متافوتبال - حدودا پنج سال از حضور کارلوس کیروش در راس کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران می گذرد. در تمام این مدت چه مسئولان فوتبال و بعضا بسیاری از مربیان وطنی همواره به همکاران خود توصیه می کنند که با الگو برداری از کیروش سطح مربیگری خود را ارتقاء داده و او را به چشم یک معلم بنگرند
بدون شک خوزه مورینیو یکی از نوادر و نوابغ دنیای فوتبال است که از حیث دستیابی به افتخارات فوتبالی در عرصه مربیگری شاید آرزوی هر تیمی به حساب بیاید.البته آنچه که آقای خاص را از بسیاری از همکارانش متمایز می کند نوع برخوردها و موضع گیری های وی است. طرفداران رئال مادرید شاید هنوز و پس از گذشت سالها افسوس از دست دادن ویسنته دل بوسکه بزرگ را می خوردند اما هیچکدام دلتنگ مورینیویی که فقط سه سال از خداحافظی اش می گذرد را نخواهند شد.در سطح اول فوتبال جهان کمتر مربی ای را می توان یافت که از لحاظ رفتاری همچون آقای خاص باشد.زبانی برنده و در بسیاری موارد هتاکانه ی خوزه از او کاراکتری ساخته که کمتر کسی در مادرید آرزو برگشت وی را می کند.این امر بیانگر یک مساله ی مهم است:ورای فوتبال مسائل دیگری هم برای فوتبالدوستان مهم است.
حدودا پنج سال از حضور کارلوس کیروش در راس کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران می گذرد. در تمام این مدت چه مسئولان فوتبال و بعضا بسیاری از مربیان وطنی همواره به همکاران خود توصیه می کنند که با الگو برداری از کیروش سطح مربیگری خود را ارتقاء داده و او را به چشم یک معلم بنگرند. لیکن تا به امروز هیچ کس مشخص نکرده که این الگو برداری چند بعد دارد و ابعاد آن چیست و یا اینکه تا چه سطحی باید الگو برداری نمود. فارغ از بحث فنی و فوتبالی اما یک نکته در تمام طول این پنج سال و خصوصا در دو سال اخیر به صورت عجیبی در رفتار کیروش خودنمایی می کند که یقینا با صعود تیم ملی به جام جهانی هم بی ارتباط نیست. تا قبل از صعود ایران به جام جهانی کیروش به دلیل نتایج سینوسی خود کمتر به دنبال حضور در رسانه ها و مصاحبه بود اما با صعود ایران به جام جهانی ناگهان ورق برگشت و کیروش بسان کسی که شق القمر کرده و کاری ناممکن را ممکن نموده ،با نگاهی از بالا به پایین کل فوتبال ایران دست به اعمال و رفتاری زد که نه تنها از او بلکه از کمتر مربی ای در کلاس جهانی انتظارش می رفت.
جدا از نوع نگاه و سبک فوتبالی که کیروش در فوتبال ایران پیاده کرده و خود محل نقد بسیاری از کارشناسان فوتبالی است خلقیات و ادبیات مرد پرتغالی نیز در جای خود به شدت قابل نقد است.گویی کسی که قرار بود الگویی همه جانبه برای فوتبال ایران باشد ، خود ،بسیاری از همکاران ایرانی اش را به عنوان الگوی خود قرار داده است.
