متافوتبال - کسانی که اوایل انقلاب طرح فوتبال با شلوار را پیشنهاد دادند، قصد نابودی فوتبال را داشتند. قانون 27 سالهها هم مربوط به زمان آقای داوودی است نه من!
از آشنایی خود با آقای دهداری بگویید.
من از قبل از پیروزی انقلاب با مرحوم دهداری آشنا بودم و در تیمهای تحت پوشش ایشان فوتبال بازی میکردم اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 1364 زمانی که رییس فدراسیون فوتبال شدم از او درخواست کردم که سرمربی تیم ملی فوتبال شود. البته نزدیک به چهار پنج ماه طول کشید تا راضی شود، دهداری قبل از انقلاب هم سرمربی تیم ملی فوتبال بود. دلایلی همچون شرایط سنی را برای عدم استقبال مطرح کرد اما چون شرایط و محیط را مناسب دید درنهایت پذیرفت.
دهداری کار خیلی خوبی را برای تیم ملی انجام داد و اعتقاد داشت اگر ما بتوانیم تیم ملی را چه از نظر فنی فوتبال و چه از نظر اخلاقی مرتب و منظم کنیم حتما روی سایر فوتبالیستها تاثیرگذار خواهد بود. با همین هدف جلو آمد و نزدیک به 3 سال و اندی که سرمربی تیم ملی بود خدمات خیلی خوبی ارائه داد. میدانید که دهداری را همه در درجه اول بهعنوان معلم اخلاق میشناسند اما من میخواهم بگویم او تنها معلم اخلاق نبود بلکه از نظر درک و شناخت فوتبال روز دنیا نیزجلو بود و به خاطر همین تیمهایی که پرویز دهداری سرمربیگری آنها را بر عهده داشت فوتبال را خیلی زیبا بازی میکردند.
کسانی که یادشان است قبل از پیروزی انقلاب باشگاههایی که دهداری سرمربیشان بود خیلی خوب فوتبال بازی میکردند و این برگرفته از تفکر فنیاش بود؛ منتهی اصل برای وی اخلاق بود و اعتقاد داشت که ورزشکاران در درجه اول باید تحصیلاتشان را ادامه دهند و بعداز آن فوتبال بازی کنند، آن هم فوتبالی سالم و جوانمردانه. خود وی هم آدمی بود که بسیار عامل به حرفهای خود بود.
چه خاطرات بهیادماندنی از مرحوم دهداری دارید؟
من خاطرات خیلی زیادی از ایشان دارم به ویژه زمانی که سرمربی تیم ملی بود. بهطور مثال دهداری سفرهای خارجی بسیار زیادی همراه تیم ملی بود. در تمام آن سفرها یک ساک دستی داشت که با همان نیز باز میگشت. اشکالی هم ندارد که کسی در سفر خرید کند اما ایشان چیزی که انتخاب کرده بود تنها سرمربیگری بود و در این سفرها حتی یک دلار هم نمیگرفت. زمانی که سرمربی تیم ملی فوتبال شد هیچ حقوقی از فدراسیون نگرفت. یعنی در طول 3 سال و چند ماهی که در سمت سرمربی تیم ملی فعالیت داشت، هیچ پولی دریافت نکرد.
شاید این حرفهایی که میزنم در دنیای شلوغ فوتبال امروز ما بیگانه باشد اما شاهدانش هنوز هستند و علاوه برآن خیلی هم از آن دوران دور نشدهایم. یک مقدار افسوس میخورم که بعد از این سالها که مدت زمان زیادی از آن نمیگذرد وضع فوتبالمان از نظر برخی مسائل به صورت دیگری درآمده و حرف اول را در فوتبال ما پول میزند بعد چیزهای دیگر.
من نمیگویم که بازیکن و مربی دستمزد نگیرند منتها باید بر اساس تواناییها و اندازههای خود دریافتی داشته باشند، نه اینکه به خاطر پول فوتبال بازی کنند، به عبارت دیگر همانگونه که حرفهای پول میگیرند، حرفهای هم بازی کنند.
من در خاطرم هست که زمان جنگ؛ وقتی تیم ملی مسابقه داشت، دهداری به بچهها میگفت: «الان که شما وارد زمین میشوید فرقی با کسانی که در جبهه هستند ندارید، شماها سربازهای کشورید که باید از حیثیت و شرف کشورمان دفاع کنید.» مساله بعدی که خیلی تاکید داشت این بود که داور هر اشتباهی هم میکند کسی حق ندارد اعتراض کند. دراین رابطه هیچ کدام از تیمهایی که تحت پوشش ایشان بوده بازیکنانش اعتراضی به داور نمیکردند.
آن زمان یادم است که میگفت بازیکنی که خطا کرد اولین نفر شمای خطا کننده هستید که باید بلندش کنید و عذرخواهی کنید، بچهها اینها را در زمین انجام میدادند و دقت داشت که تمام این مسائل انجام شود.
همیشه میگفت به تیم مقابل احترام بگذارید حتی اگر قویتر از آن هستید. ما آمدهایم مسابقه بدهیم نمیخواهیم کسی را تحقیر کنیم و فوتبال نباید باعث تحقیر کسی شود. با حریفمان خیلی جدی و با احترام مسابقه میدهیم و وقتی بازی تمام میشود با بازیکنان دست میدهید. اکنون فیفا دست دادن را اجباری کرده اما او آن زمان این کار را انجام میداد.
دهداری چه نسلی را معرفی کرد و کدام افراد در آن دوران بازی میکردند؟
تیم ملی که با او کار میکرد تیمی بود که در بازیهای آسیایی سئول شرکت کرد و نمیدانم به چه دلیلی 14-13 تای آنها مشکل ایجاد کردند و از تیم ملی کنار رفتند. او هنگامی که از مسابقات بازگشت، تیمی جدید تشکیل داد و گفت، در عرض 6 یا 9 ماه میتوانیم بازیکنانی در حد و اندازه تیم ملی پیدا کنیم که این کار را هم کرد. جواد زرینچه، مجید نامجو مطلق، احمدرضا عابدزاده، کریم باوی، فنونیزادهها و... بازیکنانی بودند که دهداری آنها را شناسایی کرد و آورده بود. بسیاری از بازیکنان نامدار دیگری هم بودند که خیلی از آنها را از لیگ دسته دو آورد و در عرض 9 ماه تیمی را درست کرد که در جام ملتهای آسیا در قطر سوم شد.
اواخر سال 1989 بود که به دلیل کسالت خودش کنار رفت و کمتر از یک سال بعد تیمی که وی پایهگذاری کرده بود در بازیهای آسیایی پکن با مربیگری علی پروین قهرمان بازیها شد(1990).
به هر صورت خیلی تاکید روی مسائل اخلاقی داشت، من یادم میآید که در بازیهای آسیایی 1986سئول که من سرپرست کاروان و رییس فدراسیون فوتبال بودم یک روز در دهکده بازیها از اتاق آمدم پایین که برای صبحانه به رستوران بروم، دیدم پرویزخان ساعت یک ربع به 7 در آن حال ایستاده است. گفت ساعت 7 با بچهها قرار دارد. خودش معمولاً یک ربع زودتر سر قرارهایش حاضر میشد. قبل ازساعت 7 همه آمدند و نکته جالب حضور بازیکنان با لباس یکدست و مرتب بود.
خدا سیروس قایقران را رحمت کند؛ دیدم دهداری نگاهش کرد و او را به کناری کشید و گفت چرا دمپایی به پا دارد که قایقران گفت: «پرویزخان کتانیهایم را شسته ام. گفت برو بالا.» او را به اتاقش فرستاد. نزد او رفتم و گفتم حالا ایرادی ندارد، که جواب داد: «تاکید کرده بودم که همه با گرمکن سفید و کتانی بیایند». سیروس قایقران آن دوران یکی از بهترین بازیکنان بودکه وی هم سرش را با گفتن یک چشم پایین انداخت و رفت. دهداری در ضوابط خود بسیار جدی بود که امروز به این ضوابط بسیار نیازمندیم.
