میشل سابلون؛ مردی که فوتبال بلژیک را از نو ساخت


پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ۰ ۶۱۲
متافوتبال - تیم ملی فوتبال بلژیک در رقابت‌های یورو ۲۰۱۶ بازی‌های چشم‌نوازی را انجام داد. اما در پس موفقیت این تیم چه فاکتوری قرار داشت. مقاله‌نویس بلیچر ریپورت در این مقاله شما را با مرد کلیدی فوتبال بلژیک اشنا می‌کند. او که این نسل را تقدیم فوتبال اروپا کرد.

به گزارش متافوتبال و به نقل از ماهنامه دنیای فوتبال، شیاطین‌سرخ متحد شده‌اند و کلمه جدیدی در دنیای فوتبال ساختند: "Belgitude"، تلاقی نام بلژیک (Belgium) و نگرش (Attitude)، که میل سورئالیستی یک کشور را نشان می‌دهد. میشل سابلون مسئول 90 دقیقه میهن‌پرستی بلژیکی‌هاست: این مدیرفنی آینده‌نگر اوایل سال 2000 فوتبال ساکن و راحت‌طلبانه بلژیک را ریشه کن کرد و یک انقلاب با ساختار 3-3-4 به وجود آورد که باعث رشد فردی و تغییرات سازمانی شد. سابلون فوتبال بلژیک را از نو ساخت.

 

سابلون با وجود دمای بالای در غرفه ورزشگاه کینگ‌بودوئن در بروکسل می‌لرزید و بر پیشانی‌اش دانه‌های عرق نشسته بود. بلژیک در مرحله گروهی یورو 2000 در مقابل ترکیه بازی می‌کرد. باید پیروز می‌شدند و بازی بی‌نظیری برای ساکت کردن مخالفان‌شان ارائه می‌دادند. هر دو مهاجم، لوک نیلیس و امیل امپنزا، می‌جنگیدند اما قدرت مانور نداشتند. ترک‌ها مارک ویلموتس را که در بازی مقابل ایتالیا و سوئد بسیار قوی ظاهر شده بود به شدت محاصره کرده بودند. در بیشتر دقایق بازی بلژیک یک حالت سکون بی حاصل داشت: سازماندهی سفت و سختی در فرمول 2-4-4 ولی بدون هیچ ابتکاری در فاز هجومی. آنها فاقد مهارت، هوش و انسجام بودند. روند بازی بلژیک همانند عملکردشان در جام‌جهانی 1998 بود: تیم با محدودیت‌های بسیار بازی می‌کرد و زحمت زیادی می‌کشید، اما بازیکنانش با اینکه خوب بازی می‌کردند درجه یک نبودند. سابلون به بلیچرریپورت در باره آن روز می‌گوید: «بازی برابر ترکیه شکست کامل بود. روند حذف شدن تیم ساده نبود، تیم با ضربه شدیدی سقوط کرد. خلاء کیفیت کاملاً حس می‌شد و باید کاری می‌کردیم.»

 

دستاورد میشل دوگ، رئیس فدراسیون فوتبال بلژیک و عضو کمیته اجرایی فیفا برای میزبانی رقابت‌های جام ملت‌های اروپا لغو شد: یورو 2000 فرهنگ فوتبال شکست خورده بلژیک را بسیار بزرگ جلوه داده بود. او از سابلون تقاضا کرد که آینده را درست کند.

 

سابلون یک بازیکن متوسط در دهه 1970 در باشگاه مِرشتم، و در جام‌های جهانی 1986 مکزیک، 1990 ایتالیا و 1994 آمریکا کمک مربی بلژیک بود. او کارش را با ساختارشکنی در بازی‌های خانگی شروع کرد. سابلون می‌گوید: «ارقام خودشان گویا هستند.»

