متافوتبال - به جای مقدمه: گاهی باید نشست روبهروی طرف مقابل و فقط حرف زد، داستان را تعریف کرد و بعد زل زد به چشمهای شنونده و گفت حالا برداشت و نتیجهگیری با تو. درست مثل این داستان که آنقدر ملالتبار و خستهکننده و تاسفبار است که نمیخواهیم برایتان تحلیلش کنیم.
به جای مقدمه: گاهی باید نشست روبهروی طرف مقابل و فقط حرف زد، داستان را تعریف کرد و بعد زل زد به چشمهای شنونده و گفت حالا برداشت و نتیجهگیری با تو. درست مثل این داستان که آنقدر ملالتبار و خستهکننده و تاسفبار است که نمیخواهیم برایتان تحلیلش کنیم. فقط مینویسیم و میگوییم و بعد به چشمهای شما خیره میشویم برای خواندن برداشت و تحلیلتان...
***
بیایید برگردیم سر خط و داستان را از نو بخوانیم؛ این بار با چشمانی تیزتر تا به یاد بیاوریم که کریم باقری ستون پنجم باشگاه نبود. میخواستند که باشد اما نبود. تحمیلی هم نبود. او را خود برانکو برگزید؛ اگر چه از بین گزینههایی که باشگاه لیست کرده بود مرد کروات، باقری را برگزیده بود تا همانگونه که میگفت، راهنمایش باشد و بود. همهکاره نبود، هرگز ندیدیم که تمرینی را طراحی کرده باشد اما همیشه بود؛ چیزی فراتر از یک دستیار معمولی و به قول برانکو، حرفش حرف سرمربی بود.
همین سرمربی که به خاطر دانش فوتبالی و مدرک دانشگاهیاش پروفسور لقب گرفته، برای شناختن پرسپولیس و بازیکنانش هر روز ساعتها مینشست پای حرفهای کریم باقری. برای این همصحبتی اما حتی رضا چلنگر هم واسطه نمیشد و به قول خودش: «وقتی آقا کریم و برانکو هر دو به زبانهای انگلیسی و آلمانی مسلط بودند، دیگر نیازی به حضور من نبود و خودشان مدام با هم در ارتباط بودند. برانکو وقتی میخواست لیستش را بنویسد، فقط با باقری مشورت میکرد و کریم باقری حتی این اختیار را داشت که به جای برانکو با بازیکنان و بیانضباطیهایشان برخورد کند. به جرات میتوانم بگویم آقا کریم دستیار اول برانکو بود.»
این دستیار اول، این مغز متفکر اما روزهای زیادی است که هیچ نقشی در پرسپولیس ندارد و مثل ما، همه اتفاقها را به تماشا نشسته. باقری حتی با پرسپولیس به اردو نرفت و در روزهایی که برانکو مدام سراغش را میگرفت و برای همراهی او انتظار میکشید، در رفت و آمد به باشگاه بود. از قرارداد جدید که خبری نبود اما میرفت و میآمد تا شاید پول قرارداد دستکاری شده پیشین خود را زنده کند.
بدون هیچ قراردادی او را به تمرین دعوت کردند و بعد پشت سرش گفتند که به خاطر پول از پرسپولیس روگردان شده. در یکی از همان روزها اما با مصطفی قنبرپور قرارداد 400 میلیون تومانی بستند و او را به درفشیفر فرستادند. گفتند برانکو یک دستیار ایرانی دیگر هم طلب کرده اما آقای سرمربی همچنان از کریم باقری میپرسید. حتی مسوولیتهای او را دست نخورده نگه داشت تا روزی که برگردد. کریم باقری هم اتفاقا بالاخره برگشت؛ با نقشی کمرنگ اما نه آنقدر که مثل قنبرپور حتی اجازه تمرین دادن به بازیکنان را هم نداشته باشد و تنها در قامت یک دوست کنارشان باشد. کریم باقری هنوز به آن اندازه مورد اعتماد سرمربی هست که در مسائل فنی و انضباطی به او مشورت بدهد اما بیش از آن، حرفی نمیزند. هر بار خواستیم پای حرفهایش بنشینیم، این جمله را که «درباره پرسپولیس حرفی ندارم؟ » در گوشمان تکرار کرد و در عوض، قنبرپور هر روز و درباره هر موضوعی اظهارنظر میکند. در کادر فنی اگر چه حرف او را نمیخرند و حتی شنوندهاش نیستند اما مشاور بودن این اختیار را به او داده که هر چه میخواهد بگوید. بدتر از همه اما وقتی است که مصطفی قنبرپور در کمیته فنی، کنار دست مدیران باشگاه و در جایگاهی بالاتر از برانکو ایوانکوویچ مینشیند و مرد کروات را سین جیم میکند. انگار نه انگار که در کادر فنی، زیردست اوست. زیردستی که میتواند آلترناتیو هم باشد و کریم باقری شاید نمیدانست که به اندازه او اختیار ندارد.
***
نگارندههای این داستان، خط آخر را هنوز ننوشتهاند. نیازی هم نیست. هر آنچه که گفتیم و خواندید، دستنوشته آنها برای تمام روزهای رفته از فصل بود و حالا که به چشمهایتان خیره میشویم، انگار میخواهید بگویید که بله؛ مدیران باشگاه میخواهند همه چیز را نابود کنند!
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.
متافوتبال - تنها چند دیدار به پایان نیم فصل لیگ برتر ایران باقی مانده، نیمفصلی که برخلاف سالهای قبل بسیاری بیصبرانه منتظر رسیدن آن هستند!
متافوتبال - حماسه سرخها به خوان آخر و فتح آزادی رسیده، آخر این حماسه هر چه میخواهد باشد ما به قدری کیف کرده و ذوقزدهایم که آخرش برایمان مهم نیست؛ کامبک رویایی برابر الدحیل، شکست السد پرستاره و حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و این همه تجربه گران بها آن هم در شرایطی خاص و سخت که لذتش را چند برابر کردهاست.
متافوتبال - بهمنماه سال 1377،تورنمنت دانهیل ویتنام بود، که علی کریمی ستاره جوان آن روزهای فوتبال ایران در یک لحظه کنترل خود را از دست داد و با هل دادن داور ژاپنی یک سال محرومیت را به جان خرید، تا رشد و شکوفایی خود را چند سال عقب اندازد. محرومیتهایی که نه تنها باعث دوری بازیکنان از فوتبال و دنیای افتخار میشود بلکه آروزهای یک ملت را نیز با خود نابود میکند.