متافوتبال - به تفاهم نرسیدن فدراسیون فوتبال و «سیما» بر سر حق پخش مسابقات لیگ برتر که جدیدترین نمونه آن اواخر هفته پیش حادث شد، ماجرای تازهای نیست و بدتر اینکه به نظر میرسد راهحلی که به این ماجرا به شکلی مفید و منصفانه برای هر دو طرف پایان بدهد، وجود ندارد و افق پیش رو روشنتر از آنی نیست که تا به حال مشاهده کردهایم
به تفاهم نرسیدن فدراسیون فوتبال و «سیما» بر سر حق پخش مسابقات لیگ برتر که جدیدترین نمونه آن اواخر هفته پیش حادث شد، ماجرای تازهای نیست و بدتر اینکه به نظر میرسد راهحلی که به این ماجرا به شکلی مفید و منصفانه برای هر دو طرف پایان بدهد، وجود ندارد و افق پیش رو روشنتر از آنی نیست که تا به حال مشاهده کردهایم. حرف فدراسیون مشخص و خواسته باشگاهها به حق است؛ آنها میگویند اگر درآمدی بر برگزاری مسابقات مترتب و متصور است، باید قسمتی معقول و بایسته از آن نصیب باشگاهها شود زیرا آنها هستند که مسابقات را برگزار میکنند، هیجان میسازند و تماشاگران برای دیدن بازیهایشان پول میپردازند و صاحبان کالاها برای پخش آگهیهایشان از شبکههای تلویزیونی در زمان پخش تلویزیونی بازیهایشان، پول هنگفتی را پرداخت میکنند.
نکته اصلی از همین جا آغاز میشود. نه تنها باشگاهها بابت حق پخش مسابقاتشان از تلویزیون باید مبلغی بگیرند بلکه اگر از محل تبلیغات بازرگانی حقی بر لیگ مترتب است و آن حق بر اثر پخش تلویزیونی مسابقات پدید میآید، باید قسمتی ولو کوچک از آن نیز به باشگاهها تعلق گیرد. مشکل اینجاست که باشگاهها نه تنها بابت حق پخش بازیهای خود پولی نمیگیرند بلکه صاحب حق و سهمی در آگهیهای بازرگانی مرتبط با مسابقات خود نیز نیستند. قسمت دوم پول هنگفتی است که نصیب «سیما» میشود و این نهاد طبعا باید حقی هم برای فوتبال قایل شود.
وقتی همه این آگهیهای بازرگانی برای مسابقاتی به تلویزیون ارجاع میشود که فدراسیون و باشگاهها عوامل تولید و اجرای آن هستند، طبیعی و بدیهی است که حق لازم و شایسته به باشگاهها هم تعلق گیرد. در حالت فعلی باشگاههای ما نه تنها دستمزد هیجانی را که ایجاد میکنند از تلویزیون نمیگیرند بلکه در آگهیهای تبلیغاتی هم سهمی برایشان متصور است و اگر آگهیهای محیطی در هر ورزشگاهی بهرهای را در بر دارد و تیمهای حاضر در آن ورزشگاه و مسابقهشان سبب وجودی آن آگهیها است و آن آگهیها در حال پخش از تصاویر سیما است، باید حق هر کس در این ارتباط به شکلی شایسته محاسبه و پرداخت شود. در شرایط فعلی اینطور نیست و سودهایی که حاصل میآید و طبعا بسیار زیاد است به نهادهایی نمیرسد که بانی اصلی مسابقاتاند و آنها باشگاهها هستند و این منفعت به دست کسانی میرسد که بانی فوتبال نیستند و فقط از بهرههای عظیم آن برخوردار میشوند.
