Jonathan Freedland|لیگ برتر دیگر از آن انگلستان نیست


سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰ ۳۳۶
متافوتبال – در نظم نوین جهانی این بار نوبت به فوتبال رسیده تا با چوب حراج خصوصی سازی ها آخرین دلخوشی توده ها نیز از آن ها ربوده شود. جاناتان فریدلند، منتقد ضدسرمایه داری، در این مقاله به آخرین تأثیرات ناشی از سرمایه سالاری بر دنیای فوتبال به ویژه لیگ برتر انگلستان پرداخته است.

Jonathan Freedland|به من گفت اولین اشتباهم این است که هنوز به چشم چند بازی ساده به لیگ برتر نگاه می کنم. بهترین روش برای تفکر درباره فوتبال این است که از نقطه نظر مالکیت تلویزیونی به آن نگاه شود.

از تمام صحبت هایم با شخصیت های برجسته در لیگ برتر همین نکته است که در ذهنم نقش بسته. پاییز گذشته بود که تصادفاً با حواشی کنفرانس های مطبوعاتی مواجه شدم. به عنوان یک تازه وارد با باورهای متزلزل هر دو سوی کنفرانس برایم حیرت آور بود.

هفته ی بعدش بود که به من گفت همکارانش لیگ برتر را راهی بازار خواهند کرد و حقوق پخش مسابقات را به ایستگاه های تلویزیونی خواهند فروخت. حسابی برای این امکان دندان تیز کرده بود. می گفت همه چیز دست به دست هم داده تا این بازار به بهترین نحو شکل بگیرد.

منچستر یونایتد بزرگ تازه برابر لیستر سیتی دست و پا بسته با حساب 5-3 تحقیر شده بود. در حالی که یک بند تکرار می کرد این زمین خیلی زود عرصه فعالیت شبکه های تلویزیونی از آسیای جنوب شرقی، آمریکای شمالی و غیر خواهد شد، می گفت: "این تنها لیگ در جهان است که اتفاقاتی از این دست در آن روی می دهد".

چنین آشفتگی ای برای اسپانیایی ها و آلمانی ها به کلی ناشناخته است. اما این بالا و پایین های نامنتظره که مربوط به لیگ برتر انگلستان باشد، یک موضوع جذاب برای برنامه های تلویزیونی در تمام سال به حساب می آید. از کجا می دانستم که برای مثال 10 مربی برتر در فصل گذشته از مقام خود برکنار شده اند؟ این هم یک نکته دیگر که لیگ برتر را بازاری جذاب می کند. می گفت: "این هم بخشی از نمایش است."

نتیجه این بود که لیگ برتر به یکی از سودآورترین حقوق پخش در ماوراء بحار تبدیل خواهد شد. فوتبال آمریکایی هنوز یک ضرابخانه ی جاندار در آمریکا به حساب می آید، اما کمتر کسی علاقمند به پیگیری آن است. می گفت حق پخش بازی های لیگ برتر در کشور سنگاپور می تواند ارزشی به مراتب بیشتر از تمام ارزشهای آفریده ی حاصل از حق پخش ان.اف.ال در تمام کشورهای ماوراء بحار داشته باشد.

یک مطلب دیگر در میان است. بینندگان بین المللی علاقه زیادی به تماشای قیافه ی هواداران انگلیسی حاضر در ورزشگاه ها دارند. دوربین های ورزشگاه های انگلیسی هم صحنه های جالبی از خانواده ها، زنان و کودکان به علاوه رنگین پوستان شکار می کنند. او حتا به جالب توجه بودن حضور سیکی های هند در اولدترافورد اشاره کرد. این منظر شاداب با طبیعت بوندسلیگا که جمعیتی عمدتاً مردانه و سفیدپوست از پشت حصارها بازی را نظاره می کنند، زمین تا آسمان فرق دارد. در واقع هواداران عامل بسیار مهمی هستند و لیگ برتر هم دائماً از باشگاه ها درخواست می کند تا هواداران را به ورزشگاه ها بکشانند و در صورت خالی بودن ورزشگاه ها که تصاویر تلویزیونی نه چندان چشم گیری رقم می زند به باشگاه تذکر می دهد.

بعد از آن که اسکای و بی.تی با رقم 5.1 میلیارد پوند برای خرید حقوق پخش تلویزیونی بازی های لیگ برتر در سال های 2016 تا 2019 موافقت کردند - و رقم کلانتری هم بابت پخش بین المللی مسابقات در آینده هزینه خواهد شد- ریز به ریز آن صحبت های گذشته در ذهنم زنده می شود.

خیلی ها به حق بی عدالتی ناشی از این ماجرا را نکوهش می کنند که جیب اقلیتی از جمله فوق ستاره ها و مدیربرنامه هایشان از ده ها میلیون پوند پر خواهد شد در حالی که هواداران با گزاف ترین قیمت ها در جهان مواجه خواهند شد، چه از ناحیه ی بلیط ها و چه از ناحیه وجوه اشتراک تلویزیونی.

دیگران هم از این سیستم به ستوه آمده اند، سیستمی که باشگاه هایش غرق در میلیون ها پوند هستند اما سر سوزن هزینه ای برای دستمزد زندگیبخش آن ها که در کار تولید و بازتولید ورزشگاه ها هستند - اعم از کارگران رستوران ها و دفع پسماندها و متصدیان دستشویی ها - نمی کنند.

به عنوان یک هوادار آرسنال شرم می کنم بگویم که از باشگاه های بالای جدول فقط چلسی است که به کارگران ورزشگاهش که همچون تمام ورزشگاه کمترین دستمزد را می گیرند اندکی کمک هزینه می دهد.

مشکل این جاست که باشگاه های برتر در صعودهای خود فرسنگ ها از متولیان واقعی خود پیشتر رفته اند، متولیانی که جز هواداران، کارگران، و آن ها که نزدیک به سطح زمین زندگی می کنند و کار. این افراد، همچنان که فرد مورد نظر از لیگ برتر هم بر آن صحه گذاشت، حالا دیگر فقط پشت صحنه ی تلویزیونیِ باشگاه ها را رقم می زنند.

حقیقت ساده این است که فوتبال خلق الله را پشت سر گذاشته است. هواداران شاید هنوز لیورپول را باشگاه محلی خود بدانند – و این برای تولیدکنندگان تلویزیونی اهمیت بالایی دارد – اما این حرف ها دیگر قدیمی شده است.

در این وضعیت، فوتبال چیزی بیش از یک ورزش را ارائه می دهد.

به بازار مستغلات لندن نگاه کنید که خانه ها به قیمت های نجومی ساخته و فروخته می شوند – نه به عنوان خانه هایی برای لندنی ها تا در آن زندگی کنند، بلکه به عنوان شکل مطمئنی از پول تا سوداگرانی از هزاران مایل آن سوتر بتوانند دارایی های خود را انباشت کنند. یک بار دیگر مردمی که در این منطقه زندگی یا کار می کنند بخشی از تصویر معلوم نیستند – به غیر از آنها که در مکان ها و لباس هایی پر زرق و برق در کار ترسیم آینده شگفت بشریت اند.

در این بین، اعلام مالیات های بانک اچ.اس.بی.سی بار دیگر بر صنعت عزیزدردانه ی خدمات مالی تأکید می کرد – شهر پایتخت ما در حد یک قیف مکنده ی جریان های مالی نقد جهان تنزل یافته است. خواه فوتبال، خواه مستغلات و خواه بخش مالی، بریتانیایی ها عرصه ی کشور را برای سرمایه گذاری های سایرین مهیا می کنند. این جزیره کوچک عرصه تاخت و تاز سایرین شده است – البته به خرج ما.

القصه سیاهی لشکر فیلم دیگران شده ایم. برخورداری از یک ورزش در سطح جهانی البته هیجان آور است، اما خرده نانی هم نصیب میزبان آن ورزش نمی شود.

تبدیل لندن به یک تفرجگاه برای اغنیا و ثروتمندان به مهیب ترین شکلی بازار مسکن لندن را در هم کوبیده است. آن چه سابق آمال فروتنانه ی طبقه متوسط انگلستان بود – داشتن یک خانه ی متوسط گیرم با یک باغچه کوچک – امروزه روز آرزوهای دست نیافتنی هستند.

اما پاسخ مردم به این گردش اوضاع یک شانه بالا انداختن ساده است، یک کنار آمدن منفعلانه با تبعات جهانی سازی، تو گویی برابر یک نیروی گریزناپذیر طبیعت ایستاده ایم. اما این طور نیست. ساخته ی دست بشر هم می تواند مزخرفی بیش از آب درنیاید.

جالب است بدانید که هیچ قانونی در انگلستان نیست تا باشگاه های لیگ برتر را به تخصیص 25 درصد این پول کلان تلویزیونی جهت کاهش قیمت بلیط ها، حمایت از تیم های پایین تر یا تقویت مقدمات و زیرساخت ها وادارد. در واقع اگر این باشگاه خودشان نخواهند دست به کار موارد فوق شوند، باید قانونی برای اجبار آن ها به انجام پروژه های فوق ایجاد کرد.

بازار مسکن تا حد زیادی تابع مداخلات آدمی است. اگر نیویورک ساز و کارهای کنترل بر اجاره دارد، پس لندن هم می تواند داشته باشد. سرمایه گذاران خارجی باید تابع نظم اجباری در خصوص قراردادهای اجاره ای بشوند.

از سوی دیگر نظارت های مشابه با دیگر جاهای دنیا غیرممکن نیست، خواه در شکل یک مالیات بر معاملات به ترتیبی که اگر پولی از کشور خارج یا وارد شد باید مشمول مالیات شود؛ خواه در شکل نوعی کنترل بر سرمایه که پس از بحران مالی ژاپن در دهه 1990 اعمال شد.    

مسئله این است که نباید در برابر جهانی سازی همچون حریفی دست و پا بسته ظاهر شد. نباید فقط سر جایمان بنشینیم و ببینیم که کشورمان به هارترین روایت از سرمایه داری تبدیل می شود تا با لگدکوب کردن آن راه برای جولان سرمایه های بین المللی فراهم شود.

اینک میدان ما – بازی را باید به نفع خود تغییر دهیم.

مترجم: آرش گنجی

منبع: theguardian.com


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها