متافوتبال - شناختی که از برانکو ایوانکوویچ در فوتبال ایران در دست است، شناختی ناقص است و چندان منطبق بر حقیقت نیست و فقط نتایج اخیر پرسپولیس است که دارد به تدریج آن روند ناقص را تصحیح میکند و تصویر صحیحتری را از این کروات سیاستمدار که دوست نزدیک و معروفش میروسلاو بلاژویچ وی را پروفسور لقب داده بود، به دست میدهد.
شناختی که از برانکو ایوانکوویچ در فوتبال ایران در دست است، شناختی ناقص است و چندان منطبق بر حقیقت نیست و فقط نتایج اخیر پرسپولیس است که دارد به تدریج آن روند ناقص را تصحیح میکند و تصویر صحیحتری را از این کروات سیاستمدار که دوست نزدیک و معروفش میروسلاو بلاژویچ وی را پروفسور لقب داده بود، به دست میدهد. تا پیش از حضور ثانوی برانکو در فوتبال ایران شناختی که از وی در دست بود، همگی از سابقه 5 سال و اندی حضور وی در پست سرمربیگری تیم ملی نشأت میگرفت. دورهای که پروفسور متین و آرام یکی از بالندهترین تیمهای ملی 20 سال اخیر ایران را در اختیار داشت؛ تیمی که کریمیاش مقابل کره جنوبی هتتریک میکرد، مهدویکیایش قاتل حریفان در بال راست بود، نکونام و گلمحمدیاش مظهر کار و تلاش بیوقفه بودند، نیکبختاش یک تانک جنگی در جناح چپ بود و البته داییاش همچنان خوب و قدرتمندانه گل میزد.
چه دوران خوشی!
برانکو بود و سالی حدود 10 بازی برابر قدرتهای معمولا درجه دوم آسیایی و گاهی هم ژاپن و کره و هرگاه کارش گره میخورد او امثال وحید هاشمیان، رضایی و پیروانی را هم داشت تا گلهایی شوکهکننده بزند و سد راه گلزنی حریفان شود. تیم او یک تیم واقعی و سرشار از انواع استعدادها بود و با قالبی جوان در بازیهای آسیایی 2002 اول شد، با قالبی پخته در جام ملتهای آسیا 2004 به رتبه سوم رسید و با ترکیبی پرتلاش و کارساز در مرحله مقدماتی و نهایی جام جهانی 2006 هم آبروداری کرد و اگر سران وقت سازمان تربیت بدنی دادکان را در پایان جام جهانی 2006 سرنگون نمیکردند، چه بسا برانکو در سال 2006 هم از ایران نمیرفت و خدمات ملیاش طولانیتر میشد.
دور از رویاها
برانکوی دوم و حقیقیتر که از زرق و برق و آرایه شیک و زیبایی بیبهره است و با حقایق بیشتر همسویی نشان میدهد از سه ماه پیش در تهران مستقر شد. او حالا نه مربی یک تیم نیمه رویایی در سطح ملی بلکه هدایتگر یکی از ضعیفترین ترکیبهای پرسپولیس در 20 سال اخیر است و عرصهای که به آن پای گذاشته، نه دیدارهای بالنسبه آسان ملی بلکه لیگ برتر ایران است که در آن بازیهای بسته و تدافعی و خشک و انرژی بر بادده حرف اول را میزند و اکثر تیمها در اغلب هفتهها به قول فوتبالیها «چرک» بازی میکنند تا نتیجه بگیرند و سقوط نکنند و خبری از بازیهای باز و آزاد و تهاجمی از سوی حریفان نیست که برانکو بتواند با حرکات عکسالعملی خود روی آن نتیجه بگیرد و سبب شکست رقبا شود. اضافه بر این او به جای چمن مفروش و چشمنواز ورزشگاه آزادی باید هر هفته و به طور نوبتی به زمینهای سفت و سختی چون انزلی و شیراز و اهواز و اصفهان سفر کند و به دنبال اجرای فوتبال دلخواهش روی زمینهایی باشد که به درد هر چیزی میخورند جز فوتبال.
