متافوتبال - رزومه استاد را که نگاه میکنیم پیش خودمان میگوییم این آدم یک مدیر واقعی است. تقریبا جملگی آنهایی که با او کار کردهاند میگویند هر آنچه یک مدیر موفق به آن نیاز دارد در این آدم پیدا میشود و البته سابقهاش درموفقیتها پر و پیمان است
رزومه استاد را که نگاه میکنیم پیش خودمان میگوییم این آدم یک مدیر واقعی است. تقریبا جملگی آنهایی که با او کار کردهاند میگویند هر آنچه یک مدیر موفق به آن نیاز دارد در این آدم پیدا میشود و البته سابقهاش درموفقیتها پر و پیمان است. جدا از آنچه در حیطه مدیریت غیر فوتبالیاش گذشته و نمیدانیم او در نقش استاندار لرستان، خراسان و آذربایجان شرقی رزومه موفقی از خود برجای گذشته یا در وزارت صنایع و معادن فرد تاثیرگذاری بوده یا نه، دوران مدیریت او در پرسپولیس میتواند به همگان ثابت کند امیر عابدینی مدیر موفقی در پرسپولیس بوده و این شاید برای بازگشتش به رأس قدرت در این باشگاه یک پوئن مثبت به حساب بیاید.
امیر عابدینی با شهرتی که از مدیرعاملی پرسپولیس بههم زد به شورای شهر تهران رسید و با قرار گرفتن در آخرین رتبههای انتخابات این شورا عضو شورای علی البدل شد. البته که تاریخ شفاهی شهر تهران به خاطر نمیآورد مهندس عابدینی فرد تاثیرگذاری در این شورا بوده یا حرکت خاصی در آن مجمع انجام داده اما دوران پس از مدیریت پرسپولیس برای این مدیر عشق فوتبال اصلا روشن نبوده است.
ناکامی و ورشکستگی در فوتبال گیلان و از بین رفتن تدریجی تمام تیمهای داماش؛ از داماش تهران و دورود گرفته تا همین داماش گیلان که حالا در لیگ یک به سختی روزگار میگذراند همه و همه نقاط تاریک کارنامه مدیرعاملی بوده که همه معتقدند در تاریخ باشگاه پرسپولیس و در انتخاب بهترین مدیرعامل تاریخ باشگاه تنها محمد عبدو را بهعنوان رقیب کنار خودش میبیند.
امیر عابدینی در روزهای بلاتکلیفی مدیریت پرسپولیس و دعواهای بین وزارت صنایع و معادن، تربیت بدنی و یکی دو مدعی دیگر بهعنوان مدیرعامل باشگاه انتخاب شد و در طی 7 سال مدیریت در این باشگاهی دورانی طلایی برای پرسپولیس رقم زد تا جایی که بعضا بین دوستداران پرسپولیس برای مقایسه تیمهای دهه 50، دهه 60 و دهه 70 و اینکه کدام دهه برای این باشگاه پرافتخارتر بوده و پرسپولیس کدامین مقطع پرسپولیس موفقتر، کاملتر و کم مشکل تری بوده است اختلاف نظرهایی اساسی وجود دارد.
در رزومه امیر عابدینی و دوران 7 ساله حضورش در راس باشگاه سرخ 5 قهرمانی لیگ برتر، یک قهرمانی جام حذفی و سه بار حضور در مرحله نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا دیده میشود که شاید برای مدیران بعدی این باشگاه یک رویا به حساب آمده و البته رکوردی دست نیافتنی باشد.
غیر از اینها در این دوران هفت ساله به دلیل حضور متعدد بازیکنان با کیفیت و شاخص فوتبال ایران در پرسپولیس، این باشگاه در مقام اول ترانسفر بازیکن به اروپا قرار گرفت و مهندس عابدینی در این ترانسفرها نقش اول را ایفا کرد.
عابدینی در آن سالهای پرافتخار مهدویکیا، دایی و باقری را به آلمان فرستاد، امامی فر و ترابیان را راهی بلژیک کرد، میناوند را به لیگ اتریش برد و رضا شاهرودی را به چین و ترکیه فرستاد و از قبل این ترانسفرها پول خوبی به دست آورد. البته در مورد هر کدام از این انتقالها بعدها شک و شبهات زیادی مطرح شد و اینکه درآمد حاصل از این ترانسفرهای بزرگ به کجا رفته و صرف چه شده اما در آن دوران به خاطر همین انتقالهای دهان پرکن همه از مهندس عابدینی بهعنوان مدیری همه فن حریف یاد میکردند، به خصوص که او همواره در کل کلهای مدیریتی با علی فتحا... زاده همتای پر سر و صدایش در باشگاه رقیب دست بالا را داشت و در حیطه اطلاعات و سیاست فوتبالی و مدیریتی آنقدر از او بالاتر بود که بعضا دستش بیندازد و به خاطر برنده شدن در دوئلهای تلویزیونی بین هواداران پرسپولیس محبوبیت بالایی خریداری کند.