یا نمونهای دیگر که برای حضور در مقدماتی جام ملتها تیم ملی فوتبال به بنگلادش رفته بود. یادم میآید دکتر خبیری سرپرست تیم بود که موقع بازگشت خاطرهای برای من تعریف کرد و گفت: «در بازی با بنگلادش یکی از بازیکنان توپ خودمان را گرفت و از بین دو پای بازیکن حریف رد کرد و این کار را 3 دفعه پشت سر هم انجام داد، پرویزخان گفت رضا (وطنخواه) این را تعویض کن. بازیکن مورد نظر جزو بهترین بازیکنان بود. وی را تعویض کرد و به بازیکن گفت: فکر نمیکنی تکرار دوباره و سه باره این کار برای رد شدن از حریف بد باشد و وی را جلوی همشهریهای خود خجالتزده کردهای؟ توپ را رد کردی برو جلو. نیامدی در زمین که بازیکن حریف را تحقیر کنی چرا که فوتبال بازی میکنی، فوتبال جای این حرکات و رفتارها نیست.»
میخواهم بگویم که در رفتارهای بازیکنان بسیار دقت داشت و هر کسی که با وی کار کرده باشد این را خوب میداند.
دو موضوع به نظر من میرسد که یکی طرح 27 سالهها بود و دیگری طرح فوتبال با شلوار. اینها به زمان شما بازمیگردد؟
اصلا. طرح 27 سالهها مربوط به زمان آقای داودی و سال 1359 است و به من ربطی ندارد. من سال 1364رییس فدراسیون شدم ونمی دانم فوتبال با شلوار یعنی چه. در زمان من فقط فوتبال با البسه رسمی فوتبال بازی میشد مانند همه جای جهان. اینها را عدهای میسازند که اتفاقاً مخالف وجود تفکری مثل آقای دهداری هستند و میدانند که تفکر وی تفکری سالم است و باید چنین چیزهایی را بچسبانند. دهداری قبل از انقلاب سرمربی تیم ملی بود و با شورت ورزشی تیمش بازی میکرد و بعد از پیروزی انقلاب هم هیچ تیمی با گرمکن بازی نکرده. اینها را افرادی میگویند تا تفکرات سالم رشد نکند و همینها وقتی پرویزخان فوت کرد بیشترشان افسوس نبودنش را خوردند.
آن روزها در جایی شنیدم که دریک بازی توسط تماشاگران گلوله برف به پرویز دهداری خورد و سرش شکست. آیا چنین اتفاقی افتاد؟
در یک بازی که در ورزشگاه آزادی برگزار شد برخی افراد به تحریک همین آدمها که دوست نداشتند دهداری در فوتبال باشد چرا که سالم زندگی میکرد در برخی نشریات فضا را علیه ایشان برگردانند و یک تماشاگرنما چنین کاری کرد.
فردای آن روز من به او گفتم که آمدم عذرخواهی کنم و او در جواب گفت: «اینها تماشاگران ما هستند که ممکن است در بین آنها از همه قشری باشد ما باید کاری کنیم که همه آرام آرام یاد بگیرند و بدانند فوتبال سالم چیست.» برخورد دهداری همیشه سازنده بود و عکسالعمل شدید هیچ وقت نشان نمیداد.
خیلی نمونه بود و من مثل ایشان را ندیدم. در جلسه اول تیم ملی در تمرین، گفت همه تیم باید یک شکل لباس بپوشد و آن زمان اینگونه مرسوم نبود. میگفت پیراهنهایی که تمرین میکنیم به رنگ پیراهنهایی باشد که مسابقه میدهیم و اینگونه میخواست بچهها را عادت دهد به علاقه به پیراهن تیم ملی.
آن چیزی که ما امروز در فوتبال میبینیم چه از لحاظ اخلاقی و چه مادی با آن روزها فاصله گرفته. میراث آقای دهداری برای ما چه بوده و از وی برای فوتبال ما چه مانده است؟
در دنیای غرب که مهد فوتبال است میبینیم که باشگاه رکن اصلی است و در این باشگاه هیاتمدیره و مدیرعامل هستند که کارها را مدیریت و برنامهریزی میکنند اما در زمین سرمربی تیم است که حرف اول را برای تمرین و مسابقه میزند. من اعتقاد دارم که این دو در خوب بودن یا نبودن یک تیم بسیار تاثیر دارند. این خوب بودن ونبودن را هم از نظر فنی میگویم و هم از نظر رفتاری.
متاسفانه باید بگویم که بخشی از مشکلاتی که بعضی از بازیکنان دارند این است که این بازیکنان معلمهای خوب را کمتر تجربه میکنند.
من به همه سرمربیان و مربیانی که در فوتبال ما واقعا زحمت میکشند احترام میگذارم چراکه کار سختی دارند اما امروز رفتارهای اخلاقگرایانه کمرنگ شده.
در بیشتر تیمها فوتبال تبدیل به اصل شده و مسائل اخلاقی فرع بر آن. ما به دنیای غرب هم که نگاه کنیم انضباط حرف اول را میزند، بازیکن فقط باید تمرین کند ومسابقه دهد. بازیکن حق ندارد از محدوده وظایف خود خارج شود. یعنی کاری ندارد مگر اینکه صدایش کنند و از وی بپرسند. بروید به آییننامهها و مقررات باشگاهها نگاه کنید این موضوعات را در قراردادهایشان هم میبینیم.
بازیکن در اختیار یک باشگاه است و در چارچوب قوانین و مقررات باید کار کند. به تیمهایی مثل منچستریونایتد نگاه کنید و ببینید که بزرگترین بازیکنان دنیا زیر دست فرگوسن بودهاند. وی هنگامی که بازیکنی ذرهای باعث ناآرامی میشد با او برخورد میکرد و اگر اصلاح نمیشد عذرش را از حضور در تیم میخواست برای اینکه در آنجا هم اصل اخلاق و رفتار بازیکن است. به همین دلیل است که میگویم فوتبال در اینجا پررنگ شده، تازه خود فوتبال هم از نظر فنی در کشورها رنگی ندارد.
اینکه میگویند چند سال از میادین حرفهای دورشویم و در فوتبال سرمایه گذاری کنیم درست است؟
اگر میخواهیم یک کار را درست انجام دهیم با تعطیل شدن، این کار میسر نمیشود. من صددرصد مخالف تعطیلیام. صورت مساله را اگر پاک کنیم مساله حل نمیشود. آنهایی که این حرف را میزنند در صدد پاک کردن صورت مساله هستند. مشکلی که در حال حاضر در فوتبالمان به وجود آمده و روز به روز هم حادتر میشود این است که نه فدراسیون روی کار دقت میکند نه سازمان لیگ و نه کمیته انضباطی وظایف خود را به درستی انجام میدهد. باشگاهها باید خودشان خیلی دقت روی این مسائل داشته باشند. بازیکن آنچه که مربی میخواهد را انجام میدهد. فکر میکنم این را باید از تیمهای پایه شروع کرد ودر مرحله اول مربیان خوب و معتقد به این مسائل را در همه سطوح نظیر باشگاه هاو سطح ملی تربیت کرد. مربی که در تیمهای پایه فعالیت میکند باید به بچه یاد دهد که اینجا فقط محل فوتبال بازی کردن است به اضافه اعمال رفتارهای خوب. ما رفتارهایی که از برخی بازیکنانمان میبینیم را در بدترین بازیکنان اروپایی نمیبینیم.