فوتبالدوستان و بسیاری از از کسانی که داعیه دار کارشناسی در زمینه فوتبال ایران را دارند نقدی جدی و صد البته درست را مربیان وطنی وارد می کنند و آن این که بعد از شکست نباید دنبال بهانه بود. انداختن شکست به گردن داور، هوادار، زمین، باد و غیره همواره بهانه ای برای مربیان ایرانی بوده و کمتر مربی ای را می توان یافت که در کنفرانس های خبری پس از باخت تیمش با قبول اشتباهات روبروی خبرنگاران بنشیند و بگوید "من اشتباه کردم". البته این امر از مربیان نیمه حرفه ای فوتبال نه چندان حرفه ای ما انتظاری بزرگ محسوب می شود اما کارلوس کیروش که قرار بود به عنوان نماد حرفه ای گری در فوتبال ایران باشد نیز گویی به همین بیماری دچار شد. کیروش پس از باخت به لبنان در مقدماتی جام جهانی به چمن ورزشگاه ایراد گرفت و پس از باخت در چمن هموار آزادی در مقابل ازبکستان به داور بازی حمله کرد. او پس از باخت به عراق حملات خود را به دو بخش تقسیم کرد: یکی به داور استرالیایی و دیگری به سمت مربیان ایرانی. سرمربی سابق منچستر رئال مادرید هیچ گاه نگفت که اشتباه کرده و همیشه مسبب نتیجه نگرفتن تیمش را عواملی غیر از خودش عنوان نموده است. در آخرین نمایش فوتبال ایران در داش آغوز و تساوی یک یک با ترکمنستان (که بدون شک نتیجه ای خفت بار برای فوتبال ایران محسوب می شود) کیروش در حالی به داور مسابقفه به دلیل گرفتن چهار دقیقه وقت اضافه حمله کرد (به نظر کیروش باید وقت اضافه بیشتری لحاظ می شد) که در کنفرانس خبری بعد از بازی اعلام کرد:"اگر شش ساعت دیگر هم بازی می کردیم گل نمی زدیم".
در فضای روشنفکری ایران و البته در کلام بسیاری از رجال مذهبی کشور این مساله نهادینه شده که هیچ موجود زمینی ای توان مشخص کردن اینکه چه کسی به بهشت یا جهنم برود را ندارد. قضاوت در این مورد کار انسان این جهان نیست .البته دیروز کیروش پرده از وجه دیگری از مهارتش را هم برداشت.او گفت :" افرادی همیشه هستند که اتهامات اشتباه به افراد می زنند، تهمتهایی را مطرح می کنند، متاسفانه دروغ می گویند و به افراد دیگر بی احترامی می کنند ... این نوع افراد به راهشان که همان رفتن به جهنم است ادامه می دهند. راهشان هم همین راه اشتباهی است که به دروغگویی، اتهام زنی و نسبت دادن رفتارهای ناروا منتهی می شود ... آیا می خواهند تصمیم بگیرند به جهنم بروند؟ خب بروند، خیلی هم عالی. تصمیم خودشان است. بگذار به تنهایی بروند و بسوزند و لذت ببرند".حالا ما با کارلوس کیروش جدیدی روبرو هستیم، کسی که تعیین می کند چه کسی به بهشت یا جهنم می رود. هنگامی که مربیان داخلی مشابه چنین اظهاراتی را مطرح می کنند ،تیم طرفداری کیروش آنها را متهم به لمپنیزم و بی سوادی می کنند و البته کسانی که از علم روز فوتبال بهره ای نبرده اند و فقط به حواشی آن توجه می کنند. انداختن باخت به گردن عوامل غیر فوتبالی و شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت شکست که تاکتیک اصلی مربیان ایرانی است امروز به صورت یک بسته ی کامل در رفتار کیروش متبلور شده است. البته گویا کیروش در ادامه ی الگو برداری از همکاران ایرانی و مردم ایران "حافظه ی تاریخی" خود را نیز از دست داده است.
آیا واقعا کسی به یاد نمی آورد آن که پس از باخت به عراق اتهام دروغ زد، تهمت هایی را مطرح کرد، دروغ گفت و به افراد دیگر بی احترامی کرد، چه کسی بود؟ آیا آن زمان تصمیم گرفته بود که به جهنم برود؟
متافوتبال - آینده تیم ملی فوتبال کشورمان چگونه خواهد شد؟
متافوتبال - نگاهی دیگر به به حضور ایران در جام ملتهای آسیا 2019
متافوتبال - به راستی انسان موجود عجیبی است، قدر داشتههایش را تا زمانی که از دست ندهد نمیداند، همین مرد پرتغالی،همان که برخیها اجنبی صدایش میکردند؛ هنوز نرفته دلمان برایش تنگ شده و هضم اینکه قرار است، او را به عنوان سرمربی کلمبیا ببینیم، ثقیل است!
متافوتبال - در مرحله نیمه نهایی، تیم ملی کشورمان به مصاف مردان سرزمین ساموراییها رفت و در نهایت بازی را واگذار کرد، تا حسرت قهرمان شدن که بیش از 4 دهه از آن میگذرد، برای حداقل 4 سال دیگر تمدید شود!