نویسنده
نوید صرافمتافوتبال – رود فان نیستلروی 39 سال پیش در چنین روزی یعنی 1 جولای 1976 چشم به جهان گشود.
رود در اول جولای 1976؛ در شهر اُس هلند در خانوادهای که هم پدرش (مارتین) و هم مادرش (آن) از ورزشکاران حرفهای هلند بودند به دنیا آمد. اسم کامل او روتجروس یوهانس مارتینیوس فان نیستلروی است. آقا و خانم نیستلروی خیلی زود فهمیدند صاحب کودکی خاص هستند. او بسیار با استعداد بود و در تنیس، ژیمناستیـــک و فوتبال از خود نبـوغ فوقالعادهای نشان میداد. این استعداد به حدی بود که از شش سالگی به عضویت باشگاه نوییت گداخت در آمد.
بعد از جدایی پدر و مادر؛ رود و پدرش در دهکدهای در جنوب هلند ساکن شدند. جایی خوش آب و هوا در نزدیکی شهر کوچک گفن که خانهی پدربزرگ و مادربزرگ پدریِ رود آنجا بود . هنوز هم پدرش فیلمهای بسیاری را که با دوربین خودش از پسرش گرفته در خانهاش نگه داشته است. در این فیلمها، رود کوچک را میبینیم که در زمینهای اطراف خانهی پدریاش با پسرهای بزرگتر از خودش فوتبال بازی کرده و به راحتی همه را دریبل میزند و کسی به پای او نمیرسد. در یکی از این فیلمها در یک بازی ردهی نوجوانان، رود از روی نقطهی کرنر، دروازهی رقیب را به صورت مستقیم باز میکند.
یوهانس از چهارده سالگی در باشگاه مارگریت هلند عضو شد و بالاخره در شانزده سالگی به باشگاه دنبوش هلند پیوست. در سال 1997 وی با پیشنهاد فاپ دیهان، یکی از شناختهشدهترین مربیان و مدیرفنی سابق تیم ملی هلند که با پدر و مادرش آشنایی داشت، به باشگاه هیرنوین ملحق شد و یادگیری زیر نظر دیهان را آغاز کرد. هیرنوین شهری است در شمال هلند، بد آب و هوا و کویر مانندی قطبی با مردمی که فقط به زبان محلی خودشان حرف میزنند . رود از خانه دور بود، اما گل زدن را در آنجا به معنای واقعی کلمه یاد گرفت. خودش اینگونه از آن دوران یاد میکند: «وقتی وارد باشگاه شدم، فقط یه بچهی خوب بودم. میرفتم سر تمرین، بازیام را انجام میدادم و کلی هم با بازیهایم خوش میگذراندم و اصلاً به فکرم هم نمیرسید که میشود پیشرفت کرد.»
او در آن زمان در پست هافبک بازی میکرد و بالاخره یک روز دیهان » تصمیم گرفت با او صحبت کند: «یه روز فاپ به سراغم آمد و گفت "رود، پس کی میخواهی برای ما گل بزنی؟" فکری کردم و گفتم "بله آقای مربی، سئوال خوبیه!" فاپ گفت "یه هدف برای خودت تعیین کن، تو واقعاً میخواهی به چه برسی؟" بعدش هم رفت توی مصاحبهاش و قشنگترین حرفی را که یک مربی میتواند دربارهی بازیکناش بزند را درمورد من گفت "رود کاری را که همه با دستانشان میکنند، میتواند با پایش انجام دهد" و بعد به سمت من آمد و گفت "رود، تو این توانایی را داری که به یک بازیکن بزرگ تبدیل شوی" و آن موقع بود که من فکر کردم شاید هم واقعاً بتوانم.»
از آن به بعد فان نیستلروی از یک هافبک به یک مهاجم میانی تــبدیل شد و گل زدن را شروع کرد. او چندیـن ساعت تا آمستردام رانندگی میکرد تا مهارتهای کنترل توپ را از دنیس برگکمپ یاد بگیرد و حالا دیگر همه رود فان نیستلروی را میشناختند.
زمانی که سر بابی رابسون هدایت پیاسوی آیندهوون را برعهده گرفت چند روزی بود که باشگاه رکورد نقلوانتقالات هلند را شکسته بود. انتقال رود به آیندهوون با 2/4 میلیون پوند، یعنی پنجاه برابر حقوقاش در هیرنوین.
رابسون دربارهی او میگوید: «از اول معلوم بود که یک ستاره در تیممان داریم. عادت داشت من را آقای مربی صدا کند. خیلی مؤدب و محترم بود. خیلی تلاش میکرد و علاقهی زیادی به یادگرفتن همه چیز داشت.»
اما روزی که نیستلروی به اتاق رابسون رفت و از او پرسید: «آیا خیلی عالی نیست که او در کنار پل اسکولز بازی کند؟» ؛ هنوز خبری از پیشنهاد منچستر یونایتد نبود و این یعنی رویای شیاطین سرخ از خیلی وقت پیش، ذهن رود را اشغال کرده بود.
بالاخره رویا به حقیقت پیوست و سر الکس فرگوسن علاقهی خود را به در اختیار گرفتن رود نشان داد.
مارتینیوس خیلی خوشحال به نظر میرسید. قرارداد 19 میلیون پوندی در مراحل آخر بود و قرار بود یکی دو روز دیگر چمدان کوچکش را ببندد و به انگلستان پرواز کند که آن اتفاق وحشتناک روی داد. در زمین تمرین آیندهوون و در روزی که قرار بود آخرین روز تمرینی او با پیاسوی باشد، ناگهان به زمین افتاد. به قول یکی از کمک مربیهای باشگاه، «قابل تحمل نبود که آن پسر پیچیده و فوقالعاده را ببینید که بر زمین افتاده و زانویش کاملاً خرد شده است.» دکترها پایش را دیدند و اعلام کردند که دیگر هرگز خوب نخواهد شد. دنیای رود فرو ریخته بود.
ولی سر آلکس بود که دوباره یکی از آن تصمیمهای مخصوص خودش را عملی کرد. قرارداد در ناباوری همه امضا شد و منچستریونایتد اجازه داد رود یک سال دیگر در هلند بماند وآنقدر معالجهاش را پیگیری کند تا بالاخره معجزه روی دهد. کادر پزشکی منچستر در این یک سال همواره همراه او بودند. نیستلروی میگوید: «همهی زندگیام در بیمارستان میگذشت و نمیتوانستم بیکار هم بمانم. در تمام این یک سال به عنوان فیزیوتراپیست با بیماران ریویکار میکردم. هم بیمار آن بیمارستان بودم و هم کارمند آنها. از دوشنبه تا جمعه، از ساعت 10 صبح تا 4 بعد از ظهر.»
بالاخره کابوس تمام شد و رود به اولدترافود قدم گذاشت و فرگوسن دربارهاش به هواداران منچستر گفت: «او دیگر خوب شده است. نگران قدمهایش نباشید.»
و سپس پس از دورهای مصدومیت در رئال مادرید هم درخشید تا بار دیگر استعدادهایش را به رخ دیگران بکشد. بعد از مصدومیتهای طولانی فان نیستلروی در سالهای 2008 و 2009 سرانجام در سال 2010 رئال مادرید را به قصد پیوستن به تیم فوتبال هامبورگ آلمان ترک کرد. رود پس از حضور در آلمان مجدداً به اسپانیا بازگشت و اینبار در تیم فوتبال مالاگا مشغول شد و پس از یک فصل حضور در این باشگاه و کمک به این تیم برای حضور در لیگ قهرمانان اروپای فصل بعد با پیراهن این تیم در سال 2012 و در سن 36 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.
متافوتبال - تیره روزیهای رئال مادرید همچنان ادامه دارد؛ حکایت تراژدیکی که با استعفا زینالدین زیدان آغاز شد، با جدایی کریستیانو رونالدو ادامه پیدا کرد و به عملکرد فاجعهی لوپتگی و سولاری ختم شد؛ قهرمان 3 سال اخیر فوتبال اروپا حالا از تخت سلطنت خود پایین آمده و روزهای اسفناکی را تجربه میکند، آنها دیگر در هیچ جامی مدعی قهرمانی نیستند و منتظرند تا فصل فاجعه بارشان فقط به پایان برسد.
متافوتبال - جولین لوپتگی سرمربی رئال مادرید در پی کسب نتایج ضعیف، از رئال مادرید اخراج شد، لوپتگی که پس از جانشینی دلبوسکه در تیم ملی اسپانیا با نتایجی درخشان و 13 پیروزی پیاپی با این تیم مقتدرانه به جام جهانی روسیه راه یافت، توانسته بود برای خود اعتباری دست پیدا کند و نام خود را بر سر زبانها اندازد، اما با تصمیمی اشتباه هر چه را کشته بود پنبه کرد.
متافوتبال - گفته میشود بعد از درخشش مارتینز در جام جهانی سران رئال به دنبال او هستند
متافوتبال کاتالان ها یکشنبه بدون مسی به مصاف رئال خواهد رفت