مترجم
آرش گنجیمتافوتبال – آن چه کاپیتان اسطوره ای باشگاه لیورپول نتوانست در آنفیلد به انجام رساند، به عملکردی تبدیل شد تا خاطرات روزهایی که وی در مسابقاتی مانند این می دوید و نمی گذاشت تیمش کمر خم کند، زنده شود.
مردی که با یک عمر تلاش خود به "صدای آنفیلد" تبدیل شده بود، بدرودی درازمدت را آغاز کرده بود تا در هر میدان آماج دوربین عکاسی صدها خبرنگار باشد.
سرود "قهرمانان"، یک سرود بود که مربوط می شد به مدت ها پیش. اما سرود "دیگر قهرمانی نخواهد آمد" به نظر در انتقاد از بازیکنانی نواخته شد که استیون جرارد قصد ترک آنان را دارد، اما با توجه به عملکرد آن ها سرد مزبور به نظر پر بی راه نمی گوید. سرود "صبحانه در آمریکا" زمانی سروده شد که جرارد دم از جدایی زد، و سرود "بازگرد" و ده ها سرود دیگر که ساخته و پرداخته شدند تا به ما بفهمانند مردی که دیگر در آنفیلد نخواهد درخشید چه تصویری داشت.
آن دسته از هواداران که فضا را برای آخرین بازی کمی ناامن کردند باید بخشیده شوند. "این بازیکن، این مرد، منحصر به فرد است" واژگانی بودند که در آخرین حضور استیون جرارد در آنفیلد به عنوان یک بازیکن سرخ ها بر سر زبان ها آمد. پرچم ها در هوا به اهتزاز درآمدند. ده ها تصویر از کاپیتان آنفیلد نمایان شد. جرارد در میان تشویق ده ها هزار نفر وارد میدان شد و فکر این که تا چند دقیقه بعد یک بازی فوتبال قرار است برگزار شود از ذهن ها پرید.
به طور حتم این آن پایانی نبود که جرارد انتظارش را داشت، زمانی که همراه با دختران خود در تابش نور خورشید وارد میدان شد. تمام روز استیو پیش خود زمزمه می کرد که احساس عجیبی دارد.
در نهایت، فقط یک دلیل می تواند وجود داشته باشد تا شکست 3-1 لیورپول برابر کریستال پالاس را در تاریخ 16 می 2015 از یاد نبریم، و آن حضور عکاسان خبری مشهور از 34 برنامه ی تلویزیونی مهم بود. تصاویر به یادماندی از وی کم نبودند، استیون جرارد با مشت هایی گره کرده، استیو در حال غرش، استیون که برای یکی از 185 گل زده خود برای سرخ ها شادمانی می کند – و چه بسیار تصاویر هنری دیگر از این مرد تمام نشدنی آنفیلد.
هواداران بی شمار برای آخرین دیدار و ابراز عشق خود به استیو روانه ورزشگاه شده بودند. حروف نام او در پلاکاردهای بزرگ کنار هم چیده شده بود و شماره ی پیراهنش که منحصراً از آن او باقی خواهد ماند. با این همه پالاس نگذاشت تا استیون آن طور که خودش می خواست لیورپول را ترک کند، و باز هم تلاش ها و کم کاری ها صورت گرفت تا اوقات سرخ ها و کاپیتان آن ها تلخ شود.
اما استیون جرارد در این بازی هم نشان داد که همان کاپیتان زحمتکش همیشگی سرخ هاست. بازی وی طوری نبود تا سران لیورپول حتا در مخیله اشان از جدایی وی در فکر برد مالی یا چیزی از این قبیل باشند. کاپیتان جرارد همان عملکردی را به نمایش گذاشت که در بدترین و بهترین روزهای لیورپول از خود نشان می داد، یک دونده ی خستگی ناپذیر.
استیون در سرتاسر این بازی دردناک بازیکنی را به نمایش گذاشت که به حق می توان او را یک بزرگ سالخورده نام نهاد، یک باتجربه ی همه چیز دان که دریغا نمی توانست مانند سال ها پیش تیم خود را برای پیروزی رهبری کند.
