متافوتبال - تیم قدیمی استان گیلان این روزها حال و روز خوبی ندارد.
قدم که درکوچه پسکوچههای گیلان میگذاری و از کنار قهوهخانهها که عبورمیکنی، واژههای آشنایی به گوشت میرسد. واژههایی که برای بسیاری ازمردم سرزمین گیلان مفهوم زندگی است. پای بحث و گفتوگوها که مینشینی واژهی فوتبال از نو برایت معنا پیدا میکند و از جدلهای طرفداران این عشقدیرینه به وجد میآیی. طرفدارانی که زندگی بدون فوتبال برایشان غیرممکن است. این روزها آسمانفوتبالگیلان شدیداً ابری است و اوضاع واحوال نابهسامان و اسفناک تیمهای گیلانی؛ بهخصوص سپیدرود نیازمند حمایتفدراسیونفوتبال ومسئولینتیمهاست. ازیکسو مافیای فوتبال درگیلان وازسوی دیگر ناکارآمدی فدراسیون 5ستاره، فوتبال این استان را ازپای درآورده است و هوادارن پرشور گیلانی را دربرزخ فروبردهاست. استانگیلان بهنوبهی خود درمعرفی و پرورش استعدادهای برتر سنگتمام گذاشتهاست. ازسیروسقایقران و جادوگر(علیکریمی) گرفته تا سعیدعزتاللهی وعلیرضاجهانبخشی که با پیراهنبرایتون درجذابترین لیگفوتبال بازی میکند؛ همگی استعدادهای ناب فوتبالایران بودند وهستند که فوتبالخود را ازکوچه وخیابانهای گیلان شروع کردند. مشکلاتمالی و سوءمدیریت امانسپیدرود را بریدهاست ومالکانی که یکی پسازدیگری آمدند ونه تنها دردی از دردهای این تیممحبوب دوا نکردند، بلکه مشکلاتبیشتری را باخود بههمراه آوردند و وضعیت سپیدرود را روز به روز وخیمتر کردند. مالکانی که با وعدههای آرمانی خود و باهدف رفع مشکلات سپیدرود تیم را خریدند وبعد از مدتکوتاهی به یکباره همهچیز را فراموشکردند، تا امیدهای هواداران در نطفه خفه شود و مات و مبهوت خشکشدن سپیدرود را بنگرند.
چهارهفتهی آغازین این فصللیگبرتر برای رشتیها بسیارملالآور و پرمخاطره بود. کادرفنی و بازیکنان بهزحمت و با جانکندن خود را به بازیها میرساندند. خدادادعزیزی که بعد از علیکریمی ششمین سرمربیسپیدرود در4 سالگذشته است؛ هفتهی گذشته استعفای خود را امضا کرد وهیئتمدیرهی باشگاه نیز آن را پذیرفت. بحرانی که با این استعفا بیشازپیش بزرگتر شد ونفسکشیدن را برای سپیدرود سختتر کرد. دوفصل پیش که تیم با علینظرمحمدی به لیگبرتر راه یافت؛ امیدها دردل هواداران رشتی جانتازهای گرفت و آنها مرزهای رویاپردازی خود را درنوردیدند و با چشمانی برقزده به هدفهای جدید خود مینگریستند. افسوس که این رویاپردازیها بیشتر از چندماه ذهن طرفداران را بهخود مشغول نکرد. طولینکشید تا مشکلات برسرتیم آوار شدند و رویاهایشیرین یکسرزمین را باخاک یکسان کردند. انتهای فصلگذشته هم با مشقتفراوان ودست وپا زدن، تیم ازسقوط نجاتیافت. نجاتیافت تا دوباره امید را در ذهنهوادارانش زندهکند و جرئت رویاپردازی را دوباره به عاشقانش هدیه بدهد. اما داستان بهسان فیلم revenant ازآب درنیامد و روزهای سخت تیم ادامهدار بود. قصهی مشکلاتمالی در لیگبرتر ایران داستان طولانی دارد و مجال پیشرفت و شکوفایی را از تیمها گرفتهاست. تیمهایی که در بیشتر مواقع شهرستانی هستند و بهدلیل نداشتن حامی مالیمناسب، عدممدیریت کارآمد، فقدان سیستم هدفمند درفدراسیونفوتبال و... نتوانستند قلههای موفقیت درفوتبال را فتح کنند و نامشان را در ایران و آسیا جاودانهسازند. با این حال همچنان بارقههای امید در هواداران نشسته در ورزشگاه شهیدعضدی زندهاست. هوادارانی که به امید روزهای پرفروغ این باشگاه هفته به هفته دلهایشان را به سپیدرود میسپارند و بهخوبی میدانند زخمی که تو را از پای درنیاورد، قویترت میکند.
نویسنده: سیدعلی طاهری
*تیم نویسندگان متافوتبال*