متافوتبال - چه خوشمان بیاید و چه نه، باید بپذیریم که هشتمی لیگ برتر واقعیترین تصویر از پرسپولیس بود. پرسپولیسی که اگر تا پیش از این به خاطر «باشگاه» نبودنش نکوهش میشد، امروز حتی «تیم» هم لقب شایستهای برای آن نیست.
چه خوشمان بیاید و چه نه، باید بپذیریم که هشتمی لیگ برتر واقعیترین تصویر از پرسپولیس بود. پرسپولیسی که اگر تا پیش از این به خاطر «باشگاه» نبودنش نکوهش میشد، امروز حتی «تیم» هم لقب شایستهای برای آن نیست. این مثلا تیمی که امسال رونماییاش کردند، تنها یک نام است که از نسلهای پیشین برای ما به یادگار مانده و شنیدنش دیگر حتی ایرانی بودن را هم به یادمان نمیآورد.
پرسپولیسی که به ما شناساندند، تهی بود؛ حتی فرسودهتر از سرزمین کهنهای که در 50 و چند کیلومتری شهر شیراز بر ستونهای ترک خوردهاش استوار ایستاده و حتما او هم دل خوش کرده به همزاد پایتختنشینش. ما پرسپولیس را به صلابتش میشناختیم، نه تا این اندازه ناتوان و بیخاصیت. برای ما پرسپولیس تنها آن شهری که از پدرانمان به ارث بردهایم نبود. پرسپولیس ما تنها آن شهر نیست. یک تیم هم میتواند پرسپولیس ما باشد که نیست. پیشترها بود؛ امروز اما به اندازه یک تیم هم نمیتوانیم به آن دل ببندیم.
ستونهای شهرمان هنوز پا در این خاک دارند و خستگی چند هزار ساله هم سرهاشان را به زیر نیفکنده. فرزندش اما سالهاست که خاکنشین شده. پرسپولیس را میگوییم، همان تیممان که از درون تهی است و چشمان منتظرش، همچنان امیدوار. از آن پرسپولیس به کجا رسیدیم. از صلابت، به ناتوانی امروز. از بزرگی به حقارت. از آن پرسپولیس به این پرسپولیس که حتی «تیم» هم نمیتوانیم بخوانیمش، چه برسد به باشگاه و یا حتی همان شهری که بزرگیاش را هنوز هیچ سایهای در بر نگرفته.
آن پرسپولیس را داریم و این را هم. به یکی تکیه کردهایم و شدهایم تکیهگاه دیگری. تکیه گاه تیمی که از پرسپولیس، تنها یک نام را به ارث برده و بس. حتی هویتش را گم کرده اما ما باز هم «پرسپولیس» میخوانیمش. آن شهر نامی را بسپارید به تاریخ و بچسبید به این پرسپولیس. پرسپولیسی که بیش از همه، به رتبه هشتمیاش در لیگ برتر شباهت دارد و حتی برای آن صعود ناباورانه آسیایی شایسته نبود. بود؟ اگر قرار بود به تاریخ و تمدن امتیاز بدهند که رقبایمان از قطر و عربستان نمیآمدند و ما هم این پرسپولیس را به میدان نمیفرستادیم.
از بخت بد پرسپولیس اما اینجا به فوتبال امتیاز میدهند نه به کهنگی نامها. که حتی اگر جز این بود و سهم هر تیم از امتیازها را داشتههای آن تیم مشخص میکرد، باز هم دستهای پرسپولیس خالی میماند. پرسپولیسی که هر چقدر هم خودش را بتکاند، ریالی از جیبش نمیافتد. که دستهایش همیشه در جیب این و آن است و خود، مدعی. این پرسپولیس حتی از پس روزمرگیاش برنمیآید و اگر به حکم ادب و احترام نبود، حسرت لیگ برتر را هم باید به دل میکشید.
تیمی که به عالم و آدم بدهکار است و بازیکن آسیبدیدهاش محتاج 20 میلیون تومان برای جراحی، چه حقی دارد که قهرمانی لیگ برتر و یا حتی سهمیه آسیایی را طلب کند؟ مگر نه اینکه همین تیم پول نداشت که حتی برای یک شب به اردو برود؟ همین پرسپولیس نبود که بازیکنانش پیش از بزرگترین و مهمترین بازی فصل خود به خاطر یک قران دو زاری که باشگاه نداشت، در راهروی هتل تمرین کردند؟ آن هم جلوی چشم غریبهها؟ در خانه الهلال که ساختمان باشگاه پرسپولیس را حتی با سالن کنفرانسش نمیتوانیم به مقایسه بگذاریم.
پرسپولیس حتما به یاد نمیآورد اما ما خوب در خاطرمان هست که فلان بازیکن حتی با بیسکویت خود را سیر میکرد اما شرمگین بود از اینکه دستش را جلوی باشگاه و باشگاهنشینها دراز کند. این پرسپولیس همان تیمی است که ما برای صعودش به یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان دست به دعا برداشته بودیم اما بازیکنان همین تیم تا پای پرواز نمیدانستند که آیا اجازه گذر از مرزهای ایران را دارند یا به خاطر پرداخت نشدن بدهی مالیاتیشان همچنان ممنوعالخروجاند.
اینها پیشتر هم به خاطر بدحسابیهای باشگاه بارها از هتلهای تهران رانده شده بودند و پرسپولیس به همهشان بدهکار است. همینطور به برانکو و دیگر خارجیهایی که تنها غنیمتشان از حضور در فوتبال ایران دلخوری بود، وقتی میرفتند. پرسپولیس امروز لَنگ 20 میلیون تومان است و مدیرش دلخوش به اینکه با آوردن برانکو ایوانکوویچ به تهران، بمب نقل و انتقالات را پیش از موعد ترکانده؛ بی هیچ نگرانی از اینکه همین مربی را به خاطر بیپولی و بیلیاقتی خود از دست داده است. راستی آن پرسپولیسی که برایش آرزو کرده بودیم الهلال ثروتمند را در لانه زنبور به خاک سیاه بنشاند و از ریاض یکراست برود به یک چهارم، همین بود؟ آیا چنین خواستهای را سزاوار بود؟
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.
متافوتبال - تنها چند دیدار به پایان نیم فصل لیگ برتر ایران باقی مانده، نیمفصلی که برخلاف سالهای قبل بسیاری بیصبرانه منتظر رسیدن آن هستند!
متافوتبال - حماسه سرخها به خوان آخر و فتح آزادی رسیده، آخر این حماسه هر چه میخواهد باشد ما به قدری کیف کرده و ذوقزدهایم که آخرش برایمان مهم نیست؛ کامبک رویایی برابر الدحیل، شکست السد پرستاره و حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و این همه تجربه گران بها آن هم در شرایطی خاص و سخت که لذتش را چند برابر کردهاست.
متافوتبال - بهمنماه سال 1377،تورنمنت دانهیل ویتنام بود، که علی کریمی ستاره جوان آن روزهای فوتبال ایران در یک لحظه کنترل خود را از دست داد و با هل دادن داور ژاپنی یک سال محرومیت را به جان خرید، تا رشد و شکوفایی خود را چند سال عقب اندازد. محرومیتهایی که نه تنها باعث دوری بازیکنان از فوتبال و دنیای افتخار میشود بلکه آروزهای یک ملت را نیز با خود نابود میکند.