ستون جمعه: «متاخاطره» | تنهای تنها؛ ترجمه اختصاصی زندگی‌نامه ریموند دومنک / پیشگفتار (قسمت دوم)


جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳ ۱ ۲۶۱
متافوتبال - رومینا تیموری، گزارشگر ویژه فوتبال بین‌الملل وبسایت متافوتبال از این پس در ستون ویژه‌اش به نام «متاخاطره»٬ کتاب «تنهای تنها»ی ریموند دومنک٬ سرمربی سابق تیم ملی فرانسه و لیون که در سال ۲۰۱۲ به زبان فرانسوی منتشر شد را برای مخاطبان ترجمه می‌کند. این اولین قسمت ترجمه او از این کتاب است و از این پس هر جمعه می‌توانید آخر هفته‌های خود را با ستون متاخاطره سپری کنی

* ترجمه قسمت اول پیشگفتار کتاب تنهای‌تنها را می‌توانید در این لینک مشاهده فرمایید

من می‌دانم که این موضوع از نظر دیگران چه قدر غیر قابل فهم به نظر می آید. گاهی اوقات از نظر خودم هم این چنین به نظر می‌رسد. اگر من فقط به فکر منافع و وجهه خودم بودم، می‌گفتم ایست. ولی مشکل من این است که هیچ وقت خودم را با کلمه وجهه متقاعد نکردم. من همیشه می‌دانستم که با ترک جایگاهم همه چیز را به دست می‌آورم و با ادامه دادنم همه چیز را از دست می‌دادم؛ ولی نمی توانم دست بکشم، همیشه باید ادامه دهم، حتی وقتی بازی را باخته باشم. همیشه میان سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ این سوال را از خود پرسیده‌ام: چرا ادامه دادم؟ ولی هر دفعه که احساس تزلزل می‌کردم، نشانه‌ای از امید، من را از شک‌هایم دور می‌کرد و به سوی مبارزه می‌کشاند.

با خواندن خاطرات این سال‌های پرتنش، من صفحه‌هایی را ترجیح می‌دهم که به فینال جام‌جهانی ۲۰۰۶ بر می‌گردد ، تا صفحه‌هایی که رنج و خشم جام جهانی ۲۰۱۰ را به یادم می‌آورد. به یاد دارم که در سال ۲۰۰۶ انگار درهای بهشت به رویم باز شده بود؛ و می‌دانم که در سال ۲۰۱۰ در مقابل درهای جهنم هیچ کس جلویم را نگرفت و حتی من را به سوی جهنم هل دادند. من از این درهای جهنم گذشتم تا ندامت و پشیمانی‌هایم را گاه فراموش کنم.

وقتی تک‌تک روز‌های این شش سال از جلوی دیدگانم رژه می‌روند، می‌فهمم که شادی‌های زودگذر و ناراحتی‌های طاقت‌فرسا، احساسات یک آدم میانه‌رو را خنثی نمی‌کند بلکه شدت می‌گیرد و به این خاطرات جان می‌دهد. به عنوان مثال، کینه یک احساسی است که به طرز چشمگیری زنده و قوی است. من آن را دفن کردم اما این کینه در یک کلمه، یک جمله، یک صحنه باز می‌گردد، کینه‌ای که همواره به فراموشی و به رنج این گذشته چسبیده شده، کینه ای که این انگیزه را در من ایجاد می‌کند تا به همه حمله کنم. ولی اساسی‌ترین مشکل من این است که نمی‌دانم از چه کسی باید شروع کنم.

این کتاب شامل دیدگاه‌های من از اتفاقات است. دیدی شخصی است - با این وجود من تقریبا اطمینان دارم که این‌ها تمام سخنان زائد است -، و من پیامدش را که ممکن است غلط و کوتاه شده باشد را می‌پذیرم. ولی این چیزهایی است که من به طور روزانه با آن سپری کردم، این شیوه‌ای است که با آن کنار آمدم و چیزی است که امروزه آن را احساس می‌کنم.

هدف من، تلاش برای شرح این است که ما چگونه یک فینال جام جهانی را با اتوبوسی از اعتصاب کنندگان پشت سر گذاشتیم. من می خواهم آن را بنویسم چرا که این یک روش برای آغاز فهمیدن است.  در آخر، یورو ۲۰۱۲ به من کمک کرد. من را ناامید کرد، مثل همه کسانی که فوتبال و تیم ملی فرانسه را دوست داشتند، ولی به یک دلیل خاص من را آرام هم کرد. در واقع این دوره بازی‌های یورو به من این اجازه را داد تا بفهمم که فوتبال فرانسه قابلیت مواجهه با مشکلات را دارد... بدون من! مثل دوره من، لوران بلان  با محدودیت‌های ورزشی و رفتاری گروه خودش مواجه شد. از آن به بعد، من دیگر تنها نبودم، این بود که باعث شد به استانداردهایم باز گردم و وقتش رسیده که یک مربی عادی شوم. ولی برای عمل به این جمله ساده، یک سفر دراز و دردناک لازم است.

من واقعا نمی دانم که ما چطور به آنجا رسیدیم، ولی می‌دانم که من از کجا آمده‌ام. علاوه بر این، من به آنجا بازگشتم. از زمین‌های چمنی میان ساختمان های آمریکا تا لیون، زمین چمن های بسیار کوچکی که به سختی آنها را می‌توانم به یاد بیاورم، حتی گاهی از خودم می‌پرسم که چطور در ۲۵ یا ۳۰ درصد آن زمین‌ها می‌توانستیم بازی کنیم.

من از زمانی می‌آیم که هر یک شنبه صبح‌ها بازی می‌کردیم، نیمه‌شب از ترس اینکه مبادا فردا دیر کنم و از آنجایی که رویای حرفه‌ای شدن را داشتم، بیدار می‌شدم و شورت و جوراب‌های فوتبالم را می‌پوشیدم و همان طور در تخت خوابم دوباره به خواب می‌رفتم. و من حرفه‌ای شدم چرا که به من می‌گفتند هر چه را که بیشتر از همه دوست داری تبدیل به کسب و کارت می‌شود. موقعی که فهمیدم برای هیچی بازی می‌کنیم، به خودم گفتم که زمان رفتن است.

خب من هنوز از آن اشتیاقم مقداری باقی مانده است، حتی اگر هنوز ندانم چه اشتیاقی؟ می خواهم لیست داشته‌هایم را پس از طوفان مشکلات تهیه کنم. مطمئنا فوتبال هیچ وقت من را به درستی نشناخته است - حتی آرزو می‌کردم که گاهی اوقات فوتبال من را فراموش کند ، ولی واقعیت این است که من هم فوتبال را هنوز نشناخته‌ام.  این کتاب همچنین این فقدان شناخت را با جزئیات شرح می دهد.

 


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها