«ژرمن‌بال» | کلوپ بدون جام ولی قهرمانانه رفت


دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱ ۲۲۲
متافوتبال - شهراد باغستانی٬ گزارشگر ویژه فوتبال آلمانِ وبسایت متافوتبال در ستون خودش به نام ژرمن‌بال از فوتبال دیار ژرمن‌ها می‌گوید.

کمتر مربی‌ای جرأت دارد تیمی پرهوادار و بحرانی را در اختیار بگیرد، در کل دنیا این قضیه صدق می‌کند. چون در صورت ادامه روند نتایج ضعیف و تداوم یافتن شرایط بحرانی اولین کسی که زیر سوال می‌رود مربی‌ست که نتوانسته تحول و شوک در تیمش وارد کند.

 

این داستان در آلمان کمی وضعیت بهتری دارد. ژرمن‌ها باحوصله‌تر هستند و میانگین سال‌های حضور مربیان روی نیمکت تیم‌های‌شان نشان می‌دهد که آستانه‌ی صبر بیشتری دارند. مربی جوانی سال 2008 تصمیم گرفت پس از سال‌ها حضور به‌عنوان بازیکن و مربی در تیمی مثل ماینتس که بیشتر دورانش یا پایین جدول بوندسلیگا بود و یا در دسته‌ی پایین‌تر حضور داشت و هوادارانش توقع آنچنانی از تیم و مربی‌شان نداشتند چمدانش را ببندند و به پیشنهاد تیمی بسیار پرطرفدار و البته با طرفدارانی تیفوسی و بی‌نهایت متعصب گام بگذارد. آن مربی کسی جز یورگن کلوپ نبود!

 

ریسک حضور در وستفالن را به جان خرید و به‌تدریج نشان داد می‌تواند در تیمی که پنج فصل بود از رده‌ی ششم بالاتر نیامده، تحول ایجاد کند. تیمی ساخت تحسین‌برانگیر و کم‌کم زنبورها باز هم تبدیل شدند به یک قدرت در فوتبال آلمان. آن‌ها سد راه قهرمانی‌های بایرن می‌شدند و البته دو فصل پیاپی با اقتدار قهرمانی را خودشان جشن گرفتند. توانایی زدن چهار گل به باواریایی‌ها را به‌راحتی داشتند و بازی چشم‌نوازشان همه‌ی چشم‌ها را به خودش خیره کرد.

 

تیفوسی‌های دیوار زرد در دو فصل نخست حضور کلوپ می‌دانستند که او تیمی بهتر ساخته و با وجود اینکه در فصول ابتدایی ششم و پنجم شده بودند به او فرصت افتخارآفرینی دادند. برای او فضایی فراهم کردند که در اوج شور و هیجان بتواند برنامه‌هایش را پیاده کند، به‌همین ترتیب قهرمانی‌ها از راه رسید. قهرمانی بوندسلیگا، جام حذفی، سوپرکاپ و البته فینال لیگ قهرمانان اروپا، همگی با «کلوپو» ممکن شد.

 

مربی‌ای با ریش بور و لبی همیشه خندان به قهرمان شهر دورتموند تبدیل شده بود. در سیگنال‌ایدونا پارک یا همان وستفالن قدیم کسی که جایش را در دل هواداران دوست‌داشتنی زنبورها باز کند نه تنها می‌ماند و نه از یاد می‌رود. کلوپ مردی ماندگار شد و حتی در دو فصل بعد با وجود دو نایب‌قهرمانی باز هم هواداران به او اطمینان داشتند.

 

ولی فصلی بحرانی سر رسید، فصلِ جهنمی 15-2014 که در آن زردها با یکی از برترین مربیان تاریخ‌شان یک نیم‌فصل را در رده‌های انتهایی جدول پرسه زدند. آنقدر این نیم‌فصل بدشانسی آوردند که نیم‌فصل دوم بازی‌هاش خوبشان هم باعث نشد که بر پله‌ای بهتر از هفتمی قرار بگیرند.

 

فصل زمانی ناراحت‌کننده تر شد که سرمربی محبوب و همیشه خندانشان با همان لبخند شیرین همیشگی ژانویه 2015 اعلام کرد که این فصل پایان راه او در شهر دورتموند و روی نیمکت زرد خواهد بود.

 

حالا تنها دلخوشی‌شان جام حذفی و قهرمانی در آن بود. گام به گام جلو رفتند و حتی بایرن را در یک دیدار ماراتن‌گونه حذف کردند تا راهی فینال شوند. زمان آن رسیده بود تا در استادیوم المپیک برلین آخرین جام را کلوپو بالای سر ببرد، اما گرگ‌هایی درنده از راه رسیدند و این جام را هم از او و تیمش ربودند. جامی که فوتبال آلمان و هواداران همه‌ی تیم‌ها جز ولفسبورگ دوست داشتند نصیب کلوپِ دوست‌داشتنی شود، ولی با وجود ناکامی یورگن با چهره‌ای خندان وداع کرد. اما مگر می‌شود در برابر هواداران تیفوسیِ دیوار زرد احساساتی نشد و اشک نریخت؟ او را به گونه‌ای تشویق می‌کردند گویی تمامی قهرمانی‌های ممکنِ فصل را برایشان به ارمغان آورده. بله، هواداران دورتموند نمک‌نشناس و نادان نبودند. آن‌ها می‌دانستند رنسانس جدیدی در تاریخ دورتموند با تلاش‌های مردی اتفاق افتاده که در برابرشان دست تکان می‌دهد و برای همیشه خداحافظی می‌کند.

 

یورگن هم می‌دانست آن‌ها چقدر در پیشرفت خودش و تیمش تأثیرگذار بوده‌اند. می‌دانست بدون حمایت‌های بی‌دریغ این طرفداران که همواره او و تیمش را به‌سمت موفقیت‌های جدید رهنمون کرده بودند چه مقدار بالا رفتن هر پله زمان بیشتری می‌برد.

 

حالا یورگن کلوپ تبدیل شده به یک سرمربی مطرح و نامی در فوتبال دنیا که هر تیمی آرزویش داشتن اوست و دورتموند هم تبدیل شده به تیمی که با وجود نتایج نه‌چندان مناسب اخیر باز هم به‌عنوان یک قدرت در فوتبال آلمان شناخته می‌شود.


فکر می‌کنید یورگن کلوپ اگر در فوتبال دیگری غیر از آلمان هدایت تیمی همانند دورتموند را در سال 2008 بر عهده می‌گرفت چقدر دوام می‌آورد؟ تا چه حد حمایت می‌شد؟ و تا چه اندازه با تیمش افتخارآفرینی می‌کرد؟

 


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها