متافوتبال - شبی که تصمیم گیران تلویزیون اراده کردند تا گفتگوی عادل فردوسی پور با وزیر امورخارجه را از کنداکتور برنامه ۹۰ خارج کنند، موجی از انتقادات به سوی جریان سیاسی حاکم بر صدا و سیما روانه شد. در این میان روزنامه نگاران و خبرگزاری های همان جریان سیاسی گفتند و نوشتند که هیچ ربطی بین فوتبال و وزارت امورخارجه وجود ندارد و ضمن دفاع از تصمیم گردانندگان تلویزیون، عنوان کردند که فوتبال را سیاسی نکنید.
احسان محمدی: شبی که تصمیم گیران تلویزیون اراده کردند تا گفتگوی عادل فردوسی پور با وزیر امورخارجه را از کنداکتور برنامه ۹۰ خارج کنند، موجی از انتقادات به سوی جریان سیاسی حاکم بر صدا و سیما روانه شد. در این میان روزنامه نگاران و خبرگزاری های همان جریان سیاسی گفتند و نوشتند که هیچ ربطی بین فوتبال و وزارت امورخارجه وجود ندارد و ضمن دفاع از تصمیم گردانندگان تلویزیون، عنوان کردند که فوتبال را سیاسی نکنید.
آنها البته مطابق معمول نخواستند ببینند و بشنوند که امکان برگزاری یک مسابقه ورزشی خارج از کشور بدون مداخله و هماهنگی با وزارت امورخارجه و سفارت های کشور میزبان عملاً میسر نیست. وقتی نخواهید بشنوید، فرقی نمی کند طرف مقابل شما از «سعدی» شعر بخواند یا استدلال هایی به سبک «سقراط» بیاورد.
در دنیای مدرن که پدیده ها در هم تنیدگی شگفت آوری پیدا کرده اند هیچکس نمی تواند دامن خود را از یک موضوع در آن سوی دنیا بیرون بکشد و چشم ببندد و عنوان کند «به ما مربوط نیست». حتی شیوع ویروس زیکا در کشور برزیل می تواند زندگی اقتصادی یک خانواده در روستای تیتکانلوی استان خراسان شمالی را به مخاطره بیندازد. موضوع ساده است؛ در این روستا کشمش های مرغوبی تولید می شود. ایران به برزیل کشمش صادر می کند و شیوع ویروس خطرناک زیکا در برزیل و اعلام وضعیت فوق العاده عملاً مسافرت، داد و ستد و مراوده با این کشور را دشوار کرده است. ممکن است صادرات متوقف شود و اقتصاد روستا مختل شود. این درحالیست که به احتمال فراوان کسی از مردم این روستا هرگز با پروازهای ۲۰ ساعته به سائوپائولو، بلو هوریزونته و برازیلیا سفر نکرده است!
وقتی دو عامل تقریباً غیرمرتبط اینطور می توانند یک زندگی را به مخاطره بیندازد چطور شکستن یک شیشه در داخل کشور و خراب کردن یک دیوار نمی تواند تاثیرگذار باشد؟ این نوشتار در پی تحلیل سیاسی و تقبیح عمل حمله کنندگان به سفارت عربستان نیست، بلکه می پرسد کسانی که گفتگوی عادل فردوسی پور با جواد ظریف را سیاسی می دانستند خبر دارند که با یک رفتار غلط چه صدمه ای به ورزش کشور زدند؟ می دانند خسارت های مادی و روحی ناشی از برگزاری مسابقات ورزشی تیم های عربی با ایران در زمین بی طرف را با عدد و رقم و ریال و درهم و دینار و دلار نمی توان محاسبه کرد؟
چند ماه پیش و در خلال مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، مهدی طارمی پس از گلزنی در دیدار حساس مقابل النصر در ورزشگاه آزادی چنان از تشویق های یکصدهزار هوادار پرسپولیس به شوق آمد که یکی از عجیب ترین شادی های پس از گل را به نمایش گذاشت. دستش را مثل کاردی آخته چهار بار روی گلویش قرار داد و سر بُریدن را به نمایش گذاشت! او برای آنکه اندک تماشاگرانی که گمان می کردند تصاویر شادی را اشتباه فهمیده اند آگاه کند، در کنفرانس پس از بازی گفت: « هر بازیکنی به یک شکل خوشحالی میکند. اگر من آن حرکت را بعد از زدن گل انجام دادم دلیلش این بود که میخواستم کار آنها را تلافی کنم. در واقع آنها بودند که ابتدا این حرکت مرا انجام دادند تا به قول خودشان بگویند سر ما را بریدند و من هم حرکت آنها را تلافی کردم. حرکت من هم به این معنا بود که سر آنها را بریدیم».
