متافوتبال - حکایت غریبی که حالا دیگر چندان هم با ما غریبه نیست؛ هنوز لیگ شروع نشده که رسانهها از برکناری برانکو ایوانکوویچ خبر میدهند که مثلا طاهری مدیرعامل این باشگاه در اندیشه کنار گذاشتن سرمربی تیمی است که هنوز پا به مسابقات نگذاشته که مورد ارزیابی قرار بگیرد.
حکایت غریبی که حالا دیگر چندان هم با ما غریبه نیست؛ هنوز لیگ شروع نشده که رسانهها از برکناری برانکو ایوانکوویچ خبر میدهند که مثلا طاهری مدیرعامل این باشگاه در اندیشه کنار گذاشتن سرمربی تیمی است که هنوز پا به مسابقات نگذاشته که مورد ارزیابی قرار بگیرد. این ماجرا ادامه دارد و پس از هفته نخست لیگ برتر، به دلیل کسب نتیجه مساوی در خانه، خبرنگاران از برانکو در خصوص برکناریاش سوال میپرسند که در حالت عادی سوالی بیجا و غیرمنطقی و حتی مضحک به نظر میرسد که بعد از اولین بازی، حکم به برکناری یک مربی داده شود اما این پرسشها نشأت گرفته از تفکر حاکم بر فوتبال است که دلایل متعددی دارد. دلیل اصلی هم به ضعف مدیریت حاکم بر فوتبال باشگاهی ما بازمیگردد. یعنی مدیرعامل با مطرح کردن موضوع کنار گذاشتن سرمربی، توپ را از زمین خود دفع میکند و طناب تقصیر را بر گردن سرمربی بیدفاع میاندازد که یعنی مدیریت وظیفه خود را به درستی انجام داده و مقصر ناکامی و شکست کسی نیست جز سرمربی بینوا!
هفته اول لیگ به اتمام رسید و طبیعی است که تعدادی از تیمها برنده از زمین خارج شدهاند و تعدادی هم بازنده. نخستین شکست مربیان بازنده با اولتیماتوم مدیران همراه میشود و این نشانهای آشکار از ماجرایی است که توضیح دادیم؛ مدیر بیتقصیر و اولتیماتومدهنده و مربی سراپا تقصیر و لب تیغ برکناری.
یادمان میآید 15-10 سال قبل، فوتبال کشورهای عربی مورد تمسخر و کنایه رسانههای ما قرار میگرفت که شیوخ عرب به خاطر یک باخت حکم به برکناری سرمربی خود – معمولا مربیان خارجی – میدادند و بلافاصله یک مربی چند میلیون دلاری دیگر انتخاب میکردند. این اتفاق در مرحله مقدماتی جام جهانی و در کشور عربستان بیشتر و امارات، کویت، قطر با شدت کمتری دیده میشد. شاهکار مدیران فوتبالی این کشورها را هنوز فراموش نکردهایم که بین دو نیمه و به خاطر نمایش ضعیف در 45 دقیقه اول، سرمربی تیم اخراج شد تا دستیارش نیمه دوم هدایت تیم را برعهده بگیرد. ناصر الجوهر نامی آشنا برای فوتبالدوستان ایرانی است که هر زمان عربستانیها در تیم ملی نتیجه ضعیفی کسب میکردند، بلافاصله این مربی روی نیمکت مینشست. وقتی نام او را در اینترنت سرچ میکنیم، آماری خارقالعاده را شاهد هستیم. 5 بار ناصر الجوهر به عنوان مربی جانشین خارجیها هدایت تیم ملی عربستان را برعهده گرفته است.
حالا این ماجرا به فوتبال ایران هم سرایت کرده است و مدیران باشگاههای دولتی که با پول وزارتخانهها تیمداری میکنند و ابایی از ریخت و پاش و دادن ضرر و زیان بابت کنار گذاشتن مربی خود ندارند، خیلی راحت به خاطر چند نتیجه بد سرمربی را کنار میگذارند و مربی جدیدی استخدام میکنند. اگر به مربیان پرسپولیس در 10 سال اخیر نگاه کنیم، سیاههای بلند بالا میبینیم. از پروین، اشمیت، سوبل و وینکو تا افشین قطبی، کرانچار، استیلی، دایی، دنیزلی، افشین پیروانی، مانوئل ژوزه و... اینها محصول همین نوع مدیریت هستند که یکی پس از دیگری روی نیمکت پرسپولیس نشستند و بیآنکه درد اصلی پرسپولیس را دوا کنند، با شکست از این تیم جدا شدند.
تا روزی که فوتبال ایران با این سبک و سیاق اداره میشود و مدیران پاسخگوی عملکرد خود در باشگاهها نیستند و همه چیز به سرمربی ختم میشود، این روال ادامه خواهد داشت و حاشیه امنیتی برای مربیان وجود نخواهد داشت. شاید اگر آماری دقیق تهیه شود که نشان دهد در 10 سال اخیر چه تعداد مربی روی نیمکت تیمهای لیگ برتری نشستهاند و این آمار را با لیگهای معتبر دنیا مثل لالیگا، بوندس لیگا، لوشامپیونا، سری آ و لیگ برتر انگلیس مقایسه کنیم به نتایج خوبی برسیم. حتی مقایسه وضعیت فوتبال ایران با کشورهایی که فوتبالی رو به رشد و در حال توسعه دارند – مثل کره و ژاپن – میتواند ملاک خوبی برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل باشگاههای ما باشد و تصمیمگیران اصلی ورزش کشور را به نتایج خوبی برساند که از این به بعد با تصمیمات درستتر و منطقی، فوتبال باشگاهی ما را از این جنبه هم به استانداردهای روز دنیا نزدیک کنند.
آمار و ارقام عملکرد فصل 94/95 کاوه رضایی در ذوب آهن
متافوتبال - چند سالی میشود که پرسپولیس و استقلال به عنوان پرطرفدارترین تیمهای ایران نمیتوانند مانند گذشته ورزشگاه آزادی را غرق در تماشاگرانشان کنند. این مساله حتی به تبریز و اصفهان هم سرایت کرده و این روزها کمتر میشود که ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز یا فولادشهر اصفهان را پر از جمعیت ببینیم.