مترجم
آرش گنجیمتافوتبال – از آخرین شگفتی لیدز و تکل خشن اندی کول تا معجزه ی دیکسی دین...
1) لیدز، لیورپول را در جام خیریه شکست داد
سال 1992 برای باشگاه لیدز یک سال فوق العاده بود. آن ها پس از 18 سال موفق شدند به مقام قهرمانی در لیگ برتر دست یابند. لیدز که قهرمان سال یعنی گذشته آرسنال را شکست داده بود، با منچستر یونایتد مصافی شانه به شانه داشت.
با نگاهی به تاریخ اخیر باشگاه لیدز، مطلب جالبتر هم می شود. آن ها در سال 1982 به لیگ دست پایین سقوط کرده بودند و تا سال 1990 هم نتوانستند به لیگ برتر صعود کنند. اما در آن دو سالی که هوارد ویلکینسون سکان هدایت باشگاه را به دست گرفت، همه چیز تغییر کرد. دو سال بعد، سومین عنوان لیگ برتری خود را در تاریخ به دست آوردند. وضعیت لیدز، خیلی ها را به یاد باشگاه ناتینگهام فارست در اواخر دهه 1970 می انداخت. فارست در سال 1977 به لیگ برتر صعود کرد، قهرمان لیگ شد و سال بعد هم قهرمانی در جام اروپا را جشن گرفت.
لیدز در سال 1992 که با چهار امتیاز بیشتر نسبت به تیم فرگوسن قهرمان شده بود، خود را برای افتخارات اروپایی آماده می کرد. دست کم بعد از قهرمانی در جام خیریه با درخشش اریک کانتونا، قابلیت های قهرمانی اروپایی را نیز در خود می دیدند.
ویلکینسون در فوریه 1992 این ملی پوش فرانسوی را به خدمت گرفت و سه ماه بعد قهرمانی لیگ در دستانشان بود. الکس فرگوسن پس از شکست 2-0 تیمش برابر لیورپول پذیرفت که لیدز قهرمان است.
"لیدز تا به حال قهرمان نشده است، یونایتد قافیه را باخت."
پس از آن، جام خیریه از راه رسید. لیورپول که با شکست ساندرلند قهرمان جام حذفی شده بود برابر لیدز 4-3 شکست را پذیرفت. گل سوم کانتونا نتیجه را در سه دقیقه مانده به پایان بازی 4-2 کرد. دو دقیقه بعد لیدز با یک گل به خودی نتیجه را به حداق رساند، اما در نهایت پیروز میدان شد.
اما خیلی ها نمی دانستند که کانتونا در آستانه ترک باشگاه قرار دارد.
لیدز در جام اروپا حضور داشت. آنها طی یک بازی رفت و برگشت برابر اشتوتگارت به میدان رفتند. این تازه واردان به جام اروپا در بازی رفت که در آلمان برگزار می شد 3-0 شکست خوردند. در انگلستان اما توانستند 4-1 حریف خود را شکست دهند و با تفاضل گل بهتر، این اشتوتگارت بود که توانست به مرحله بعد صعود کند. اما یوفا دستور داد بازی سومی هم برگزار شود، زیرا در بازی قبل اشتوتگارت با یک بازیکن محروم وارد میدان شده بود. لیدز موفق شد با تک گل کارل شات در نیوکمپ، به مرحله بعد صعود کند تا حریف رنجرز باشد. اما در مصاف خود با رنجرز در مجموع با نتیجه 4-2 شکست خوردند که از جام نیز حذف شدند.
کانتونا بلافاصله پس از حذف تیمش از جام اروپا، لیدز را ترک کرد و در ازای 1.2 میلیون پوند به منچستر یونایتد پیوست تا یکی از بزرگترین خریدهای منچستر در کل تاریخ این باشگاه رقم خورد.
ترس و وحشت بر لیدز حاکم شد و این باشگاه دیگر نتوانست به کورس های قهرمانی بازگردد.
آن ها فصل بعد حتا در یک دیدار خارج از خانه هم نتوانستند پیروز شوند و فصل را در رتبه هفدهم با دو امتیاز فاصله از منطقه سقوط به اتمام رساندند.
پیروزی در جام خیریه به شام آخر باشگاه تبدیل شد. آن ها از آن زمان تا کنون موفق به فتح هیچ جامی نشده اند.
2) اندی کول، بازی های دوستانه تابستانی را جدی می گیرد
شاید کمی اغراق آمیز به نظر رسد که بگوییم سایمون کولوسیمو دنیای فوتبال را زیر پاهایش داشت، اما دوران حرفه ای او می توانست بهتر تمام شود اگر در جولای 1999 اندی کول با او در نمی افتاد. آینده برای بازیکنی که در سن 20 سالگی، امید آینده ی استرالیا به حساب می آمد درخشان به نظر می رسید. وی همراه با تیم کارلتون به قهرمانی در لیگ استرالیا رسید و از اروپا نیز بایرن مونیخ و پاناتینایکوس خواهان جذب او بودند.
وی که در 19 سالگی فوتبال حرفه ای خود را شروع کرده بود، فرصت یافت تا برای یک بازی دوستانه در تیم منتخب استرالیا برابر منچستر به میدان برود که به تازگی قهرمانی سه گانه را فتح کرده بود.
اگرچه ورزشگاه ام.جی.سی پر از جمعیت شده بود و تمام بلیط ها فروش رفته بودند، آن طور که هواداران انتظار داشتند بازی جذابی از آب درنیامد.
در نیمه دوم همین بازی بود که کول برای درآوردن توپ از پای کولوسیمو، با کف پا، زانوی او را هدف گرفت. کولوسیمو به دلیل مصدومیت با چشم هایی گریان زمین بازی را ترک کرد. زانوی او هیچ گاه مثل روز اول نشد.
کارلتون از کول شکایت کرد اما به هیچ جایی نرسید. کول هم هیچ جوره زیر بار عذرخواهی نمی رفت:
"من با کولوسیمو حرفی نزده ام و نباید هم بزنم، زیرا من برای توپ رفتم. فکر نمی کنم کار اشتباهی مرتکب شده ام، هیچ قصد بدی هم نداشتم."
کولوسیمو و اکثر استرالیایی ها اما نظر دیگری داشتند:
"اگر او به ساق یا قوزک پای من می زد می شد گفت این هم بخشی از بازیه، اما او به قدری پایش را بالا برد که زانویم را هدف بگیرد و این از روی بدخواهی او بود. اگر من پای او را می زدم، حتماً برای عذرخواهی به ملاقاتش می رفتم."
کولوسیمو تا شش ماه در بستر خوابید. یک سال طول کشید تا او توانست دوباره پا به توپ شود.
اگرچه او با 26 بازی ملی و حضور در 12 باشگاه را تجربه کرد، هیچگاه نتوانست به آینده ای که در انتظارش بود جامه عمل بپوشاند، کولوسیمو حتا در منچستر سیتی هم به بازیکنی بی ثمر تبدیل شد.
اما کول همراه با منچستر یونایتد به انگلستان بازگشت تا با یک قهرمانی دیگر در فصل جدید، یعنی به چهارمین قهرمانی در مدت پنج فصل حضورش در یونایتد دست یابد.
3) لیورپول، پارما را در هم کوبید
هواداران لیورپول در این تابستان با ذوق و شوق به تماشای تیم تجدید قوا شده ی خود خواهند نشست، اما اگر سرخ ها در تابستان عالی هم ظاهر شوند، عده ی کمی ممکن است به آینده باشگاه در فصل بعد دل خوش کنند. هر چه باشد، لیورپول تابستان گذشته توانست 4-0 دورتموند را شکست دهد و این پیروزی نشانه ی هیچ موفقیتی در آینده قلمداد نشد.
این ها را گفتیم تا شما را به یاد تابستان سال 2000 بیاندازیم، زمانی که لیورپول توانست در بازی های تابستانی 5-0 پارما را شکست دهد.
ایتالیایی ها که فصل قبل را در رتبه پنجم به پایان برده بودند، در تابستان هرنان کرسپو و آریل اورتگا را فروختند، اما هنوز یکی از معتبرترین خطوط دفاعی را داشتند. اما چه سود: دفاعی که در آن لیلیان تورام و هرنان کرسپو به چشم می خوردند، برابر لیورپول از هم دریده شد.
دیتمار هامان روی یک ضربه آزاد دروازه پارما را باز کرد، نیکی بارمبی روی یک عملکرد فردی فوق العاده گل دوم را به ثمر رساند، خرید تازه سرخ ها یعنی مک آلیستر با نشاندن توپ به قعر دروازه نشان داد که ارزش خریده شدن را داشت، و مایکل اوون با دو ضربه سر کار پارما را یک سره کرد.
لیورپول به کاپیتانی سامی هیپیا – که شاید بهترین خرید هولیه بود – و با یک بازیکن جوان به نام استیون جرارد، می رفت تا یک فصل پرهیجان، درخشان و پرجام را آغاز کند، و اولین جام دوران حاکمیت هولیه قهرمانی در فینال جام حذفی بود با شکست بیرمنگام سیتی، بعدی با شکست آرسنال در فینال جام اتحادیه و سپس قهرمانی در فینال جام یوفا با شکست آلوز رقم خورد. اما انتظار برای قهرمانی در لیگ برتر به طول انجامید – لیورپول به رتبه ی سوم دست یافت و امیدهایی که از تابستان گذشته در دل هواداران زنده شده بود، پر پر شد.
