آنچه فیفا از تجربه برگزاری جام جهانی در برزیل آموخت این است که درخواست از یک کشور دموکراتیک جهت سرمایه گذاری ناکارآمد برای برگزاری جام جهانی باعث بروز اعتراضات مردمی است. اعطای میزبانی به کشوری دیکتاتوری مانند روسیه یا قطر که در آن مخالفان سرکوب می شوند بسیار آسان تر است.
هزینههای واقعی یک تورنومنت
Simon Kuper | Financial Times
مترجم : سید مصطفی جعفرزاده
سالهاست که فعالان گردشگری در اقصا نقاط دنیا میگویند برگزاری یک تورنومنت بین المللی ورزشی مانند جام جهانی باعث رونق گردشگری و رشد اقتصادی کشور میزبان میشود. هواداران عاشق فوتبال یا دیگر رشتهها به کشور میزبان هجوم میآورند و انقدر نام برگزارکننده مسابقات در اخبار و رسانهها تکرار میشود که میزبان تا سالّها نیازی به تبلیغ صنعت گردشگریاش ندارد. اما در سالّهای اخیر برخی از اقتصاددانان و مردم کوچه و بازار این تلقی غالب را زیر سوال بردهاند و از ضرر مالی میزبانی تورنومنتهای بینالمللی و بزرگ میگویند. از این میگویند که سرمایههای کشور میزبان صرف ساختن تجهیزات و اماکنی میشود که در آیند بدون استفاده خواهد ماند و فقط برای همان یک ماه میزبانی فایده دارد. از این میگویند که تجربه سالهای گذشته نشان داده که لزوما برگزاری المپیک یا جامجهانی به افزایش توریست و رشد صنعت گردشگری منجر نمی شود. آنها میگویند برگزاری یک تورنومنت یعنی برباددادن منابع مالی کشور میزبان. سایمون کوپر٬ نویسنده معروف فوتبال که کتابش – فوتبال علیه دشمن – توسط عادل فردوسیپور به فارسی ترجمه شده در این مطلب سعی کرده به همین مساله بپردازد. او که در پاریس زندگی میکند و ستون نویس روزنامه معروف فاینشینالتایمز است٬ نظرات جالبی در این مورد دارد.
شما اغلب نمی بیند که مردم از روی عمد چیز ناکارآمدی بسازند اما من سال گذشته این موضوع را در برزیل دیدم. در خیابان اصلی مرکز شهر پایتخت گرمسیری برزیل٬ کارگران ساخت استادیوم ناسیونال مان گارینشا را با ظرفیت 70000 نفری به پایان رساندند. این استادیوم یکی از 12 ورزشگاهی است که برای جام جهانی سال آینده در نظر گرفته شده است و حتی پیش از اینکه تورنمنت به پایان برسد مازاد بر نیاز است. هیچ باشگاهی از برزیلیا در دو دسته لیگ ملی برزیل بازی نمی کند. حتی تیم نیرومند محلی برزیلیا که تنها در لیگ ایالتی بازی می کند و میانگین تماشاگران آن کمتر از 1000 هوادار است با هیچ تیم قدرتمندی روبرو نخواهد شد تا ورزشگاه ناسیونال به ظرفیت واقعی خود برسد. برزیلیا ممکن است این استادیوم را پس از آخرین بازی جام جهانی تفکیک کند و هزینه های نگهداری آنرا پایین آورد. چنین داستانی در مورد دیگر شهرهای میزبان مانند ماناس، کویابا و ناتال نیز صدق می کند. این گونه از هدر دادن سرمایه ها است که مردم برزیل را در ژوئن گذشته به خیابانها سرازیر کرد و آنها را مجبور به تظاهرات در مقابل میزبانی کشورشان از جام جهانی و المپیک 2016 ریودوژانیرو کرد.
*استادیوم ناسیونال مان گارینشا در برزیلیا دستاورد بزرگی است اما پس از جام جهانی 2014 بلا استفاده خواهد بود . روی یکی از بنرهای معرتضان نوشته شده بود: ما استادیوم های در سطح جهانی داریم حالا کشوری می خواهیم که در سطح این ورزشگاهها باشد.
در سراسر جهان از آتلانتا تا ستاد مرکزی کمیته بین المللی المپیک در لوزان سوئیس، مردم به این نتیجه واحد رسیدند که میزبانی رویدادهای ورزشی شما را ثروتمند نخواهد ساخت. گسترش این دیدگاه احتمالاً در چگونگی اعطای میزبانی جام های جهانی آینده توسط فیفا تاثیر گذار خواهد بود. هر زمان کشوری میزبان تورنمنت مهمی است سیاستمداران و رهبران آن کشور قول درآمد زایی اقتصادی از طریق بازدیدکنندگان، دگرگونی زیرساخت ها و آگهی های رایگان شهرهای میزبان در تلوزیونهای جهانی را می دهند.
پس از پایان جام جهانی 2010 در ژوهانسبورگ، اورلاندو سیلوا جونیور وزیر ورزش آن زمان برزیل به من گفت: " من حدس می زنم جام جهانی به عنوان محرکی برای توسعه و زیرساخت سازی در آفریقای جنوبی به کار گرفته شد و ما نیز چنین رویکردی را در برزیل پیگیری خواهیم کرد." متاسفانه بعدها سیلوا به دلیل رسوایی رشوه خواری مجبور به استعفا شد. اما در هر صورت ادعای او اشتباه بود. تقریباً هر اقتصاددان دانشگاهی موافق است که میزبانی وقایع ورزشی به جای اینکه به اقتصاد شما سود رسانی کند زیان آور است. به آفریقای جنوبی نگاه کنید که سیاستمداران آن قول دگرگونی شرایط اقتصادی به واسطه برگزاری جام جهانی را داده بودند. در آن جام تنها 309000 بازدیدکننده خارجی برای فینال رقابت ها آمدند و در مقایسه با حالت معمول تنها نیمی از میزان گردشگران برای تماشای جام جهانی2010 به آفریقای جنوبی سفر کردند و رشد اقتصادی این کشور در طول برگزاری جام جهانی سیر نزولی داشت و جان ساکر از مقامات اقتصادی آفریقای جنوبی در اظهار نظری اعلام داشت : "جهش بزرگ اقتصادی مورد انتظار صورت نپذیرفت ".
*جام جهانی 2010 برای آندرس اینیستا و اسپانیا جذابیت های فراوانی داشت اما برای ملت میزبان یعنی آفریقای جنوبی چندان ملموس نبود.
نامه ارسالی توسط پروفسوری از دانشگاه وسترن کیپ در آگوست 2010 تصویرگر ناامیدی ملی ملت آفریقای جنوبی از برگزاری جام جهانی در این کشور بود. این مرد که پیش از این از کارمندان دولتی بود در نامه خود نوشته بود که دانشگاه او 92000 تخت برای بازدیدکنندگان جام جهانی رزرو کرده است اما اندکی پیش از شروع رقابت آژانس نام نویسی فیفا 91000 تخت خواب را به آنها باز گردانده است. وی لب به اعتراض گشوده بود که ما هنوز هم سعی در فروش جامه های راحتی داریم که برای بازدیدکنندگان خریداری کرده بودیم.
به گونه ای قابل پیش بینی بسیاری از استادیوم های که آفریقای جنوبی برای جام جهانی ساخته است اکنون بلا استفاده هستند. کشور هیچ نیازی به آنها نداشت. شهرهای بزرگتر میزبان رقابت مانند کیپ تاون، ژوهانسبورگ، دوربان و پریتوریا که برای چندین دهه زمین های راگبی بزرگ و بسیار موقری را در اختیار دارند نیازهای فوتبال محلی را برآورده می کنند. شهر ژوهانسبورگ همچنین استادیوم اریجینال ساکر سیتی را در اختیار دارد که به درستی به عنوان بهترین ورزشگاه به هنگام انتخاب آفریقای جنوبی برای جام جهانی شناخته شد. بازیهای بسیار کمی در خارج از ناحیه ژوهانسبورگ بیش از 10000 تماشاگر را به ورزشگاه می آورد و بسیاری از استادیوم های درخشانی که برای جام جهانی 2010 ساخته شدند اکنون مبلغ زیادی را صرف هزینه نگهداری خود می کنند.
بنا بر گفته ساکر٬ آفریقای جنوبی باید از این موقعیت و استادیوم های ساخته شده استفاده کند. اقتصاد دانان دانشگاهی در کوشش برای یافتن شواهدی هستند که میزبانی وقایع ورزشی که به سرعت نیز در حال رشد هستند، همیشه باعث ارتقای میزبان نیستند و گاهی اوقات این میزبانی ها آسیب رسان هستند.
از این گونه تجربه ها می توان به میزبانی المپیک هایی مانند مونیخ در سال 1972( که بازیها تحت الشعاع درام گروگان گیری اسرائیلی- فلسطینی قرار داشت)، المپیک آتلانتا در سال 1996 ( که همراه با بمبگذاری، تجارت گرایی بیش از حد و شهری ملال آور بود) و المپیک 2004 آتن ( که تلاش ها در به پایان رساندن سالن برگزاری رقابت ها آنرا در حافظه ماندگار رقابت ها ثبت کرد ) اشاره نمود.
جام جهانی ممکن است برداشت های خارجی از برزیل به عنوان کشوری جرم خیز با زیرساختی فقیر را تغییر دهد و یا این برداشت ها را به اثبات رساند.
این زیرساخت های جدید اقتصاد برزیل را تغییر نخواهد داد. بودجه اصلی کشور برای ساخت ورزشگاههای جدید کمتر از 1 بیلیون دلار بود که پیش بینی شده بود تماماً توسط بخش تجاری خصوصی تامین شود اما آنها مطابق برنامه پیش نرفتند. بودجه جاری که قابل افزایش است در حدود 5/3 بیلیون دلار است که تقریباً توسط مالیات پردازان برزیلی که از این امر عصبانی به نظر می رسند تامین شده است. دیگر زیرساخت های مرتبط با برگزاری جام جهانی مانند مسیرهای منتهی به استادیوم ها، امنیت و تلاش های مربوط به افزایش استحکام سازه ها و حمل و نقل عمومی محلی سه برابر میزان تخمین زده شده برآورد شده اند.
* بسیاری از استادیوم ها هنوز به پایان نرسیده اند که از آن جمله می توان به آرنا پانتانال در کوییابا اشاره کرد. اما آیا ساختن آنها با علم به اینکه پس از جام جهانی ناکارآمدند باعث هدر دادن سرمایه نیست؟
مسلماً این موارد خلاصه کوچکی از برنامه های بزرگ هستند. در طول چند سال آینده برنامه ریزی دولت برزیل به گونه ای است که بیش از 400 بیلیون دلار را صرف توسعه زیرساخت های کهنه غیر مرتبط با جام جهانی کند. این پول بیشتر در پروژه های عظیمی مانند ساختمان فرودگاههای جدید، جاده ها و بنادر و گسترش سیستم مترو که برای شهرهای توسعه یافته مانند سائوپائولو و ریودوژانیرو بیش حد کوچک هستند خرج می شود. هنوز هم مبالغی که صرف جام جهانی می شوند عمدتاً بیهوده اند چراکه آنچه شما برای یک تورنومنت فوتبالی احتیاج دارید تقریباً هرگز آن چیزی نیست که نیازهای زندگی روزمره را برآورده سازد.
جنرال الکتریک ساخت بسیاری از زیرساخت های مورد نیاز جام جهانی برزیل را برعهده دارد اما با این وجود مدیر اجرایی جنرال الکتریک در ماه ژوئن در اجلاس سران در سائوپائولو اعتراف کرد که ممکن است استادیوم های مخصوص جام جهانی و راههای ساخته شده برای سرویس دهی به آن ورزشگاهها در ناتال یا مانائوس میراث مثبتی نباشند و بعد از جام جهانی کارایی چندانی نداشته باشند. این پول می توانست صرف چیزهای ضروری تر و بهتری مانند بنادر، بزرگراهها، مدارس و بیمارستانها شود.
جام جهانی برزیل به جای یک منبع عظیم اقتصادی بیشتر شبیه به یک سری نقل و انتقال از مالیات پردازان برزیلی به طرفداران فوتبال در جهان و باشگاههای فوتبال برزیل است.
باشگاهها از این تورنمنت به خوبی بهره خواهند برد. در حال حاضر آنها در ورزشگاههای خطرناکی بازی می کنند که تعداد کمی از طرفداران خطر بردن خانواده هایشان به آنجا را به جان می خرند. بر طبق گزارش های موثق میانگین حضور تماشاگران در لیگ های بالاتر برزیل با کاهشی 8 درصدی به کمتر از 13000 نفر رسیده است. با این وجود استادیوم های درخشانی که توسط سرمایه مالیات دهندگان تاسیس شده اند می تواند میلیون ها نفر از جمعیت طبقه متوسط برزیل را به بازیهای لیگ بکشاند. این مشابه همان اتفاقی است که در اوایل سال 1990 در انگلستان و پس از نوسازی استادیوم ها افتاد. حضور هواداران بیشتری از طبقه متوسط در ورزشگاهها، باشگاههای برزیلی را ثروتمند تر خواهد ساخت و حتی می تواند آنها را قابل رقابت با باشگاههای اروپایی کند. اما این موضوع نیز یک محرک اقتصادی جدی نیست.