یکی از مشکلات ما این است در جاهایی که باید انعطاف پذیر باشیم نیستیم و در آن جایی که نباید باشیم انعطاف پذیری بی جهت داریم. یا اینکه فکر میکنیم برایمان برد و باخت اصل شده و باقی موارد نظیر خلافها و رفتارهای ناشایست توجیه میشود. اصل آن است که به تمام قواعد و مقرراتی که وضع شده باید احترام گذاشت و آنها را رعایت کرد. ما در فوتبال حال حاضر کشور این مشکل را داریم و باید ریشهای حل شود و خواهد شد به شرط آن که بخواهیم. آنهایی که گردانندگان فوتبال هستند کمتر به این مسائل توجه دارند و نباید فراموش کرد که ورزشکار تابعی است از آنها.
آقای سجادی، من با یکی دو نکته دیگر میخواهم بحث را جمعبندی کنم؛ اینکه سیاسیها، اقتصادیون و به طور کلی افراد غیر فوتبالی در ورزش فوتبال دخالت میکنند، در زمان شما این چنین بود ؟ افراد غیر فوتبالی نقشی داشتند ؟
حضور احتمالی افراد غیر فوتبالی اجتناب ناپذیر است و نمیتوان جسته و گریخته حضور آنها را در دیگر دورهها تکذیب کرد. البته این خوب است که در هرکاری، نه تنها ورزش بلکه در همه امور اهلش به آن بپردازند. هیچ کجای دنیا این روند رخ نمیدهد و کسانی که ایراد نظری در ورزش دارند از این حیث که بتوانند مثمر ثمر واقع شوند لازم است شناخت کافی از موضوع داشته باشند که غالبا این شناخت از اهلیت منشأ میگیرد.
البته در مواردی استثنائاتی وجود دارد که از بخشهای غیر مرتبط افرادی توانستهاند مفید باشند اما به نظر من اداره امور هر بخشی از ورزش باید به افرادی سپرده شود که به همه جنبههای آن اشراف داشته باشند. یعنی افراد باید متولی مسائلی شوند که به آن مساله خاص عالم باشند.
نکته دیگری که نیاز است از شما بپرسم مساله بی فرهنگی ورزشی است که همه باشگاهها به آن پرداختهاند این به چه معناست؟ آیا در زمان شما هم این مقوله اینچنین مطرح بود؟ همچنین آیا تعریف خاصی از مساله فرهنگی ورزشی و مصداقی برای آن وجود دارد؟
همانطور که واقف هستید، ورزش یک فرآیند فرهنگی اجتماعی است و غیر از این نیست. ما نمیتوانیم تنها با یک پسوند یا پیشوند فرهنگی جریانی را به سمت فرهنگی شدن سوق دهیم، خیلی مکانها ممکن است با تابلویی فرهنگی معرفی شوند اما بر خلاف آن عنوان حرکت کنند، این پسندیده نیست. بر این عقیدهام که به این عناوین احتیاجی نیست. مهم این است که ما در عمل نشان دهیم باشگاه، دارای خط مشی فرهنگ والا و غنی ایرانی اسلامی است. در گذشته در کشور ما باشگاههایی بودند که فرهنگ خاص خود را داشتند و در همه امور دارای سبک و سیاق خاص خود بودند. متاسفانه در حال حاضر شاهد این روند مثبت کمتر هستیم و در مواردی شاهد اجرای اموری عکس این روند هستیم.
برای پایان این بحث سوال آخر را مطرح میکنم. افول اخلاق در فوتبال اتفاق افتاده یا خیر و اگر افتاده چه باید کرد؟ برای برطرف کردن این نقصان با توجه به آسیب شناسی مفید شما، از شما میخواهم تا راهکاری برای این مشکلات مطرح کنید.
در مورد افول اخلاقی در فوتبال لازم است این گونه بیان کنم که در برخی از میادین فوتبال ما شاهد افول ارزشهای اخلاقی هستیم بدین صورت که بر خلاف انتظار ما که حتی ورزشکار نباید نگاهی همراه با خشم به مربیاش بیندازد. ما شاهد بلند کردن دست بر روی مربی و یا شاهد نزاع میان بازیکنان و درگیری با داوران هستیم.
موارد بیان شده مصداق سقوط از ارزشهای اخلاقی هستند هنگامی که به جای ارزشهای اخلاقی؛ اصل بر برد و باخت بنا میشود فوتبال به صحنه بروز بعضی از
بی اخلاقیها تبدیل خواهد شد.
در اکثر کشورها تلاش براین است که برد و باخت ملاک قرار نگیرد و با این گونه موارد برخورد میشود و با ضوابط و قوانین از بروز این جریانها جلوگیری میکنند.
گاهی ما شاهد این هستیم نهادهایی که موظف به پیشگیری از این مسائل یا برخورد با فرد خاطی هستند مانند فدراسیون فوتبال و مسوولان بعضی باشگاهها، به نحو شایسته برخورد نمیکنند.
البته مقصود من از برخورد محرومیت نیست، بلکه بهتر است پیش از رخداد این مسائل چاره اندیشی و برای پیشگیری راه حلی ارائه شود و در صورت مشاهده مساله مورد بررسی قرار گیرد. آسیب شناسی شود که آیا این موردی که تکرار شده است دلیل رخداد آن چیست؟ چنانچه رفتار غیر عرف در میان مردم رایج شود نیاز به اقدامات جدی است. برطرف کردن معضلات اخلاقی صرفاً از راه تنبیههای قهری امکان پذیر نیست بلکه شایستهتر است ریشه یابی شود. با توجه به این مساله که بازیکنان ما برخاسته از همین جامعه هستند و ممکن است زمین فوتبال عرصهای برای بروز ناهنجاریهای موجود در جامعه باشد، استادیومهای پرجمعیت فوتبال به منزله نمونهای از کل جامعه مااست و این بازی 90 دقیقهای و حواشی آن میتواند گوشههایی از بعضی از واقعیتهای تلخ زندگی جامعه را در زمان اندک پیش چشم ما بازسازی کند.
چنانچه در یک استادیوم یکصدهزار نفری رفتار ناشایستی از تعدادی از تماشاگران بروز میکند به ما مسوولان هشدار میدهد که این مردم بخشی از همین جامعه هستند و باید ریشه این ناهنجاری را پیدا و آسیب شناسی شود. فردی که دارای فرهنگ باشد در هر موقعیت و شرایطی میتواند رفتار درستی از خود نشان دهد پس این هشدار ما را بر آن میدارد تا بررسیهای خود را عمیقتر کنیم و به عقبه این معضلات اهمیت دهیم.
پیرو صحبتهای شما سوالی برای من پیش آمد. به نظر شما چه کسی باید با این افول اخلاق در ورزش برخورد کند یعنی چه نهادی باید برای پیشگیری یا مبارزه با معضلات اخلاقی اقدام نماید. آیا دولت موظف است در ورزش فرهنگسازی کند یا سمن ها؟ نظر شما چیست؟
من معتقدم اینگونه مسائل تنها با کمک جمعی بهبود مییابد. تربیت از خانواده شروع میشود و آموزش و پرورش و آموزش عالی هم در آن دخیل هستند. رسانه همانطور که پیش از این اشاره کردیم نقش بسزایی دارد. نهادهای دولتی، باشگاهها و مربیان همه در این مساله نقش دارند. همه ما بهعنوان یک جامعه اخلاقی و دینی در مسائل اخلاقی موظفیم حساسیت داشته باشیم و در تربیت دقت بیشتری کنیم ولی متاسفانه این روزها اغلب افراد در ورزش نتیجه گرا شدهاند و برای دستیابی سریعتر به نتیجه ممکن است از مراحل مهمی چشم پوشی کنند و این آغاز افول اخلاق در ورزش است. ما برای دستیابی به نتیجه باید برآورد هزینه کنیم. باید ببینیم با چه بهایی نتیجه حاصل میشود. آیا بهایی که میپردازیم از نظر آسیبهای اجتماعی ارزش به دست آوردن نتیجه را دارد.