محمد نوری کاپیتان و بزرگ تیم هم در تائید این سخنان مشعشع گفت: «چیزی که عوض داره گله نداره!» نکته دردناک اما فردای روز مسابقه بود. صحنه ای که انتظار می رفت از شرم کسی به آن اشاره نکند به عکس و تیتر یک تمامی روزنامه های ورزشی تبدیل شد و حتی یک روزنامه سیاسی با تیتری دو پهلو و استفاده از این عکس، شلیکی سیاسی به عربستان کرد. سیاسیونی که با عربستان اصطکاک داشتند از این جریان استفاده کردند و بر آتش اختلاف دمیدند و یک بازی باشگاهی را تا سرحد رجزخوانی های جنگی پیش بردند.
عربستانی ها اما خود را برای بازی برگشت آماده کردند، حتی عدم صدور روادید برای طارمی از سوی طرف عربستانی در رسانه ها مطرح شد. او را هنگام صاحب توپ شدن به شدت هو کردند و باعث شدند در یک بازی ضعیف که منجر به اخراجش شد نشان دهد پسر خوب پرسپولیس هنوز برای کُری خواندن خسارت بار در ابعاد بین المللی بسیار جوان است. بسیار خام. حالا «سربریدن طارمی» یکی از سرچ های گوگل است! دردناک و آزار دهنده نیست که فضای ورزش و فوتبال و لذت را با بوی خون آلوده کنیم؟
روزنامه نگاری خوش قریحه نوشته بود: سر بریدن کار داعش است نه ما. ادای سر بریدن حتی در قالب تمثیل، کنایه، شوخی، استعاره و هرچی، برای فوتبال قبیح است. خصوصاً که در این جنگهای غیر فوتبالی، همیشه آخر سر ماییم که بازندهایم. زیرا میز ریاست و قضاوت و نظارت در فوتبال آسیا متعلق به آنهاست که فکر میکنیم سرشان را بریدهایم اما همیشه هستند تا با پنبه سر ببرند.
بعد از این پاس گل اشتباه طارمی، خطای حرفه ای برخی روزنامه نگاران ورزشی و ماهیگیری عده ای از سیاسیون خیلی طول نکشید که فاتحان سفارت ها از راه رسیدند و در مشهد و تهران به ساختمان سفارت عریستان حمله کردند تا زمینه را برای سربریدن با پنبه فراهم بیاورند. تیمهای باشگاهی عربستان در بیانیهای اعلام کردند به خاطر نبودن امنیت حاضر به بازی در جام باشگاههای آسیا در ایران نیستند و از کنفدراسیون فوتبال آسیا خواستند زمینی بی طرف برای بازی آنان انتخاب کنند.
