متافوتبال - به تقویم سال 97، سری زدم تا اتفاقات مهم ورزشی پیش رو را پیدا کنم، از جام جهانی 2018 روسیه که گذشتم چشمم به بازیهای آسیایی جاکارتا که از 28 مرداد آغاز میشوند افتاد، جایی که تیم ملی امید کشورمان باید برای مدال طلای آسیا بجنگد، اما ما که تیم امید نداریم!
در این هیاهوی آمادهسازی تیمها برای بازیهای جام جهانی، اوج هیجان لیگ برتر، هنرنماییهای محمد صلاح مصری و قیچی برگردان کریس رونالدو اصلا کسی به فکر تیم امید نیست. تیمی که باید کمتر از 5 ماه دیگر باید در مسابقات آسیایی جاکارتا شرکت کند و بعد از آن برای بازیهای مقدماتی المپیک 2020 توکیو آماده شود، اصلا هنوز تشکیل نشدهاست! توقع از فدراسیون پنج ستاره نیز بیشتر از این نیست. از فدراسیونی که سراسر اشکال است و هیچ برنامهای ندارد و تنها روز را که به شب رساند، کرکره را پایین میکشد، تا فردا هم خدا کریم است انتظار دوراندیشی و بها دادن به فوتبال پایه امری غیر معقول است. تمام بار فوتبال پایه در ایران تنها به دوش چند باشگاه مانند؛ فولاد خوزستان، سپاهان و ذوب آهن است و تلاش و زحمت خانوادهها، که با هزاران رنج و مشقت سعی میکنند تا فرزندانشان از کویر وحشت فوتبال ردههای پایین، به سلامت بگذرند. استعدادهایی که به خاطر نداشتن یا ندادن پول درخواستی برخی مربیان هدر میروند و یا قربانی آزار و اذیتهای جنسی شده، سرخورده و ناکام قید فوتبال را میزنند. آش فساد در ردههای پایه، به دلیل نبود نظارتهای فدراسیون بیکفایت، بسیار شور است. استعدادهایی که میتوانند فوتبالمان را تا سالهای سال بیمه کنند، اما افسوس که در این فوتبال دلسوزی وجود ندارد. باید به شرف امثال مهدوی کیا درود فرستاد، که با احساس وظیفه به خدمت فوتبال پایه پرداختهاست و دین خود را به فوتبال کشورش اینگونه ادا میکند و با تاسیس آکادمی "کیا" سعی در یافتن استعدادهای فوتبالی این مرز وبوم دارد. ولی دریغ از اینکه به غیرت آقایان بربخورد و در کشف و پرورش نسل آینده فوتبال قدمی بردارند. فدراسیونی که تنها در خوشیها و موفقیتها در کنار تیمهای ملی پایه هستند، آن هم برای گرفتن عکس و نسبت دادن موفقیتها به عملکرد درخشان خود. اما تیم ملی امید که باید به آن تیم ملی مظلوم هم لقب داد، داستانی عجیب دارد! این تیم حتی مسئول خود را هم نمیشناسد و مدام بین کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال تعارف میشود. هر دو طرف برای فرار از مسئولیت و عدم پاسخگویی حاضر به تقبل مسئولیت نیستند. حساب فدراسیون که معلوم است آقایان باید به فکر اوامر جناب کیروش باشند، چون تیم ملی را به جام جهانی بردهاست، اصلا این چنین فدا کردن تمام ارکان فوتبال را به قیمت رفتن به جام جهانی، نخواستیم مگر از ایتالیا و هلند بزرگتریم، که در جام جهانی حضور ندارند. عملکرد کمیته المپیک نیز در قبال تیم ملی امید دیگر نیازی به توضیح ندارد. انتخاب سرمربیانی که همیشه در مورد نحوه انتخاب آنان شک و شبه زیاد بوده و منافع شخصی از منافع ملی بیشتر لحاظ شدهاست. تا حسرت 40 ساله حضور در المپیک در دل هر ایرانی وجود داشته باشد. اینک نیز آخر داستان تیم ملی امید، باز هم از ابتدا پیداست؛ انتخابی پر حاشیه و اشتباه به عنوان سرمربی تیم، نداشتن برنامهای مشخص و توکلت علی الله و درآخر افسوس و حسرتی دیگر و جملهای معروف "که این تیم بهترین تیم امید دوران فوتبال ما بود." فوتبالی که باید دید چه زمان از مسیر اشتباهی که در آن قرار گرفته است، به راه راست هدایت میشود.
نویسنده: محمد خنداندزفولی
*تیم نویسندگان متافوتبال*