نویسنده
نوید صرافمتافوتبال – رائول گونزالس 38 سال پیش در چنین روزی یعنی 27 ژوئن 1977 چشم به جهان گشود.
در 27 ژوئن سال 1977 شاید کمتر کسی فکر میکرد فرزند به تازگی متولد شده از پدرو گونزالس و ماریسا بلانکو روزی به اسطورهای تکرار نشدنی در تاریخ باشگاهی پر افتخار همچون رئال مادرید تبدیل شود و با تکان دادن تور دروازههای حریفان قلب میلیونها هوادار را هم بلرزاند و با گلهای فراموشنشدنی خود بارهاوبارها اشک شوق، گونههای مادریدیها را خیس کند اما دیگر مادرید صاحب فرزندی جدید شده بود، فرزندی از جنس خودش و از تار و پود فوتبال.
از همان دوران کودکی و بازی در کوچه و خیابانها، به استعداد شگرف رائول گونزالس بلانکو پی برده شد و بازی درخشان او در تیم محلی سنکریستوبال پدرش را مجاب کرد تا او را به آکادمی اتلتیکو مادرید ببرد تا حرفهایگری به بازی او اضافه شود. پیشرفت رائول در آکادمی روزافرزون بود و مربی وقت آن تیم را مجاب کرد تا او را در ترکیب اصلی تیم نوجوانان اتلتیکو قرار دهد اما عمر بازی رائول در اتلتیکو از دو سال بیشتر نشد و به دلیل تغییر شغل پدر، او و خانوادهاش به کاستیانا نقل مکان کردند. اتفاقی که خود رائول از آن به نیکی یاد میکند و در بخشی از خاطرات خود میگوید: «شانس با من بود که به کاستیانا آمدم و از اتلتیکو فاصله گرفتم. همین موضوع باعث شد که به رئال مادرید پناه ببرم و آنجا را خانهی خود بدانم و برای همیشه احساس آرامش کنم.»
درخشش رائول در کاستیا هم ادامه داشت و با گلزنیهای خود سران مادرید را مجاب کرد که او را در 15 سالگی برای جوانان رئال مادرید خریداری کنند. در مورد او، والدانو مدیر فنی آن زمان لاسپلانکاس میگوید: «با دیدن او و اشتیاقاش برای بازی فوتبال به یاد جوانان مشتاق آرژانتینی میافتادم. او با انرژی کار میکرد و من در بازیها به او موقعیتی میدادم که روز به روز پیشرفت کند. من آینده روشن و پرفروغ او را از همان سالهای ورود به برنابئو در چشمانش مشاهده کردم. البته به او سختگیری هم میکردم که گاهی از دست من عصبی و دلگیر میشد. بعد هم از او عذرخواهی میکردم و میگفتم که آرزو و هدفم تنها موفقیت اوست. او نیز نه تنها با من بلکه با مربیهای دیگر بسیار مودبانه، رفتار میکرد.»
او با رئال مادرید هر روز موفقتر میشد و گلزنیهای مداومش روزهای بهتری را برای رئال به ارمغان میآورد. بازی درخشان او نه تنها برای او موفقیت به همراه میآورد بلکه رئال مادرید نیز از این بابت وضعیت اقتصادی مناسبتری پیدا میکرد. او به بازیکنی تبدیل شده بود که همه و همه را به تمجید واداشته بود به طوریکه مارادونا در مورد او میگفت : «او یک نابغه است». با رفتن فرناندو در سال 2003، او دیگر کاپیتان تیم هم شده بود و کاپیتان رائول مرد اول مادرید در مستطیل سبز بود.
تمام این تمجیدها نه تنها در رائول غرور ایجاد نمیکرد بلکه برای او انگیزهای بود که راه خودش را با قدرت بیشتر ادامه دهد. او به هیج وجه اجارهی افت بدنی را به خودش نمیداد و خودش در مصاحبهای گفته بود: «در هر تمرین یا بازی چنان کار میکنم که انگار آخرین بازیام است من بدون توقف فعالیت میکنم.»
او در اروپا آماری خیرهکننده به جای گذاشته بود و گلزنی او در بازی مقابل المپیاکوس در سپتامبر 2005 او را به مرز 50 گل در اروپا رساند. وی در دو فینال لیگ قهرمانان 98 و 2002 برای رئال مادرید گلزنی کرد و همراه با این تیم قهرمان شد.