همین مدیر موفق البته در تمام سالهایی که نقش اول را در باشگاه پرسپولیس و بعدها در داماش ایفا کرد و بهعنوان مدیر در فوتبال حضور داشت هیچ گاه نتوانست خصلت منفی بزرگش را کنار بگذارد و یک مدیرتمام عیار باشد.
امیر عابدینی که روزگاری برای پیکان و پرسپولیس بازی میکرد و در سن 24 سالگی فوتبال را به خاطر ادامه تحصیل کنار گذاشت در تمام این سالها پیش خودش فکر میکرده در فوتبال بیشتر از آنچه همگان تصور میکنند سررشته دارد و میتواند همزمان یک مربی موفق و کارگشا باشد. عابدینی همواره در حیطه فنی تیمهای تحت اختیارش ورود میکرد و حتی مربی کاریزماتیکی مثل استانکو پوکله پوویچ را هم تحت تاثیر قرار میداد. البته شاید این خصلت مشترک بیشتر مربیان کرواتی باشد که به فوتبال ایران آمدهاند و از استانکوی دانا هم نباید زیاد ایراد گرفت. آنها همواره از فردی دستور میگیرند که پولشان را میدهد و اگر پول به اندازه کافی و به موقع برسد چه ایرادی دارد که مدیر باشگاه قصد دخالت در حیطه فنی را هم داشته باشد و مثلا در هر بازی یکی دو مهره با دستور او وارد ترکیب شده یا از ارنج بیرون فرستاده شوند.
عابدینی البته در پرسپولیس با علی پروین سازگاری نداشت و از آنجایی که سلطان چشم تیلهای مثل مت کوویچ و استانکو و درخشان به او راه نمیداد حداقل در دوره همکاری با پروین نتوانست یک مدیر – مربی همه کاره باشد و دوران متفاوتی را در پرسپولیس تجربه کند.
او بعدها در داماش این رویه را ادامه داد و تمام مربیان داخلی و خارجی داماش تهران، داماش دورود و داماش گیلان تحت اختیارش کار میکردند و فرمانبردارش بودند. شاید تنها مقطعی امیرحسین پیروانی در داماش تهران زیر بار دستورات او نرفت تا حاجی عابدینی در 4-3 بازی آخر فصل خودش رأسا روی نیمکت بنشیند و تیمش را هدایت کند وگرنه بقیه مربیان تحت امر او جرات تخطی از دستورات و فرمایشاتش را پیدا نکردند و زیر سایه مهندس نقش سرمربی را بازی میکردند. جالب اینکه عابدینی هم موضوع دخالتش در حیطه فنی تیمهای تحت اختیارش را تکذیب نمیکرد و با افتخار از این مساله نام میبرد تا استقلال سرمربی تیمش را زیر سوال ببرد.
با تداوم این داستان و تاکید عابدینی روی این نقطه ضعف بزرگش و در کنار آن ناکامی در فوتبال گیلان حالا تمام موفقیتها و دستاوردهای قبلی او با ناکامیهای اخیر و نقطه ضعف بزرگش بالانس شده تا وقتی صحبت از بازگشت او به پرسپولیس مطرح میشود تردیدها در خصوص پذیرفتنش جای اقبال عمومی حداکثری را بگیرد.
شاید اگر 10 سال پیش میگفتید امیر عابدینی به پرسپولیس برمیگردد و اختیار دار میشود روزنامهها و سایتهای هواداری برای مهندس فرش قرمز پهن میکردند و هواداران پرسپولیس گل از گلشان میشکفت که موفقترین مدیر بعد از انقلاب دوباره میآید تا به این باشگاه سر و سامانی دهد اما حالا و بعد از گردش روزگار و ناکامیها و نامرادیهای عابدینی، تردیدها و ابهامهای بسیاری در خصوص موفقیت دوباره این مدیر سابقا لایق در پرسپولیس وجود دارد.
امیر عابدینی وقتی بهعنوان مدیرعامل پرسپولیس در این باشگاه مشغول به کار شد هیچ اطلاعی از نحوه مدیریت در فوتبال نداشت اما با آزمون و خطا و پول کم کم موفقیت را به چنگ آورد و روی موج کامیابی سوار شد. او در تمام سالهای مدیریتیاش در فوتبال اهل آزمون و خطا بوده و بعضا در قبال اتفاقات تصمیمهای عجیب و غریب گرفته و به برخی مسائل از زاویه دیدی متفاوت نگاه کرده است تا سعی داشته باشد خود را مدیری متفاوت و همه چیز دان نشان دهد. دقیقا دیدگاه اپوزیسیونیاش در قبال تصمیمات وزارت ورزش و حاکمیت ورزش طی سالهای گذشته (حداقل درباره نوع مدیریت دو باشگاه پرسپولیس و استقلال) نیز ناشی از همین ویژگی او میشود.
