به گزارش خبرگزاری فارس، «نمیتوان گفت نتیجه نا امیدکنندهای به دست آمد. بازی را تماشا کردم و جوانان به خوبی تلاش خود را در مقابل تایلند انجام دادند. باید ضعفها را برطرف کنیم تا برای دو بازی آینده تیم قدرتمندتری به میدان برود. معتقدم که نباید در این خصوص زود قضاوت کرد. ما سرمایهگذاری زیادی روی تیمهای پایه انجام دادیم و از نظر من تیم ملی نوجوانان نتایج قابل قبولی را کسب کرد و در نهایت در ضربات پنالتی به تیمی باخت که قهرمان آسیا شد. ما کارمان را کردهایم و هزینههای سنگینی هم انجام شده. در حال حاضر هم فقط یک بازی برای تیم ملی جوانان به پایان رسیده و پس از پایان دور مقدماتی میتوان در خصوص آنها قضاوت کرد. ضمن اینکه رقبای ما از جمله تایلند نیز سرمایهگذاری بالایی در فوتبال و فوتسال انجام دادهاند و باید در آیندهای نزدیک مراقب چنین رقبایی باشیم که هر روز در حال پیشرفت هستند.»
این متن قسمتی از گفت و گوی علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال بود که روز گذشته در خبرگزاری فارس منتشر شد.
کفاشیان که گویا از شکست اول تیم ملی جوانان مقابل حریف نه چندان مطرحش بیشتر شوکه به نظر میرسید، منتقدان را با این جمله که الان وقت قضاوت نیست به آیندهای نزدیک و پایان دیدارهای مقدماتی حواله داد، اما او هیچگاه نمیدانست که تاریخ برای تیم ملی جوانان هم در حال تکرار است و قرار است سرنوشت تیم امید در بازیهای آسیایی 2014 بر سر تیم ملی جوانان آمده و همانطور که امیدها هیچگاه کارشان به افتتاحیه این بازیها کشیده نشد، شاگردان علی دوستی نیز به پایان مرحله مقدماتی نخواهد رسید و این تیم هم خیلی زود در میانمار کارش به پایان میرسد تا به این ترتیب برای تیمهای پایه زمان به سرعت گذشته و خیلی زود، دیر شود.
*«سایه» یک نفر روی سر «ناکامیها»
پس از حذف تیم ملی نوجوانان و ناکامی این تیم در راه رسیدن به جام جهانی شیلی، نوبت به تیم امید رسید تا با هدف موفقیت در بازیهای آسیایی 2014 وارد این رقابتها شده و بتواند حداقل مرهمی باشد بر آلام تیمهای پایه پس از نرسیدن تیم نوجوانان به جام جهانی.
در این تیم هم مانند تیمهای نوجوانان و جوانان صفر تا صد کارها فقط دست یک نفر بود؛ هادی آیتاللهی، نایب رئیس فدراسیون فوتبال و همه تصمیمات و تغییرات و ... با نظر او انجام میشد.
آیتاللهی ابتدا تیم ملی نوجوانان را متحول کرد و با انتقال کادرفنی موفق این تیم به تیم ملی جوانان، قنبرپور را سرمربی نوجوانان کرد.
سپس سرمربی تیم جوانان دستیار علی دوستی در این تیم شد تا این تصمیم، آغازی باشد بر دودستگیها در تیم ملی جوانان.
در نهایت هم تیم ملی امیدها در حالی که زمان را به سرعت از دست میداد خیلی دیر با وینگادا به توافق رسید و بدون برگزاری اردویی خاص یا آمادهسازی ایدهآل راهی اینچئون شد تا آن آبروریزی به بار بیاید که تا اینجای کار مشخص شود «سایه» یک نفر همواره روی سر «ناکامیها» تیمهای پایه بوده و احتمالا خواهد بود.
*خدا آخر و عاقبت شاگردان کیروش را به خیر کند!
سهگانه ناکامی تیمهای پایه امروز با حذف تیم جوانان تکمیل شد و این نشان میدهد سال، سال فوتبال و فوتبالیها نیست، هرچند که اگر کمی هوشیار باشیم میتوان آغاز ناکامیها را از جام جهانی 2014 و نتایجی که برای تیم ملی در این رقابتها به وجود آمد، دانست.
با این وضعیت و زمانی که تیمهای حریف ایران در جام ملتهای آسیا در حال برگزاری بهترین کمپها هستند و دیدارهای خوبی را برای آمادهسازی تدارک دیدهاند و شاگردان کیروش همچنان همان برنامههای پیش از جام جهانی 2014 را دنبال میکنند باید عنوان کرد: «خدا آخر و عاقبت شاگردان کیروش را به خیر کند!»