در اینکه این تصمیم سیاسی است تردیدی نیست. عربستان در میان کشورهای عربی که هنوز روابط قبیله ای از عوامل تاثیرگذار حتی در تصمیم گیری های کلان آنهاست نقش یک شیخ پیر، پولدار و صاحب نفوذ را دارد که می تواند دیگر کشورهای کوچک را با خود همراه کند. آنها قطعاً خوشحال می شوند که در ایران و زیر فشار خردکننده تماشاگران ایرانی بازی نکنند و بر این تصمیم خود پافشاری خواهند کرد و با توجه به نفوذی که در مجامع فوتبالی بین المللی دارند نهایت تلاش شان را برای صدمه زدن به رقیب دیرینه شان به کار خواهند برد. از سوی دیگر تهدید ایران برای کنار کشیدن از مسابقات ورزشی جز هدر دادن فرصت ها چه سودی همراه خواهد داشت؟
المپیک ۱۹۸۰ مسکو اولین المپیکی بود که ایران میتوانست بعد از انقلاب در آن شرکت کند. اما ایران آن مسابقات را در راستای «محکوم کردن حمله شوروی به افغانستان» تحریم کرد تا بازیکنانی چون ناصر حجازی و علی پروین در تیم فوتبال، رضا سوختهسرایی و برادران محبی آمادهترین کشتیگیران آن دوره و تعداد زیادی از ورزشکاران در رشته های بوکس،وزنه برداری و …در حسرت شرکت در المپیک بمانند. ایران چهار سال بعد اعلام کرد به دلیل «سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا» در المپیک ۱۹۸۴ لوس آنجلس شرکت نمی کند و نکرد. هر دو تصمیم و شرکت نکردن در حالی صورت گرفت که اگر امروز سر به عقب برگردانیم می بینیم حتی اگر از نظر سیاسی تصمیم های قابل احترامی در ظرف زمان بودند، از منظر «ورزش» سودی نکردیم، هر دو المپیک بدون حضور ما با شکوه هرچه تمام برگزار شد، مدال ها را توزیع کردند و تنها جمعی از بهترین ورزشکاران ما امکان تجربه بزرگترین رخداد ورزشی دوران قهرمانی شان را از دست دادند. بعید است اگر خبرنگاری امروز در خیابان های هرات و مزار شریف از مردم افغانستان بپرسد که آیا می دانند ایران برای حمایت از آنها در المپیک مسکو شرکت کرد یا نه، چندان در جریان باشند!
مقصود این است که قهر با مسابقات بین المللی و کنار کشیدن از رقابت ها مثل قهر با انتخابات سود چندانی ندارد و بعید است حتی با ورود « کمیته بینالمللی امنیت ورزش» به مناقشه ایران و عربستان، کنار کشیدن از مسابقات به عنوان گزینه اصلی ایران روی میز مذاکرات باشد.
اگر به بند نخست این یادداشت برگردیم سخن همان است که پدیده های دنیای مدرن در هم تنیده شده اند. حتی ممکن است آنها که به سفارت عربستان حمله کردند و گوشی تلفن به غنیمت بردند و مقابل دوربین ها سلفی گرفتند عاشق فوتبال باشند اما ندانسته مرتکب رفتاری شدند که فوتبال ایران ممکن است به بدترین شکل ممکن تاوان آن را بدهد. تجربه نشان داده است که حتی جنگ های جهانی را نه «گلوله» ها در میدان های جنگ، که «کلمه» ها در میزهای مذاکره حل کرده اند. وقتی عده ای می کوشند اختلاف های سیاسی را در کف خیابان حل کنند حتماً سنگی پرتاب می شود و خانه شیشه ای ورزش را می شکند. لطفاً این دلخوشی را از مردم نگیرید. ورزش و فوتبال از مهمترین لذت های جوانان این سرزمین هستند، از دیوار فوتبال پائین بیایید و بیش از این هزینه نتراشید.
پیش بازی دیدار ایران و قطر در چهارچوب مسابقات مقدماتی جام جهانی 2018 روسیه
متافوتبال - فوتسال ایران حال و روز خوشی ندارد. سالهاست که دیگر آن شیر درنده قاره آسیا نیست. در این سالها هرقدر والیبال ایران پیشرفت کرده، فوتسال ایران که زمانی در آسیا حرف اول و آخر را میزد، افول کرده. سطح لیگ آن نازل شده. ستارههایش دیگر فروغ گذشته را ندارند.
متافوتبال - بهانه جویی ها برای باشگاه های عربی از کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان ادامه دارد و انگار قرار نیست پایانی داشته باشد.
متافوتبال - محمد مايليكهن يكي از چهرههاي خاص فوتبال ايران كه هميشه به صراحت لهجه و بيان معروف است. مايليكهن بدون هيچ ترسي انتقادات خود را مطرح ميكند چه بسا با صحبتهاي او خيلي از فوتباليها ناراحت شوند.