در دوران حضورش در مادرید بازی در کنار بسیاری از بزرگان را تجربه کرد و زوج بسیاری از مهاجمان همچون آنلکا، سوکر، رونالدو، مورینتس، اوون، نیستلروی و ... بود. نسلهای مختلف مهاجمان در کنار رائول آمدند، درخشیدند و رفتند اما این رائول بود که مانده بود. بازیکنی که برای مادرید فراتر از یک بازیکن بود. او یک بت قابل پرستش و یک 7 افسانهای بود. در بازی او هیچگاه حتی گوشهای از خشونت جایی نداشت. او در 15 سال بازی در رئال مادرید هیچگاه از داور کارت قرمز دریافت نکرد.
وی در کنار بازی آرامشبخش و متینانهی خود، در خارج از زمین بازی هم شخصیت جالبی دارد. به گفتهی خودش؛ دوست نعمتی بزرگ است که همیشه باید قدر آن را دانست و همیشه کانیزراس، فرناندو هیرو، ردوندو و گوتی را از دوستان صمیمی خودش میداند که به قول خودش فاصلههای بینشان و درگیریهای فوتبالی هم نمیتواند باعث شود که در هفته با پیامک جویای حال هم نشوند. او همسر خودش را با ارزشترین چیز زندگی خود میداند و بودن در کنار او را بزرگترین لذت میخواند و همیشه پس از هر گل با بوسهای بر حلقهی خود، به احساس نسبت به او و پیوندش تجدید میثاق میکند. رائول عشق به فوتبال خود را در زندگی خصوصی خود هم نشان داده است و نام 4 پسر خود را خورخه به افتخار خورخه والدانو، هوگو به افتخاد هوگو سانچز، و همچنین نام دوقلوهای خود را به افتخار هکتور ریال و لوتار ماتئوس، هکتور و لوتار گذاشته است.
رائول رفتار فروتنانه خود را همیشه به همراه داشت. از نیمکتنشینیهای گاهوبیگاه تا ادعای والرون بر پوشیدن شماره 7 اسپانیا هیچ زمان اعتراض رائول را به همراه نداشت. حتی دعوت نشدن او از سن 28 سالگی به تیم ملی موجب نشد که رائول لب به اعتراض بگشاید و همیشه با جمله «من تمام تلاش خودم را میکنم که بهترین باشم» پاسخ همه مسائل اطراف را میداد.
او تا 33 سالگی همه کار برای رئال مادرید کرد و 741 بازی با لباس مادرید انجام داد و 323 گل به ثمر رساند و تمام رکوردهای ممکن را به دست آورد. در فصل 11-2010 با آمدن مورینیو و تغییرات اداره تیمی از سوی او، رائول راه شالکه را در پیش گرفت. خود او این نقل مکان را به فال نیک گرفت و آنرا چالشی جدید برای خود خواند. حضور دو ساله و 96 بازی برای شالکه و به ثمر رساندن 39 گل گواه بر این ادعا بود. با شالکه سوپر کاپ را گرفت و این تیم را در فصل 11-2010 به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رساند تا به همه ثابت شود رائول تمامنشدنی است. او یک گلزن بالفطره است که هنوز هم در زمین فوتبال دلربایی میکند.
رائول پس از شالکه، 2 سال را در در السد قطر سپری کرد و پس از راهی لیگ آمریکا شد و به تیم نیویورک کازماس پیوست.
پیش بازی دیدار شالکه 04 و بایرن مونیخ در چهارچوب هفتهی دوم بوندسلیگا
متافوتبال - شهراد باغستانی٬ گزارشگر ویژه فوتبال آلمانِ وبسایت متافوتبال در ستون خودش به نام ژرمنبال از فوتبال دیار ژرمنها میگوید.
متافوتبال - شهراد باغستانی٬ گزارشگر ویژه فوتبال آلمانِ وبسایت متافوتبال در ستون خودش به نام ژرمنبال از فوتبال دیار ژرمنها میگوید.
متافوتبال - شهراد باغستانی٬ گزارشگر ویژه فوتبال آلمانِ وبسایت متافوتبال هر دوشنبه در ستون خودش به نام ژرمنبال از فوتبال دیار ژرمنها میگوید.