4) دیکسی دین از روی موتورسیکلتش نقش بر زمین شد
دیکسی دین همراه با نامزدش در تعطیلات تابستانی سال 1926 در ولز به سر می برد. وقتی سوار بر موتورسیکلتش دچار سانحه شد، جمجمه اش ترک برداشت و فکش به نحو دلخراشی خرد شد. هواداران اورتون دیگر امید خود را به درخشش دوباره دیکسی دین 19 ساله از دست داده بودند. او سال قبل در اولین فصل حضورش در اورتون عملکردی قهرمانانه داشت، به طوری که موفق شد 32 گل به ثمر برساند. پزشکان از او قطع امید کردند و دیگر امیدی به حضور مجدد او در میادین نداشتند.
غم و اندوه بر گودیسون پارک حکمفرما شد. این اندوه با هفت بار شکست اورتون در هشت بازی نخست فصل عمیق تر هم شد، و باشگاهی که قصد داشت رتبه یازدهم خود را در فصل بعد بهبود بخشد به کلی دلسرد شد. اما یک پیروزی در دربی مرسی ساید کفایت می کرد تا هواداران این باشگاه را بر سر ذوق آورد. در اکتبر، یعنی درست 15 هفته پس از تصادف، دیکسی دین در میان غوغای هواداران به میدان بازگشت و با ضربه سر دروازه لیدز را باز کرد.
او 26 بازی دیگر برای اورتون انجام داد و 20 گل به ثمر رساند. اورتون اما در پایان در رتبه بیستم جدول ایستاد. در آن فصل، جورج کامسل از میدلزبورو بود که با 59 گل در صدر گلزنان قرار گرفت. به نظر می رسید این رکورد دیگر شکسته نخواهد شد.
فصل بعد، دین که با نفسی تازه کارزار خود را شروع می کرد، با آخرین گل فصل اش که آن را هم با ضربه سر به ثمر رساند، توانست 60 بار دروازه رقبا را باز کند. اورتون قهرمان لیگ شد، و دیکسی دین جاودان.
5) کیت بورکینشاو دست به دامن بیل نیکلسون شد
هواداران جوان آرسنال که هنوز چیزی درباره تری نیل نمی دانستند، درباره کارهایی که او برای باشگاه انجام داده بود خیلی چیز ها برای شنیدن داشتند. همچنین باید از کارهای او در میان دو موفقیت بزرگش (دوران حرفه ای اش که توانست 270 بار در میادین حاضر شود و به جوانترین کاپیتان باشگاه تبدیل شود و دوران مربی گری اش که توانست سه بار پیاپی قهرمان جام حذفی شود و در سال 1980 هم به قهرانی در فینال جام برندگان اروپا دست یابد) چیزهای زیادی می شنیدند. شاید با گفتن این ها، او به چهره ی عزیزتری نزد هواداران آرسنال تبدیل شود.
تری نیل هدایت تاتنهام را به عهده گرفت و وحشت را به دل رقبا انداخت.
نیل پس از یک دهه موفقیت در باشگاه هال سیتی به عنوان بازیکن و مربی، یک گزینه ی شگفت انگیز برای جانشینی بیل نیکلسون اسطوره ای در تابستان 1974 به حساب می آمد. تاتنهام طی چهار فصل گذشته، دو بار قهرمان جام اتحادیه و یک بار قهرمان جام یوفا شده بود و اولین باشگاه انگلیسی به شمار می آمد که در سه فینال اروپایی بزرگ رقابت می کرد.
تاتنهام تحت رهبری نیل شروع افتضاحی در فصل جدید داشت – آن ها حتا بازی خود برابر کارلایل یونایتد که برای اولین بار در لیگ برتر به میدان می رفت را واگذار کردند. تاتنهام در آن فصل با یک امتیاز بالاتر از منطقه سقوط، جان سالم به در برد. فصل بعد اوضاع برای نیل بهتر شد، اما پس از شکست تیمش برابر آرسنال در میان حیرت هواداران از سمت خود استعفا داد.
اما نیل از خود یک میراث زنده بر جای گذاشته بود. او کسی نبود جز کیت بورکینشاو، که پس از اخراج از نیوکاسل به عنوان مربی تیم در کنار نیل فعالیت می کرد. بورکینشاو سرمربی تیم شد، و در تابستان پیش از شروع فصل 77-1976، بار دیگر یاد نیکلسون را زنده کرد. او که متولد روستای یورکشایر جنوبی بود، یعنی همان محل تولد نیکلسون، طی مصاحبه ای گفت:
"من فکر می کنم تیم ما به تجربه و دانش او نیاز دارد. پس با او تماس گرفتم و نیکلسون من را به خانه اش دعوت کرد. صحبت های خوبی کردیم. از این که او را به عنوان مشاور به باشگاه دعوت می کردم خیلی خوشحال شد."
