متافوتبال - 2 بازی مانده به پایان لیگ با انبوهی از تناقضگوییهای سرمربی استقلال مواجهیم. مصاحبههایی ضدونقیض که هیچ یک اندک شباهتی با هم ندارد. امیر قلعهنویی این اواخر در توجیه ناکامیها اعلام کرده سقوط تیمش به رتبه نازل ششم جدول و از دست رفتن شانس قهرمانی حاصل 7 ماه بیپولی است
2 بازی مانده به پایان لیگ با انبوهی از تناقضگوییهای سرمربی استقلال مواجهیم. مصاحبههایی ضدونقیض که هیچ یک اندک شباهتی با هم ندارد. امیر قلعهنویی این اواخر در توجیه ناکامیها اعلام کرده سقوط تیمش به رتبه نازل ششم جدول و از دست رفتن شانس قهرمانی حاصل 7 ماه بیپولی است. امیر را پیشتر در مواجهه با مشکلات مالی، حامی باشگاه استقلال، افشارزاده و اعضای هیات مدیره دیده بودیم. به یاد میآوریم نیمفصل را که آندرانیک تیموریان و محمد قاضی از استقلال جدا شدند. آن روزها سرمربی آبیها جدا شدهها را سخت نکوهش و سرزنش میکرد. چنان علیه جدا شدهها هجمه شد که برخی تندروها با واژه سخیف بیغیرت آنها را خطاب دادند. سرمربی آبیها در آن ایام انتظار داشت همه بازیکنان رنج بدقولیها و بدوعدگیهای باشگاه را به جان بخرند و بیآنکه توقعی داشته باشند به بازی برای استقلال ادامه دهند. همان امیر اکنون منتقد سفت و سخت سیاستهای باشگاه استقلال است و بهرام افشارزاده و هیات مدیره باشگاه استقلال را به دلیل فراهم نشدن بودجه کافی زیر سوال میبرد. مردی که در نیم فصل انتظار داشت بازیکنان بدون دریافت مطالبات به کار ادامه دهند، اکنون باشگاه را بیکفایت در پرداختها جلوه میدهد و دلیل ناکامیاش را بیپولی و پرداختهای نامناسب میداند. این همه دوپهلویی برای چیست؟ چرا امیر قلعهنویی پای حرفهایش نمیایستد؟ چرا سرمربی استقلال همان سیاست را ادامه نمیدهد؟ چرا توجیه میکند و چرا با هر ابزاری میکوشد بر آینده آنچه از نحوه کارش در فصل جاری رخ داد را توجیه کند؟ مگر کار در استقلال عشق نبود و امیر توقع نداشت که بازیکنان زبان به دهان بگیرد و از بیپولیها و خلف وعدهها نگویند و به پای این عشق بایستند؟ حال همان تفکر در مقام پرسشگر و منتقد مقابل باشگاه ایستاده است و ناکامیاش را حاصل بیپولی میداند.
مصاحبههای اخیر امیر قلعهنویی را دوباره در ذهن مرور میکنیم. به این جملات برمیخوریم: «ای کاش مشکلات مالی ما سه، چهار ماه پیش حل میشد و حق و حقوق این بازیکنان زودتر داده میشد تا ما دچار چنین مشکلاتی نمیشدیم. من 7 ماه است این بازیکنان را به آرامش دعوت کردهام آن هم به خاطر مردم. به هر زبانی که بود با آنها صحبت کردم و به قولی آنها را به دندان گرفتم و تا اینجا آوردهام. باز هم میگویم مسوولیت نتایج بر عهده من است ولی بهتر است آقایان واقعیتها را به مردم بگویند. بگویند که 7 ماه است که تیم ما پولی نگرفته ولی ما طوری رفتار کردیم که مردم چیزی متوجه نشوند البته آن کیفیتی هم که من انتظار داشتم پیاده نشده ولی به قولی با چه آرامشی باید بازی میکردیم.» مفهوم حرفهای قلعهنویی اکنون این است که اگر قهرمان نشدیم به دلیل بیپولی است در حالی که او در مصاحبههای نیم فصل متوقعانه از بازیکنانی که ماهها حقوقی نگرفته بودند میخواست به فعالیت ادامه دهند. سرمربی استقلال در حالی عامل ناکامیاش را بیپولی مینامد که تیمهایی با بنیه مالی به مراتب بدتر از استقلال و البته با بازیکنان بینام و نشانتر مدعی قهرمانی به شمار میروند. کنکاش کنید در پرداختیهای باشگاه نفت تهران به بازیکنانش. چه میبینید؟ بازیکنان نفت که به مراتب قیمتهایشان از بازیکنان استقلال کمتر است. تاکنون تنها 30 درصد از حقوق یک فصل خود را دریافت کردهاند اما همین تیم با همین پرداختی شانس قهرمانی است.