 

او پروفسور ورنر هلسن از دپارتمان کنترل حرکت و اعصاب دانشگاه لوون را برای تعریف بهترین شکل از بازی به چالش کشید. هلسن و 6 نفر از دانشجوهایش 1500 ساعت بازی را با تمرکز بر پاس‌های کوتاه، تعداد لمس توپ توسط هر بازیکن و پاس‌های بلند تجزیه و تحلیل کردند. هلسن می‌گوید: «حداقل مسیر برای یک بازیکن سطح بالا 10000 ساعت است. ما به بازی‌های متعدد نگاه کردیم. بازیکنان مانیتورهای نمایش ضربان قلب را برای بررسی سطح قدرت بازیهای مختلف استفاده کردند. در آن زمان آن قالبی برای موتور و حرکات فیزیکی بچه‌ها تنظیم نشده بود.» حقایق و یافته‌های هلسن نیازمند تفاسیر بیشتر بود. بعد از تفکر بسیار، گروهی از نیروها و اعضای کمیته باشگاه و مربیان به مدیریت سابلون گردهم آمدند و سیستم 3-3-4 را به عنوان راهی جدید برای پیشبرد اهدافشان به کار گرفتند. روند کار کاملاً مشخص بود؛ بازیکنان باید موقعیت و اهداف فردی داشته باشند اما نیاز به توانمندسازی در سیستم بازی دارند. تیم باید از تغییر پذیری همه چیز آگاه باشد؛ مهاجمان باید دفاع کنند و مدافعان حمله کنند. بازیکنان باید راهی برای آزادسازی خود و عملکرد بهتر پیدا کنند و به ندای درونشان گوش دهند.

 

سابلون و حلقه درونی‌اش، با الهام از آژاکس، هلند و اسپانیا، پیرو یوهان کرایف بودند. با این حال پذیرفتن سیستم 3-3-4 جسارت پنهانی برای مدرنیزه کردن اصول اساسی فوتبال نبود، بلکه فقط تصمیمی برای به کار گیری بهترین چینش مدرن هم برای پیشرفت فردی و هم نتیجه گرفتن بهتر تیم بود. آنها سیستم 2-4-4 و به همراه آن بسیاری از تاکتیک‌های فوتبال بلژیک را کنار گذاشتند.

 

سابلون در این باره بیان می‌کند: «سیستم 3-3-4 مهم‌ترین عامل برای ساختن بازیکنان به بهترین شکل برای آینده است. در این سیستم شما یک دیوار دفاعی چهار نفره در عقب دارید، مثلث تهاجمی و دفاعی در خط میانی، یک مهاجم و دو وینگر که برای هرکدامشان دریبل کردن بازیکنان تیم حریف از اهمیت محوری برخوردار است.»

 

«بلژیک فوتبال از رده خارج و منسوخ بازی می‌کرد.» بروویز که دروازبان کااس‌وی وارگیم در دهه هشتاد و مربی بلژیک در جام‌جهانی زیر هفده ساله‌های 2015 با بیان این جمله ادامه می‌دهد: «با سیستم 2-4-4 و 2-5-3 شما عمدتاً کارگر و دونده تولید می‌کنید.»

 

به غیر از مثلث‌سازی‌های بسیار، فواید سیستم 3-3-4 بسیار زیاد است: انتقال سریع، مسئولیت‌های مشترک جمعی و تلاش‌های دسته جمعی.

 

بروویز می‌گوید: «ما کمی رویایی بودیم. سیستم 3-3-4 تمام احتیاجات پیشرفت فردی و جمعی را فراهم می‌کرد. در این سیستم شما تنها حریف روبروی‌تان را دنبال می‌کنید به جای اینکه در دیگر نقاط زمین بگردید و فکر کنید به اینکه چه جایگاهی برای مقابله با حریف و موقعیت بازی مناسب‌تر است.»