تاتنهام بار دیگر به جاده افتخارات قدم گذاشت، اما نه خیلی زود. در فصل اول اگرچه بورکینشاو به موفقیتی دست نیافت، باشگاه به او اعتماد کرد. بورکینشاو به دومین مربی موفق تاریخ باشگاه تبدیل شد، او یک جام بیشتر از نیکلسون درو کرد.
6) میدو: ماه های بارنزلی
میدو: چهار حرفی که وحشت به دل بسیاری از هواداران و مربیان می انداخت. شاید به این خاطر بود که وی در بسیاری از باشگاه ها و با بسیاری از مربیان کار کرده بود. همین واقعیت که او فوتبال خود را در مصر شروع کرد و یک سال بعد عازم اروپا شد، برای مربیان آینده نگر حاوی پیام هایی بود. وقتی که از زمالک مصر به باشگاه جنت بلژیک رفت، هنوز چندان حرفه ای به نظر نمی رسید، اما هفده سال بیشتر نداشت.
او مانند سایر بازیکنان باشگاه عوض نمی کرد. از بلژیک که رفت، دور سفر های او شروع شد. در هلند، فرانسه، اسپانیا و ایتالیا بازی کرد، تا آن که سرانجام در سال 2005 به تاتنهام پیوست. معجزه این بود که وی دو فصل در این باشگاه دوام آورد. بدن تنومند میدو، او را برای خیلی از مدافعان خطرناک می کرد، اما خلق و خوی او به مانعی در فعالیت حرفه ای اش تبدیل شد. وی که در جام ملت های آفریقا به میزبانی کشور خودش بازی می کرد، توانست مصر را به دیدار فینال برساند. فقط در همین دیدار پایانی بود که از همراهی مصر بازماند، زیرا در بازی نیمه نهایی با مربی خود مشاجره ی تندی داشت. میدو تا شش ماه از سوی فدراسیون فوتبال کشورش محروم شد.
اما باشگاه های انگلیسی هنوز شیفته ی او بودند. میدو تا سال 2010 برای ویگان، میدلزبورو و وستهام نیز به میدان رفت. نکته ی خنده دار ماجرا این بود که وی سرانجام از سوی میدلزبورو به باشگاه زمالک مصر قرض داده شد. وی در فصل 12-2011 در باشگاه زمالک به طور متوسط در هر سه بازی دو گل به ثمر رساند – نکته این جا بود که او در تمام آن سال سه بازی بیشتر نکرد.
وی هنوز هم دست بردار نبود. 13 سال پس از انتقال به جنت، وی پس از ترک دوباره زمالک به باشگاه بارنزلی پیوست. او یک بار دیگر هم با حسن شحاته در تیم ملی درافتاد. شحاته ماند، میدو رفت.
میدو این بار در تیم بارنزلی به نظر مصمم تر شده بود:
"فقط می خواهم سخت تلاش کنم، تمرین کنم و برای باشگاهم گل بزنم. از اشتباهاتم در گذشته درس گرفته ام و حالا با آن آدم قبلی فرق دارم."
این طور نبود. اگر باورتان نمی شود عکسی که در این مقاله از او آمده را مشاهده بفرمایید. او گنده تر از آنی بود که بتواند کمکی به کیت هیل، مربی باشگاه، برساند. میدو با 30 دقیقه حضور در میدان در تمام آن فصل آن هم عنوان بازیکن تعویضی، در ژانویه 2013 باشگاه را ترک کرد و در تابستان آن سال از فوتبال کناره گرفت.
مترجم: آرش گنجی
منبع: theguardian.com
متافوتبال - شب گذشته در ورزشگاه آنفیلد اتفاق غیرمنتظره ای رخ نداد ، تیم ژوزه مورینیو مطابق انتظارها و بنا بر عادت سه سال اخیر خود برای نباختن و با رویکردی محافظه کارانه پای به یکی از حساسترین و مهمترین مسابقات فصل خود گذاشت.
متافوتبال - در شبی که پیروزی بانوی پیر بر شیاطین سرخ، حتمی به نظر میرسید، به ناگاه در کمتر از 5 دقیقه ورق برگشت و در نهایت آقای خاص و مردانش پیروز از میدان بیرون آمدند!
متافوتبال - مورینیو و شیاطین سرخ دوران سختی را پشت سر میگذارند، پس از گذارندن یک پیش فصل نسبتا ضعیف، شکست قرمزپوشان در هفته دوم مقابل برایتون، اوضاع را بحرانیتر از پیش کرده است.
متافوتبال - به مناسبت تولد، فنپرسی اسطورهی فوتبال هلند در قرن 21 به زندگی او میپردازیم!