با اینکه باشگاهها هر یک میتوانند منابع درآمدی داشته باشند و از طریق اسپانسرها پولی کسب کنند و حتی به ارقامی درشت برسند اما آنها بر اثر شرایط خاص فوتبال ما نه فقط حامیان مالی ثابت و درازمدت و مشخصی ندارند بلکه حتی حق بلیتفروشی مسابقات خود را نیز دیر به دیر و شاید کمتر از حد معقول دریافت میکنند و وقتی بهای حق پخش مسابقاتشان هم نرسد، حق دارند که معترض شوند. شاید برندگان اصلی ماجرای حق پخش، سرخابیهای پایتخت باشند که حجم پخش مسابقاتشان چند برابر سایر تیمها است اما اگر تنها موارد پخش دیدارهای سایر تیمها در زمان رویاروییشان با پرسپولیس و استقلال باشد (که میدانیم اینطور نیست و اخیرا از شبکههای ورزش، شما و استانی نیز بازیهای سایر تیمها مکررا پخش میشود) باز پولی است که حق آنها به شمار میآید و باید دریافت کنند. فراموش نکنیم که پول بلیتفروشی مسابقات تیمها نیز بعد از کسر دستمزد سایر نهادهای ذیربط در برگزاری مسابقات به قدری اندک میشود که برای رتق و فتق امور به کار نمیآید و باید حتما منابع دیگری حاصل آید و پول اضافهای نصیب باشگاهها شود و سوال این است که اگر باشگاهها چنین حقی را بخواهند، آیا زیادهخواهی کردهاند؟
از علی کفاشیان به خاطر شوخیها و خندههایش در زمانهایی که باید بسیار جدی باشد، میتوان صدها گله کرد و از مهدی تاج به خاطر ارجح شمردن مکرر منافع تیم ملی بر باشگاهها (با آن تعطیلیهای کمرشکن و مکرر لیگ) نیز میتوان همین گلایه را داشت اما در دریافت حق پخش باید این را در نظر گرفت که دستهای آنها به دلایلی بسته است و مقامهای امنیتی – اجتماعی خلل نیفتادن در پخش تلویزیونی بازیهای لیگ را الزامی میشمرند و کفاشیان و تاج تابع جریانات موجود هستند و نه خالق آن. با این حال وقت آن رسیده که بخشی از دولت و وزارت ورزش فعالتر از گذشته وارد ماجرا شوند و حق فوتبال و پول فوتبال را که در درجه نخست مال اهالی و صاحبان این ورزش است به دست همین افراد برسانند و نه سایرینی که از کنار فوتبال به منافعی هنگفت میرسند و وجه سرگرمکننده بودن آن بر پتانسیل و ظرفیت آنها برای کسب درآمدهایی کلان از طریق آگهیهای بازرگانی میافزاید ولی حاضر نیستند پولی را که بخشی عمده از آن متعلق به دیگران (باشگاهها و متولیان فوتبال) است، به دست آنها برسانند و همه چیز را برای خود میخواهند.
پیش بازی دیدار ایران و قطر در چهارچوب مسابقات مقدماتی جام جهانی 2018 روسیه
متافوتبال - فوتسال ایران حال و روز خوشی ندارد. سالهاست که دیگر آن شیر درنده قاره آسیا نیست. در این سالها هرقدر والیبال ایران پیشرفت کرده، فوتسال ایران که زمانی در آسیا حرف اول و آخر را میزد، افول کرده. سطح لیگ آن نازل شده. ستارههایش دیگر فروغ گذشته را ندارند.
متافوتبال - شبی که تصمیم گیران تلویزیون اراده کردند تا گفتگوی عادل فردوسی پور با وزیر امورخارجه را از کنداکتور برنامه ۹۰ خارج کنند، موجی از انتقادات به سوی جریان سیاسی حاکم بر صدا و سیما روانه شد. در این میان روزنامه نگاران و خبرگزاری های همان جریان سیاسی گفتند و نوشتند که هیچ ربطی بین فوتبال و وزارت امورخارجه وجود ندارد و ضمن دفاع از تصمیم گردانندگان تلویزیون، عنوان کردند که فوتبال را سیاسی نکنید.
متافوتبال - بهانه جویی ها برای باشگاه های عربی از کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان ادامه دارد و انگار قرار نیست پایانی داشته باشد.