سعید آقایی | از گروگانگیری تا دلالی / ادبیات جنایی در فوتبال!

مصاحبه کارلوس کی‌روش و دستیارش سیموئز یک اتفاق تازه است. اتفاقی که تاکنون نظیرش را در فوتبال ایران نداشته‌ایم. مصاحبه‌هایی لبالب از واژه‌های حیرت‌انگیز، غیرمنتظره و البته غریب. ادبیات حاکم بر این مصاحبه‌ها، یک ادبیات جنایی است. واژه‌هایی که شاید برای توصیف مصاحبه‌های روزهای اخیر کی‌روش و همقطارانش در تیم ملی تا اندازه‌ای بی رحمانه به نظر برسد اما بازخوانی دوباره صحبت‌های کی‌روش و البته امتداد مصاحبه وی با حرف‌های دستیار تماشاگرش یعنی سیموئز این توصیف را منطقی جلوه می‌دهد. کارلوس کی‌روش در مصاحبه مطبوعاتی‌اش از واژه‌هایی نظیر «گروگان» و «دزد دریایی» برای توصیف مشکلاتش در ایران استفاده کرده. واژه‌هایی که البته کارکرد محاوره‌ای ندارند و تنها کاربرد آنها در دنیای سیاست است. واژه‌هایی که بار حقوقی دارند و چون کی‌روش یک مستشار خارجی محسوب می‌شود، این بار حقوقی، ابعاد بین‌المللی پیدا می‌کند. در ادامه صحبت‌های تکان‌دهنده کی‌روش، سیموئز نیز به حرف آمده و اتهاماتی از جنسی دیگر را متوجه فوتبال ایران ساخته. سیموئز که با توجه به شایعات خانمانسوزی که درباره فعالیت‌های وی در پس پرده وجود دارد، خود یکی از علامت سوال‌های پررنگ اطراف کی‌روش محسوب می‌شود، رسما مسوولان فدراسیون فوتبال را به دلالی متهم کرده و مدعی شده آنها قصد داشتند قبل از جام جهانی به کی‌روش بازیکن قالب کنند! اتهامی که بزرگی و سیاهی‌اش دست کمی از اتهامات حقوقی کی‌روش ندارد.
این ادبیات تکان‌دهنده و حیرت‌انگیز، رفتاری است که البته هیچ ربطی به فوتبال ندارد. در اتمسفر فوتبال شاید تاکنون استفاده از واژه‌های اینچنینی و اتهاماتی از این دست سابقه نداشته چرا که روح و فلسفه فوتبال اساسا با چنین واژه‌هایی بیگانه است اما کی‌روش و همقطارانش در یک عصیانگری بی حد و مرز، این واژه‌ها را وارد ادبیات فوتبال کرده‌اند.
ریشه این عصیانگری وقیحانه را البته باید در جای دیگری جست. آنجا که فدراسیون فوتبال به‌عنوان کارفرمای کارلوس کی‌روش از روز نخست همه اختیارات را به کی‌روش تفویض کرد تا کی‌روش در قامت یک پادشاه فوتبال ایران را زیر استیلای خود بگیرد و در همه مسائل حق دخالت را برای خود محفوظ بدارد و به همه امر و نهی کند. روزی که ریش و قیچی این فوتبال به کی‌روش سپرده شد تا او در قامت یک دانای کل برای فوتبال ما ببرد و بدوزد، باید پیش‌بینی می‌کردیم که مرد تمامیت خواه پرتغالی روزگاری جدای از تعیین تکلیف‌های همیشگی‌اش، به حوزه‌های دیگری هم ورود پیدا کند که به هیچ وجه در صلاحیت او نیست. باید پیش‌بینی می‌کردیم که او روزگاری تا آنجا پیش می‌رود که در نقش یک بازپرس، فوتبال ایران را پای میز محاکمه بکشد و در دادگاه یک نفره خود برای همه حکم صادر کند. ادبیات جنایی امروز نتیجه سهل انگاری‌های دیروز است و حالا پادشاه قلابی داستان ما پا که هیچ همه وجودش را از گلیم فوتبال ایران درازتر کرده و بیرون آورده و به خود اجازه می‌دهد که ما را به گروگانگیری متهم کند و دستیارش نیز اتهام دلالی را به ما نسبت بدهد.
آقای کفاشیان کلاهتان را بالاتر بگذارید. اتهام گروگانگیری و دلالی بازتاب سیاست‌ها و رفتارهای شماست.