متافوتبال - تمام شد. همه چیز به پایان رسید. فجر سپاسی به پیکان باخت و دست شهر زیبای شیراز را از حضور در مسابقات لیگ برتر کوتاه کرد.
رسول مجیدی
تمام شد. همه چیز به پایان رسید. فجر سپاسی به پیکان باخت و دست شهر زیبای شیراز را از حضور در مسابقات لیگ برتر کوتاه کرد. حالا دیگر ورزشگاه پیر و فرتوت حافظیه میتواند نفسی تازه کند و از استرس بازیهای لیگ برتر به دور باشد. این ورزشگاه زمانی به صورت همزمان میزبان دو تیم اول شهرش بود؛ برق شیراز و فجر شهید سپاسی. اولی که یکی از قدیمیترین باشگاهّهای فوتبال کشور به حساب میآید٬ چند سالی میشود که حضور در دستههای پایین تر از لیگ برتر را تجربه میکند. آنها برای تنوع هم که شده سیر نزولیشان را پایان ندادهاند و امسال از لیگ دسته دو به لیگ دسته سه سقوط کردند. بله! حالا تیم برق شیراز باید در سطح چهارم فوتبال این مملکت بازی کند. در لیگ دسته سه. جایی که به هیچ عنوان در حد و قوارهاش نیست. آنها که در این فصل رکورد اخراج سرمربی در طول یک فصل را شکستند با این سبک از مدیریت به هیچ کجا نخواهند رسید و احتمالا سال بعد هم دوباره کاندیدای سقوط به لیگ دسته پایین تر خواهند شد.
نتایج ضعیف برق شیراز پس از سقوطش به لیگ یک میتواند زنگ خطری برای فجرشهید سپاسی هم باشد. برقیها درست زمانی به لیگ دسته یک سقوط کردند که تا هفته بیست و سوم لیگ ۸۷-۸۸ نباخته بودند و هفتهها صدرنشین لیگ بودند. اما ناگهان مصدومیتهای زیاد و کم تجربگی محمد عباسی باعث شد تا ورق برای تیم نارجیپوش برگردد. آنها به یکباره سیرنزولیشان را آغاز کردند و از صدر جدول به قعر آن رسیدند. سقوط به لیگ پایینتر همانا و دست و پا زدن در باتلاق این لیگ همان!
حالا محمود یاوری که در لیگ سال ۹۰ رکورد جالبی از خود به جای گذاشت و دو تیم پاس همدان و استیلآذین را راهی لیگ یک کرد٬ فجر را هم به این لیگ رهنمون ساخته تا برگ زرین دیگری به کارنامهی خود بیفزاید. البته از حق نگذریم که یاوری تیم فجر را در شرایط خوبی از غلام پیروانی تحویل نگرفت. زردهای شیرازی آخرین تیم جدول بودند که تیم شان را تقدیم به محمود خان کردند. اما نحوه ورود او به شیراز و شیطنت برخی از لیدرهای باشگاه باعث شد تا این شائبه به وجود بیاید که شاید در این نقل و انتقال مربی دستهایی در کار بوده است. همه این ها باعث شده است تا در شیراز٬ شهر شعر و آواز این حرف دهان به دهان بچرخد که «آه غلام پیروانی دامن تیم فجر و مسوولانش را گرفته است.»
سقوط فجر به لیگ دسته یک و برق شیراز به لیگ دسته سوم٬ اتفاقی نیست. در سالّهای گذشته تیمهای ریشه دار دیگری هم سیر نزولی را طی کردهاند. مثلا شاهین بوشهر که تا همین چند سال پیش در لیگ برتر بود هم باید از سال آینده بازیهای خودش را در دسته سوم کشور اغاز کند. آنها امسال به همراه برق تیم های قعرنشین لیگ دو بودند. در شمال شرقی کشور٬ حال و روز تیم قدیمی ابومسلم هم خوب نیست. آنها که زمانی ماشین بازیکن سازی فوتبال ایران به حساب میآمدند سالهاست که رنگ لیگ برتر را ندیدهاند. ۲ ۳ هزار کیلومتر آنطرفتر٬ یعنی در تبریز هم وضعیت تیم ماشین سازی حسابی بغرنج است. آنها هم یکی از کاندیداهای سقوط به لیگ دسته سه هستند! مدیریت فوتبال در دولت گذشته باعث شده تا نه تنها این تیمها بلکه تیمی مانند پاس تهران که بعدها به همدان نقل مکان کرد هم دچار مشکل بشود. در حال حاضر پاسی وجود ندارد تا وحید هاشمیان و جواد نکونام را بسازد. و این صدای ناقوس مرگ است که در انتظار تمام تیمهای بدون بنیه و پشتوانهی مالی نشسته است. تیمهایی که تماشاگر و طرفدار و تیمهای پایه دارند اما پول و مدیر لابیگر ندارند!