مقصودتان از رسانه، چیست؟
در مقولهای مانند فوتبال ما اندازه گیری مشخصی برای میزان خوبیها و بدیها نداریم، پس نباید بیندیشیم که همهاش بدی است. البته توقع این است که در صحنه ورزش حرکات خوبی سر بزند و با این توقع هنگامی که شاهد حرکاتی ناشایست همچون دست بلند کردن یک ورزشکار بر روی مربی اش، هر چند در ده سال گذشته تنها یک بار این اتفاق افتاده است اما بسیار متعجب میشویم. امیدواریم همین یک بار اتفاق افتاده باشد و دیگر تکرار نشود اما به هر تقدیر در این عرصه اتفاقات خوبی هم رخ میدهد و ما ورزشکاران خوب و اخلاقی بسیار زیاد داریم. بهتر است یادمان نرود مربیان خوب و پایبند به مسائل اخلاقی نیز زیاد داریم.
یعنی رسانهها مساله خاصی را ترویج نکنند؟
من رسانهها را از روشنگری منع نمیکنم اما پیشنهاد میکنم که مسائل خوب را هم انتشار بدهند. ما در آموزههای مذهبی خودمان هم بسیار به عدم نشر مسائل خیلی ناشایست توصیه شدهایم. از این رو من هم مایل هستم فرهنگسازی مثبت صورت پذیرد. از این حیث که نقش رسانه بر اذهان عمومی بر همگان مبرهن است بهتر است ارباب رسانه پیگیر مسائل اخلاقی شوند و رفتارها و حرکات خوب را هم نشر دهند. به عنوان مثال همین دوربین خبرساز میتواند بخشهایی از برنامهاش را به این گونه جریانهای مثبت اختصاص دهد.
بله اینچنین فرهنگسازی بسیار مفید است.
توجه کنید که جوانان و نوجوانان و حتی نونهالانی داریم که عاشقانه ورزش را دوست دارند و با تمام وجود به فوتبال عشق میورزند و آن را دنبال میکنند. گواه این اشتیاق این سرمایههای ملی ما، همان اشکهایی است که پس از باخت تیم شان میریزند. بنابراین رسانه با نمایش فضایل اخلاقی در میان این جمع مشتاق، قادر است تاثیر بسزایی بر روی فرهنگ ورزش و جوانان بگذارد.
در مورد دوربین خبرساز صحبت کردید، برنامه نود چطور؟ نود هم مخاطب زیادی دارد.
بدیهی است که وجود این چنین ذره بینی برای بررسی کمبودها مفید است اما باز هم بر این عقیده هستم که اتفاقات خوب نیز باید نشان داده شود و به قول جنابعالی برنامه پربیننده نود نیز میتواند در این مهم بسیار موثر واقع شود.
همچنین پیشنهاد میکنم رفتارهای خوب و پسندیده فوتبال نیز تحلیل و بررسی شود. هرچند تم برنامه نود چیز دیگری است اما میشود به این سمت سوق پیدا کرده و مروج رفتارهای پسندیده هم باشد.
متافوتبال - یحیی گلمحمدی، سرمربی تیم فوتبال پدیده شهرخودرو به انتقاد از سازمان لیگ پرداخت و برنامهریزی مسابقات لیگ برتر را بودار توصیف کرد.
متافوتبال - مهاجم كروات سرخپوشان در چهارمين بازي خود براي پرسپوليس همچنان نتوانسته گلزني كند تا انتقادات زيادي را سمت خود ببيند.
متافوتبال - فریم به فریم صحنههای مشکوک داوری این دیدار را مرور میکنیم.
متافوتبال - پرسپوليس روز چهارشنبه در اولين ديدار خود در آغاز نيم فصل دوم ليگ برتر به مصاف پديده خواهد رفت.