اوج فاجعه وقتی عمیقتر جلوه میکند که میبینیم استقلال برخلاف تیم نفت که بابضاعت مالی محدودتر در موقعیت کسب 3 جام قرار دارد، درگیر لیگ قهرمانان آسیا نبود. امیر قلعهنویی را دوباره به یاد مصاحبههای ابتدای فصلش میاندازیم. آن روز که میگفت حالا که در آسیا نیستیم بهترین فرصت است تا دو قهرمانی را به هواداران هدیه کنیم. استقلال در حالی فصل چهاردهم را با ناکامی به پایان خواهد برد که در لیگ قهرمانان آسیا غایب بود. درست در فصلی که میشد با فراغ بال و بدون دغدغه ناشی از بازیهای آسیایی و سفرهای خستهکننده به کشورهای همسایه با تمرکز در لیگ به دستاورد چشمگیری دست یافت اما چنان استقلالی ساخته شد که اکنون برای رسیدن به سهمیه لیگ قهرمانان آسیا کارش به اما و اگر افتاده و خیلی بعید است که با ظرفیت فعلی ره به جایی ببرد. بیپولی استقلال یا به قول قلعهنویی 7 ماه حقوق نگرفتن در این برهه بهعنوان دلیل ناکامی سرمربی استقلال بیان میشود که پیکان را به رغم پرداخت رقمی بیش از 25 میلیارد تومان به بازیکنان، کادر فنی و مسوولانش در نازلترین جایگاه ممکن میبینیم. دیدن پیکان متمول آیا باز هم ارادهای میگذارد تا بیپولی را عامل ناکامی بدانیم؟ سرمربی استقلال آیا وضعیتی که پیکان با آن دچار شده را نمیبیند؟ نفت تهران را که برای صرفهجویی در هزینهها با اتوبوس به اصفهان میرود و به شدت در مضیقه است را چطور؟
در همین مصاحبههای اخیر قلعهنویی هم میشود سطر به سطر تناقض یافت. آنجا که او علاوه برمشکلات مالی، ناکامی در جذب برخی بازیکنان را هم به رخ بهرام افشارزاده میکشد. سرمربی استقلال دیگر چه تیمی بهتر از این میخواست؟ تیمی با 8 بازیکن ملی در ابتدای فصل و به زعم غالب کارشناسان پرمهرهترین. قلعهنویی چنان این تیم را نحیف و ضعیف جلوه میدهد که انگار هیچ بازیکن سطح اولی در اختیار نداشته است. او نام کاوه رضایی و محسن مسلمان را به زبان میآورد و اعلام میکند که در نیم فصل این بازیکنان را میخواسته و باشگاه در جذب آن ناکام بوده است درحالی که خودش در جریان مشکلات مالی باشگاه قرار داشته و استقلال هم بازیکن به اندازه کافی در اختیار داشته است و لزومی به جذب این بازیکنان نبوده است. مضاف بر آن مگر جذب مسلمان توسط باشگاه فولاد چه دستاوردی برای این تیم به همراه داشته است. قلعهنویی حسرت نداشتن کدام ستاره را میخورد در شرایطی که بهترینهای ایران در یدش بودهاند. به این اسامی نگاه کنید؛ امیرحسین صادقی، حنیف عمرانزاده، خسرو حیدری، یعقوب کریمی، هاشم بیکزاده، امیدابراهیمی، کرار جاسم، سجاد شهباززاده و نیم فصل تیموریان، قاضی و عنایتی.
میان حرفهای امیر قلعهنویی میشود دهها مورد تناقض یافت. او ابتدای نیم فصل دوم وقتی با استقلال به صدر جدول رفت اعلام کرد که چهار هفته مانده به پایان لیگ قهرمان میشود. امیر دیدهها و برداشتهایش از تیم تحت اختیارش را به رخ همه میکشید و بیپروا اعلام میکرد که این فوتبال با من حرف میزند و قهرمان میشود. قلعهنویی وعده قهرمانی را داده بود حالا اگر او به یاد نمیآورد دیگر مجادلهای نیست.
متافوتبال - هیجان به لیگ اضافه شد؛ حضور فرهاد مجیدی روی نیمکت استقلال
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.
متافوتبال - جملهی؛ اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است، را حتما شنیدهاید، جملهای که اکنون در فوتبال ما بسیار ملموس شده و در کمتر مسابقهای از لیگ برتر است، که دقایق زیادی از کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی به انتقادهای گاها تند مربیان از داوریهای لیگ اختصاص نداشته باشد.
متافوتبال - ایرج دانایی فرد، مردی که اولین گل ایران در تاریخ جامجهانی را وارد دروازه اسکاتلند نمود، چند روز قبل برای همیشه چشم از جهان فروبست. با مطالعهی دو یادداشت دربارهی این اسوره با ما همراه باشید!