با این حال آنهایی که امیر عابدینی را خیلی خوب میشناسند، میگویند او هم انسان خوب و مهربانی است و هم مدیر کاربلدی به حساب میآید اما جدا از اینکه دوست دارد در حیطه فنی نفوذ و اعمال نظر کند در مواقع بحرانی و بروز مشکل هیچ وقت سینه سپر نمیکند، مشکلات را به گردن نمیگیرد و دیگران را برای بقای خود قربانی میکند. به عبارت سادهتر او در زمان سوراخ شدن کشتی تحت هدایتش به زیردستانش فرمان میدهد تا خدمه را داخل دریا بیندازند تا در نهایت خودش نجات پیدا کند و هیچ گاه خودش را مقصر ناکامیها نمیداند و حتی بعد از پایان کار و غرق شدن در بحرانها خودش را قربانی نخواهد کرد.
امیر عابدینی که سال گذشته بهعنوان سخنگوی پیشکسوتان پرسپولیس و برای اعاده حق آنها در موضوع واگذاری وارد میدان خصوصیسازی شد خیلی زود به سمتی میل کرد که پول در آن حرف اول را میزد و داستان سهم گرفتن پیشکسوتان و آن جمع بزرگ قدیمیهای پرسپولیس کم کم در سایه قرار گرفت. امیر عابدینی از جایی به بعد شد سخنگوی حسین هدایتی و با گرفتن قول مدیریت باشگاه در صورت خریداری سهام از سوی استیل آذین در جبهه عابربانک رل شمشیرزن اول که البته صراحت لهجه دلربایی دارد را ایفا کرد. عابدینی در همین ماههای گذشته بهعنوان اپوزیسیون اول تصمیمات اتخاذ شده در سازمان خصوصیسازی و وزارت ورزش بعد از هر بار بههم خوردن مزایده سهام سرخابیها سینه سپر کرد و تا جایی که میتوانست با به رخ کشیدن اطلاعات فوتبالی و اقتصادیاش در پی احقاق حق مشتری ثروتمند پرسپولیس برآمد و پروسه نافرجام خصوصیسازی را زیر سوال برد اما چرخش روزگار کاری کرد تا او پس از پایان پروژه نافرجام واگذاری برای نجات پرسپولیس (به قول خودش) جلساتی را در همین وزارتخانه برگزار کرده و قصد بازگشت بهعنوان مدیرعامل پرسپولیس را داشته باشد.
هر چند تا لحظه حکم گرفتن امیرعابدینی و رسمی شدن این خبر نمیتوانیم باور کنیم که او واقعا مدیرعامل وزارت ورزش شده و وزارت ورزش با او همکاری خواهد کرد اما هر اتفاقی هم بیفتد میدانیم امیر یا همان حسن عابدینی در قحط الرجال مدیریت فوتبال مدیر شایستهای است که حتی اگر به پشتوانه پول هدایتی و سازش مصلحتی با وزارت ورزش به رأس کار آمده باشد میتواند تا حدودی به اوضاع وحشتناک پرسپولیس سرو سامان دهد. البته به شرطی که گرفتاریهای متعدد و مشکلات بسیار مدیریت پرسپولیس و کمی هم بالا رفتن سن به او اجازه دخالت در کار مربی مثل برانکو – که زمینه فرمانبرداری از مدیرش را دارد – ندهد!
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.
متافوتبال - تنها چند دیدار به پایان نیم فصل لیگ برتر ایران باقی مانده، نیمفصلی که برخلاف سالهای قبل بسیاری بیصبرانه منتظر رسیدن آن هستند!
متافوتبال - حماسه سرخها به خوان آخر و فتح آزادی رسیده، آخر این حماسه هر چه میخواهد باشد ما به قدری کیف کرده و ذوقزدهایم که آخرش برایمان مهم نیست؛ کامبک رویایی برابر الدحیل، شکست السد پرستاره و حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و این همه تجربه گران بها آن هم در شرایطی خاص و سخت که لذتش را چند برابر کردهاست.
متافوتبال - بهمنماه سال 1377،تورنمنت دانهیل ویتنام بود، که علی کریمی ستاره جوان آن روزهای فوتبال ایران در یک لحظه کنترل خود را از دست داد و با هل دادن داور ژاپنی یک سال محرومیت را به جان خرید، تا رشد و شکوفایی خود را چند سال عقب اندازد. محرومیتهایی که نه تنها باعث دوری بازیکنان از فوتبال و دنیای افتخار میشود بلکه آروزهای یک ملت را نیز با خود نابود میکند.