 

سابلون، در حالی که ایده‌هایش از پشتیبانی علمی خوبی برخوردار بود، به دنبال اجرا کردن رویاهایش برای چینش این سیستم با تیمهای کوچک و چه در باشگاه و چه در تیم ملی جوانان بود. او می‌گوید: «در بازی‌های 11 در مقابل 11 بازیکنان جوان در طی 90 دقیقه دو مرتبه توپ را لمس می‌کند.» هانس گالیه در بروژ، رونالد برگلمانس در خنک، دومنیک دانفاریو در استاندارد لیژ و ژان کیندرمانس در اندرلشت به باشگاه‌ها کمک کردند. در برنامه‌های آموزشی ملی، بازیکنان باید همراه با اصول تکنیکی و تاکتیتی، تاکتیک تیمی را هم حفظ می‌کردند.

 

برای جذب نیروهای جدید، سابلون یک مدل با شش شاخص کارآمد ارائه داد. آبرامز که مربیگری تیم زیر 17 ساله‌های بلژیک را برای دهه گذشته به عهده داشت می‌گوید: «این شش اصل بسیار اهمیت دارند: ذهنیت برنده شدن، ثبات عاطفی، شخصیت، قابلیت انفجار، داشتن بصیرت در بازی و کنترل توپ و بدن.» او در حال حاضر مدیرفنی تیم ملی فوتبال استرالیا است.

 

آبرامز در ادامه بیان می‌کند: «ذهنیت برنده شدن مهم‌ترین معیار است. آیا بازیکن دیدگاه برد یا پیشرفت دارد؟ یک بازیکن می‌تواند به شدت بااستعداد باشد، اما بدون داشتن این خصوصیت نمی‌تواند این استعداد را آشکار کند. حتی ممکن است بهترین بازیکن تیم هم نشود. همه چیز به پتانسیل برمی‌گردد، نه فقط به عملکرد بازی.»

 

سابلون به یاد می‌آورد: «من یکی از اولین کسانی بودم که فوق‌العاده بودن کوین دی‌بروین را تشخیص داد. او در سن 16 سالگی سه برابر سریع‌تر از بقیه بازی را میخواند. ادن آزار از تیمِ توبیز به لیل ملحق شد. جرقه‌های استعداد او هنوز در شرایط فیزیکی و ذهنی قدرتمندی حمایت نشده بود.» هم دی‌بروین و هم آزار بازیکنان جنگنده‌ای هستند. چرا که آنها بین بازی تیمی و بازی فردی تعادل برقرار می‌کنند. او از نیروهای جدیدش می‌خواست که یک رویکرد جامع را با نگرش فردی ترکیب کنند. درک شرایط بازی و تصمیم‌گیری تحت فشار جزئی از ذات آنها بود. بروویز تاکید می‌کند: «یک بازیکن همیشه باید از نقطه نظر فردی در تیم عمل کند.» سابلون هم می‌گوید: «باید به دی‌بروین و آزار آزادی عمل بیشتری بدهید چرا که آنها باید بین کار تیمی و بازی فردی تعادل برقرار کنند. شما مجبور نیستید از آزار بخواهید که دفاع کند. او زمانی که تحت مربیگری ژوزه مورینیو بود دفاع می‌کرد و خیلی هم هوشمندانه این کار را انجام می‌داد اما اگر میدان را در اختیار داشته باشد عملکردش بهتر خواهد بود. کوین دی‌بروین اما کاملاً متفاوت است؛ نگرش او باورنکردنی‌ست. او می‌تواند به چپ و راست پاس بدهد و همه را فریب دهد، به جز شخصی که درست در نقطه صحیح منتظر دریافت توپ است. در ارتفاع مناسب و سرعت درست.»

 

در سال 2007، ادن آزار و کریستین بنتکه با بلژیک در مسابقات قهرمانی اروپا زیر 17 ساله‌ها بازی می‌کردند، آنها به نیمه‌نهایی رسیدند و در ضربات پنالتی با نتیجه 7-6 مغلوب اسپانیا شدند. یک سال بعد در المپیک 2008 پکن، بلژیک ونسان کمپانی، توماس فرمائلن، مروان فلینی، یان فرتونگن و موسی دمبله را به زمین فرستاد و موفق به کسب مدال برنز شد.