جام جهانی برزیل بهتر است به عنوان یک میهمانی فرض شود. شما به عنوان یک میزبان هیچ گاه ثروتمند نخواهید شد و میهمانی می گیرید تا تفریح کنید و از آن لذت ببرید و برزیلی ها هم از جام جهانی لذت خواهند برد. با این وجود چیزهای ناپسندی نیز در مورد این میزبانی پر خرج در کشوری با میلیونها نفر جمعیت نیازمند به خانه، برق و دکتر وجود دارد. این همان موضوعی است که کاسه صبر معترضان را لبریز کرده است.
*میزبانی جام جهانی مانند میزبانی یک میهمانی برای طرفداران فوتبال در سراسر جهان است. اما باید پولی هم برای مسائل غیر مرتبط با جام جهانی نیز سرمایه گذاری شود.
همه جا این واقعیت را از مردم می پوشانند که ساخت استادیوم های جدید ثروت به همراه نمی آورد. برای چند دهه مالیات پردازان امریکایی به خاطر معافیت مالیاتی مالکان بیلیونر به سرمایه گذاری در جهت ساخت استادیوم های جدید رای دادند. به عنوان مثال در نیو اورلئان مالیات پردازان چند صد میلیون دلار برای ساخت ورزشگاه سوپر دام اختصاص دادند که حداقل 471 میلیون دلار از این مبلغ بعد از طوفان کاترینا در سال 2005 پرداخت شد اما در عوض هیچ پولی را برای ساخت بندری بهتر هزینه نشد.
با این وجود بحران اقتصادی نگرش ها را تغییر داد. هم اینک آتلانتا بریوز و مینسوتا وایکینگز در مخالفت با سیاستمداران محلی، نمی خواهند مردم محلی به طرح ریزی استادیوم های جدید شان رای دهند چراکه فکر می کنند سیاستمداران محلی به ضررشان رای خواهند داد. در این ماه از مجموع 698/1 رای ماخوذه در کاب کانتی، 56 درصد آراء مخالف پرداخت مالیات محلی به استادیوم بریو بودند.
مانند آنچه فیفا در برزیل انجام داد کمیته بین المللی المپیک نیز قصد عصبانی کردن مالیات پردازان را ندارد. این همان دلیل اصلی است که منجر به واگذاری المپیک 2020 به توکیو شد. توکیو شهری است که نسبت به رقبای خود یعنی استانبول و مادرید بهتر از عهده برگزاری مسابقات برمی آید . اتحادیه فوتبال اروپا(یوفا) یک گام فراتر نهاده است و هیچ میزبانی را برای برگزاری جام ملت های اروپای 2020 انتخاب نکرده است. جیانی اینفانتینو دبیر کل یوفا دلیل این عدم انتخاب را اینگونه توضیح می دهد که هزینه برگزاری جام ملت های اروپای 2020 به خصو ص در این شرایط سخت اقتصادی بسیار گزاف خواهد بود. در عوض چندین کشور( که احتمالاً تا کنون انتخاب شده اند) میزباتی را به صورت مشترک به عهده خواهند داشت.
در پایان آنچه فیفا از تجربه برگزاری جام جهانی در برزیل آموخت این است که درخواست از یک کشور دموکراتیک جهت سرمایه گذاری ناکارآمد برای برگزاری جام جهانی باعث بروز اعتراضات مردمی است. اعطای میزبانی به کشوری دیکتاتوری مانند روسیه یا قطر که در آن مخالفان سرکوب می شوند بسیار آسان تر است.
شما می توانید به تناوب کشورهایی را به عنوان میزبان انتخاب کنید که نیازی به ساخت استادیوم هایی در سطح جهانی نداشته باشند و دارای تعداد بسیاری از این ورزشگاهها باشند. ایالات متحده امریکا می تواند گام بعدی در جهت میزبانی جام جهانی 2026 باشد.
متافوتبال - آندری شوچنکو 39 سال پیش در چنین روزی یعنی 29 سپتامبر 1976 چشم به جهان گشود.
متافوتبال – فرانتس بکنباوئر، یکی از بزرگترین و محبوبترین شخصیتهای فوتبال آلمان امروز پا به 70 سالگی گذاشت.
متافوتبال – جوزپه پپینو مهآتزا، 105 سال پیش در چنین روزی یعنی 23 آگوست 1910 چشم به جهان گشود.
متافوتبال – تیری آنری 38 سال پیش در چنین روزی یعنی 17 آگوست 1977 چشم به جهان گشود.