حتی یک امتیاز
بنابراین حالا و در این میدانهای سخت است که عیار حقیقی ایوانکوویچ مشخص میشود. او برخلاف سالهای 2001 تا 2006 که جلوس میکرد و بازیهای مقتدرانه یک تیم ملی زیبا را برابر رقبای متوسطش نظارت و فتح میکرد حالا برای کسب یک امتیاز هم مقابل رقبای شهرستانی لیگ مشکل دارد و اگر دربی تهران را هم میبرد، برابر استقلالی است که وحدت لازم و کارایی گذشته را ندارد. وقتی هم که گذار او به آسیا میافتد، توش و توان فنی و حقیقی تیمش را به قدری کم مییابد و نقشههای خود را چنان دور از حقیقت میبیند که در قطر و عربستان با نتایج مشابه صفر – 3 به لخویا و الهلال میبازد و از جام باشگاههای آسیا هم حذف میشود.
به یاد قطبی!
نمیدانیم چرا حرفهای پروفسور در این دو سه ماه ما را دایما به یاد شعارهای اغلب دور از حقیقت افشین قطبی میاندازد. موقعی که قطبی از قلب شیر و دل ببر و اینجور چیزها نزد شاگردانش میگفت و تیم ملی ایران را در دور مقدماتی جام جهانی 2010 و مرحله نهایی جام ملتهای آسیا 2011 ناکام کرد و حالا برانکو نیامده از توان ارتش 40 میلیونی میگوید که اعضایش بیش از هر کسی معترفاند تیم فعلیشان چندان تیم نیست و در مصاحبههای مطبوعاتی چنان شعارها و عبارات قلمبه و سلمبهای ادا میکند که شنوندهها به این باور میرسند وی سرمربی بارسلونا است و نه پرسپولیس و اشتباها گذارش به تهران افتاده است! برانکوی حقیقی و آنی که در زمین سفت زمینگیر شده است همانی است که اینک پیش روی ما قرار دارد و هر چند او میراثدار یک ترکیب متوسط و معمولی شده اما عرصه پیش رویش نیز نه عرصه دیدارهای ملی بلکه عرصه سختکوشان جان سختی است که با شعار صرف از پای درنمیآیند و باید مقابلشان تاکتیک و هوشیاری داشت و فرمولهای ویژه لیگ ایران را رعایت کرد. فرمولهایی که پروفسور با آن بیگانه است و شاگردان اغلب متوسط او نیز در اجرای آن و تامین وسایل عبور از آن میادین، ناتوان و ناموفق.
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.
متافوتبال - تنها چند دیدار به پایان نیم فصل لیگ برتر ایران باقی مانده، نیمفصلی که برخلاف سالهای قبل بسیاری بیصبرانه منتظر رسیدن آن هستند!
متافوتبال - حماسه سرخها به خوان آخر و فتح آزادی رسیده، آخر این حماسه هر چه میخواهد باشد ما به قدری کیف کرده و ذوقزدهایم که آخرش برایمان مهم نیست؛ کامبک رویایی برابر الدحیل، شکست السد پرستاره و حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و این همه تجربه گران بها آن هم در شرایطی خاص و سخت که لذتش را چند برابر کردهاست.
متافوتبال - بهمنماه سال 1377،تورنمنت دانهیل ویتنام بود، که علی کریمی ستاره جوان آن روزهای فوتبال ایران در یک لحظه کنترل خود را از دست داد و با هل دادن داور ژاپنی یک سال محرومیت را به جان خرید، تا رشد و شکوفایی خود را چند سال عقب اندازد. محرومیتهایی که نه تنها باعث دوری بازیکنان از فوتبال و دنیای افتخار میشود بلکه آروزهای یک ملت را نیز با خود نابود میکند.