متافوتبال - برای همه بچههای نسل جدید و ورزشدوستانی که عمرشان برای شناسایی ستارههای قبل از دهههای 1370 و 60 ما کفاف نمیدهد، آوردن توضیحاتی در ارتباط با «عزیز اصلی» که روز پنجشنبه گذشته در پی یک بیماری طولانی در آلمان چشم از جهان فرو بست الزامی است.
برای همه بچههای نسل جدید و ورزشدوستانی که عمرشان برای شناسایی ستارههای قبل از دهههای 1370 و 60 ما کفاف نمیدهد، آوردن توضیحاتی در ارتباط با «عزیز اصلی» که روز پنجشنبه گذشته در پی یک بیماری طولانی در آلمان چشم از جهان فرو بست الزامی است.
اصلی نه فقط به خاطر هنرهایش در رشته تخصصی ورزشی خود - دروازهبانی در فوتبال- از همگنانش تفکیک میشد، بلکه خصوصیات اخلاقی متفاوتی هم داشت. او از روحیهای عالی و سرشار از رقابت جویی بهره میبرد و این روحیه بارها وی را به سمت دعوا با حریفان و داوران مسابقات هم کشاند اما عزیز در دلش فقط عاشق فوتبال بود و مجذوب سینما هم شد و بعد از محمدعلی فردین که اندک مدتی بعد از کسب مدال نقره کشتی آزاد جهان اکتور سینما و به اصطلاح ستاره «فیلم فارسی»های آن زمان شد به سمت پرده نقرهای آمد اما فرق او با سایر «ورزشکاران هنرپیشه شده» این بود که هرگز ستاره سینما نشد و حتی به سطوح علی انصاریان و پژمان جمشیدی سرخهای «اکتور شده» سالهای اخیر سینمای ایران نرسید و مثل خسرو نظافتدوست هم نشد تا نقش عزیز همه دورانها یعنی تختی را بازی کند.
برای «عزیز»، فوتبال یک معبود به قصد نشان دادن تواناییهای بدنی شگرفش بود. او با بدنی تراشیده ولی عضلانی که بخش دوم آن (پیکر پرعضلهاش) برای ورزشهای قدرتی هم مناسب بود، بعد از پرداختن «اغلب موفق» به تعداد زیادی از ورزشها جذب فوتبال شد و پرشهای گربه آسایش و بدن چالاکی که به او قدرت پرواز میداد وی را به سمت قفس فلزی کشاند. او ابتدا دروازهبان دارایی شد که از تیمهای برتر آن زمان بود و سپس به شاهین کوچ کرد که مکتب ورزشی فرهیختهای داشت و با انحلال موقتی شاهین که به دست دولت وقت صورت پذیرفت، مثل بسیاری از شاهینیها پایهگذار پرسپولیس شد و کوچ کوتاه مدت آنان به پیکان نیز در روند اوجگیری پرسپولیس خللی نینداخت زیرا همان پیکانیها بعدا در دهه 1350 پرسپولیس را همپا با استقلال به قدرت برتر فوتبال نه فقط تهران بلکه کشور تبدیل کردند و مثلثی شامل آنها و پاس جانشین «شاهین تبدیل شده به شهباز»، دارایی رنگباخته، «عقاب کمپرواز» و «تهران جوان زود پیر شده» شدند.
اصلی تا آخرهای این سناریو در پرسپولیس نماند. هم سن او به تدریج بالاتر میرفت و هم نسل جوانتری از دروازهبانها پرسپولیس و تیم ملی را تسخیر میکردند.
هادی طاووسی و مهدی عسگرخانی درون دروازه سرخها ایستادند و در تیمهای استقلال و ملی حجازی و رشیدی سر برآوردند و اصلی احساس کرد که زمانه ورزش با او سازگار نیست. چند فقره دعوا و کتککاری وی با حریفان و داوران و محرومیتهای پیدر پی نیز مزید بر علت شد و پای اصلی را از ورزش کوتاه و به هنر باز کرد.
او در چند فیلم ایفای نقش کرد اما آرتیست جذاب و دوستداشتنی ما نه از درون آن فیلمها بلکه از قاب مسابقاتی بیرون میآید که عزیز با شجاعتش در آن حرف اول را زد.
او نه خونسردی حجازی را داشت که جانشین بالقوه و مستقیم او در تیم ملی شد (در سال 1348) نه سیاستهای فرامرز ظلی را داشت که در پاس دروازهبانی میکرد و هم ذخیره اصلی و هم ذخیره حجازی در تیم ملی بود و نه قد و قامت کیوان نیکنفس، «همنفس» خود در پاس و اکبر مالکی سنگربان اول عقاب و مدرس آمادگی جسمانی این روزها را داشت. در عصری که برزمهری هم در اصفهان برای خود یلی بود، اصلی ابتدا نان شهامتش و آرتیست بودن ذاتیاش را میخورد. اینکه سیمای او «خوش» و «سینمایی» نبود تغییری در ماجرا و ضرری در پروسه هنرپیشه شدن وی ایجاد نمیکرد زیرا آن زمان نه خوشچهرگی بلکه دلاور و آرتیست بودن در اولویت قرار داشت و در تاریخ دروازهبانی ایران اگر حجازی فقید پیشتاز سیمای خوش بوده باشد، «عزیز» از دست رفته ما نیز سلطان شهامتورزیها بوده است. اینکه برخی، وجوه تند رفتارهای وی در میدانهای ورزشی و مجازاتهای برخاسته از آن را عمده میکنند، مثل سلطانهای کنونی «حاشیه» فوتبال ایران محصول نیاز مبرم برخی رسانهها به جنجالهایی از این دست و پرداختن به چهرههای خبرساز است اما تصویری که ما برای نسل جوانتر داریم و اصرار بر انتقال آن به ذهنهای شفاف و آماده فراگیری آنها میورزیم، تاکید بر قهرمان بودن ذاتی این مرد است.
عزیز اصلی در بازیهای المپیک 1964 توکیو، بازیهای آسیایی 1966 بانکوک و جام ملتهای آسیای 1968 تهران دروازهبان فیکس ایران بود و هر چند کنار گذاشتن پنج شاهینی از تیم اعزامی به المپیک 61 سال قبل توکیو تیم فوتبال ما را در آنجا داغان و اصلی را مغموم کرد اما «عزیز» ما با تیم ملی پررنگ ایران در بازیهای آسیایی 1966 دوم و در جام ملتهای آسیا 1968 قهرمان شد و مورد آخر عنوانی است که دوری ما از آن 39 ساله شده است و همچنان به دنبال ستارههایی «اصلی»وار میگردیم تا به این فترت تلخ پایان بدهیم و در عصر حکومت عجیب و غریب «کیروش» بر فوتبال ایران، هر چه بیشتر میگردیم، کمتر چنان چیزی را پیدا میکنیم و پیوسته به یاد «اصلی»ها میافتیم و غصه میخوریم.
متافوتبال - آینده تیم ملی فوتبال کشورمان چگونه خواهد شد؟
متافوتبال - به راستی انسان موجود عجیبی است، قدر داشتههایش را تا زمانی که از دست ندهد نمیداند، همین مرد پرتغالی،همان که برخیها اجنبی صدایش میکردند؛ هنوز نرفته دلمان برایش تنگ شده و هضم اینکه قرار است، او را به عنوان سرمربی کلمبیا ببینیم، ثقیل است!
متافوتبال - در مرحله نیمه نهایی، تیم ملی کشورمان به مصاف مردان سرزمین ساموراییها رفت و در نهایت بازی را واگذار کرد، تا حسرت قهرمان شدن که بیش از 4 دهه از آن میگذرد، برای حداقل 4 سال دیگر تمدید شود!
متافوتبال - ایران از رسیدن به فینال بازماند و نتیجه را سه بر صفر به تیم ملی ژاپن واگذار کرد!