و سرانجام هنگامی که سوت پایان شکست دردناک سرخ ها برابر پالاس به صدا درآمد، و استیو باید با یک شکست آنفیلد را ترک می کرد، خیلی ها متحیر بودند که کاپیتانشان در آن زمان به چه می اندیشد؟ شاید به نخستین دیدارش در پیراهن سرخ ها که برابر بلکبرن در سال 1998 به میدان رفت، آن زمان که 18 سال بیشتر نداشت.
خدمت او در آن بازی از دقیقه 89 شروع شد، زمانی که به جای وگارد هگن به میدان آمد و به قول خودش شانس به او روی آورد. پل اینس بود که در سمت راستش ایفای نقش می کرد و جرارد زمانی در بیان خاطرات خود گفته بود که ترکیبش با این بازیکن یک ترکیب کامل بود.
"41 هزار چشم به من خیره شده بود. می توانستم تردید را در چشم تمام هواداران بخوانم که پیش خود زمزمه می کردند این پسره ی لاغراندام کیست دیگر؟"
از آن زمان به بعد، 353 بازی دیگر برای استیو در آنفیلد رقم خورد. در مجموع 709 بار پیراهن لیورپول را به تن کرد، و به عنوان کاپیتان صاحب رکورد 472 بازی است.
در همین بازی اخیر روی بنری بزرگ جمله ای به چشم می خورد، جمله ای از خود استیون که زمانی گفته بود:
"لیورپول برای من ساخته شده بود و من هم برای لیورپول به دنیا آمده بودم."
و در بنری دیگر از هواداری اهل خاورمیانه:
"تمام راه از کویت تا این جا آمدم، فقط به خاطر آن که به تو بگویم، متشکرم."
تنها کاری که استیون در این دیدار آخر نتوانست انجام دهد، همانی بود که در بهترین دوران او شاهد بودیم، زمانی که یکه و تنها نمی گذاشت لیورپول کمر خم کند.
سرودهای دیگری هم در میان دو نیمه خوانده شد. و آن گاه پایان فرارسید و جرارد با در دست گرفتن میکروفن خطاب به دوستداران خود گفت:
"همیشه از این لحظه در هراس بودم. مطمئناً افتخار بازی کردن در برابر این هوادارن را از دست خواهم داد."
در اولین روز حضور او برابر بلکبرن، جرارد جوان به شدت هیجان زده بود و برای شنیدن سوت پایان بازی لحظه شماری می کرد، هفده سال بعد، زمانی مانند اکنون در آنفیلد، عاقبت صدایی به گوش کاپیتان باتجربه ی ما رسید که هرگز نمی خواست آن را بشنود.
مترجم: آرش گنجی
منبع: theguardian.com
لیورپول جنگندهترین سهگانهی تهاجمی فوتبال حال حاضر جهان را دارد، از یک سو ترکیبهای مختلف بارسا و رئال و از سویدیگر سیستم چرخشی بارینمونیخ و منچسترسیتی، مثلثتهاجمی پیاسجی را به تنها رقیب خط حملهی آتشین لیورپول تبدیل میکند، اگرچه سه شگفتانگیزتیم پاریسی هم بهدلیل مصدومیت و اختلافات شخصی از هم گسیختهاند!
متافوتبال - سال 1981، شاهد رخدادهایی بودیم که اکنون نیز پس از 37 سال مجدداً به وقوع پیوستهاند، در آن سال لیورپول که موفق به صعود به فینال لیگ قهرمانان شدهبود، با برتری مقابل رئال مادرید به قهرمانی اروپا رسید. آیا اکنون نیز با رخ دادن همان اتفاقات مشابه باز هم تاریخ برای لیورپول تکرار خواهد شد؟
متافوتبال - فوتبال خود زندگی است؛ پر از عشق، اشک، لبخند، اميد، تلاش و جنگیدن تا آخرین لحظه برای بدست آوردن هدف...
متافوتبال- قرمزهای آنفیلد آخرین دربی مرسیساید این فصل را، صفر صفر مساوی به پایان رساندند و با یک امتیاز گودیسون پارک را ترک کردند؛ کلوپ با تک امتیاز این بازی، به نظر چیز خاصی را از دست ندادهاست اما آیا مرد آلمانی قرار است روزهای سختی را پیشروی خود ببیند؟ در این مقاله این موضوع را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.