 

تیم از یک سری بازیکن گلچین شده و با حس اعتمادبه‌نفس و وقار که به خوبی توسط سابلون تعلیم دیده بودند تشکیل شده بود. آنها استعدادی که تا آن لحظه در بلژیک دیده نشده بود را از خود نشان دادند: سرعت و اطمینان در مهارت توام با خونسردی.

 

در سطح جوانان، سبک با ابهت بلژیک به سمت مدرسه فوتبال آلمانی پیش میرفت: فشار زیاد در هنگام در اختیار نداشتن توپ، گیج‌ کننده‌تر در هنگام مالکیت توپ. در سطح بزرگسالان، شیاطین سرخ از مدرسه خودشان پیروی می‌کردند، نه آلمانی و نه جنوبی، اما با مهارت‌های هنرمندانه دی‌بروین و پیچیدگی‌ها و نفوذِ آزار.

 

سابلون اغلب با ماتیاس سامر مشورت می‌کرد. او می‌گوید: «آلمانی‌ها هم بازی‌شان را مجدداً پیکربندی کرده‌اند و سوییس هم همینطور. سبک و سیاق ما به سمت فوتبال آلمانی سوق پیدا می‌کند. اما با دیووک اوریگی و ادن آزار، بلژیک نوع خاصی از بازی را به وجود آورد.» نسل طلایی فوتبال بلژیک باید به فرانسه می‌رسیدند. در گذشته شیاطین سرخ آنطور که باید خوب نبودند. به طرز ناامیدکننده‌ای به جام‌جهانی 2010 و یورو 2012 نرسیدند. در جام‌جهانی گذشته، آنها به یک‌چهارم نهایی رسیدند و بعد از گذشت 120 دقیقه پر تنش در مقابل آمریکا موفق به صعود شدند.

 

اکسل ویتسل که برای زنیت سن‌پترزبورگ در روسیه بازی می‌کند می‌گوید: «همه در مورد نسل طلایی صحبت می‌کنند اما تا امروز ما افتخاری کسب نکردیم.» ویتسل در شکست مقابل آرژانتین در یک چهارم نهایی مسابقات جام‌جهانی 2014 برزیل از بازیکنان تراز اول تیمش بود. او با فرستادن توپ به عمق فلینی و دی‌بروین را به سمت دروازه هدایت می‌کرد. تعامل دفاعی ونسان کمپانی و دانیل فان‌بویتن تیم را به سمت جلو می‌برد. این رویکرد نتیجه معکوس داشت: گونسالو ایگواین در دقیقه 8 گل زد و بعد از آن آرژانتین بازی را در دست گرفت. در یک‌چهارم زمان انتهایی بازی بلژیک مجدداً بازی را تحت کنترل خودش درآورد اما نتوانستند نتیجه را تغییر دهند.

 

آنها هنوز هم با حریفانی که به شدت دفاع می‌کنند مانند ایتالیا در شروع بازی‌های یورو 2016 مشکل دارند. ویلموتس با قرار دادن دی‌بروین به عنوان محور بی‌چون‌وچرای تیم در برابر این روند واکنش نشان داد.

 

در هر صورت عدم کسب نتیجه برای بلژیک فعلی باز هم فاجعه نخواهد بود: سیستم‌ها و بازیکنان ناپایدار هستند اما روش نه.

 

آبرامز می‌پرسد: «امروزه یک بازیکن 15 ساله چه کیفیتی باید داشته باشد تا بتواند برای یک دهه بازی کند؟ هر بازیکنی باید قدرت تصمیم‌گیری داشته باشد. یک مدافع مرکزی نباید فقط به دفاع بپردازد بلکه باید پاسکاری و حمله کند. امروزه در باشگاه‌های بزرگ، مهاجمان اولین مدافعان هستند. شما همیشه باید آینده یک بازیکن را تعریف کنید.»

 

سابلون هم در پایان می‌گوید: «شما باید نوآوری کنید در غیر این صورت مانند هلند پس‌روی می‌کنید. اما این نسل واقعاً استثنائی است. آنها قابلیت قهرمان شدن در هر رقابتی را دارند. آنها این را خوب می‌دانند.»


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها