متافوتبال- او نه به تمرینات تیم المپیک رفت و نه به کار تیمهای جوانان و نوجوانان نظارت داشت. درست بر خلاف بندهای قراردادی که فدراسیون برایش گذاشته بود و یکی از آنها نظارت و بررسی عملکرد تیمهای پایه بود. کروش زیر قول و قرارش زد، در حالی که میتوانست با تکیه بر دانش خود و البته تجربه سالها مربیگری در تیمهای بزرگ اروپایی، هم به مربیان آموزش بدهد
روزی که کارلوس کروش قدم به ایران گذاشت تا سرمربی تیم ملی شود، تیم المپیک زیر نظر هومن افاضلی فعالیت میکرد. با بازیکنانی چون حامد لک، محسن مسلمان، شجاع خلیلزاده، کریم انصاریفرد، آرش افشین، میلاد فخرالدینی، احسان حاجیصفی و خیلیهای دیگر. افاضلی تیم المپیک را برای برگزاری دو بازی مقدماتی مقابل قرقیزستان آماده میکرد که سر و کله کروش هم در کمپ تیمهای ملی پیدا شد. مرد پرتغالی دقایقی برای بازیکنان صحبت کرد و به آنها امیدواری داد که به کارشان نظارت کند و از بینشان تعدادی را به تیم ملی بزرگسالان دعوت کند.
نظارت کروش همانجا تمام شد، چون فقط در حد حرف بود. او نه به تمرینات تیم المپیک رفت و نه به کار تیمهای جوانان و نوجوانان نظارت داشت. درست بر خلاف بندهای قراردادی که فدراسیون برایش گذاشته بود و یکی از آنها نظارت و بررسی عملکرد تیمهای پایه بود. کروش زیر قول و قرارش زد، در حالی که میتوانست با تکیه بر دانش خود و البته تجربه سالها مربیگری در تیمهای بزرگ اروپایی، هم به مربیان آموزش بدهد و هم بازیکنان را تحت کنترل خود در آورد. این اتفاقات رخ نداد. نه در دوره حضور علیرضا منصوریان در تیم المپیک، نه در زمان مربیگری اکبر محمدی در تیم جوانان و نه در دوران حضور چند ساله علی دوستی مهر در تیمهای نوجوانان و جوانان. قنبرپور هم حتی یک بار ندید که کروش به تمرینات تیم نوجوانانش بیاید و دقایقی برای بازیکنان صحبت کند و از برنامههای آنها مطلع شود! در زمان مربیگری نلو وینگادا اما تعامل خاصی بین کروش و هموطنش بهوجود آمد. تا جایی که حتی وینگادا، یک بازیکن به نام مرتضی پورعلی گنجی را به کروش معرفی کرد تا او از وجود این مدافع- هافبک 21 ساله در اردوی تیم بزرگسالان استفاده کند و او را در مقام یک هافبک دفاعی، به خیلی از مدافعان میانی ترجیح بدهد و نامش را در لیست تیم ملی، آن هم بهعنوان یک دفاع وسط قرار بدهد! وینگادا که در اینچئون موفق نشد، بحث برکناریاش به میان آمد. مسوولان، نتایج او را روی دایره ریختند و به این نتیجه رسیدند که او نمیتواند تیم المپیک را به المپیک ریو برساند. همین شد که تصمیم به اخراجش گرفتند، البته بدون تایید کارلوس کروش. سرمربی تیم ملی به همین خاطر برافروخته شد و در مقام دفاع از وینگادا بر آمد و حتی در جلسه کمیته فنی مقابل منتقدان ایستاد اما کار از کار گذشته بود.
کروش در اظهارنظری عجیب، جلسه کمیته فنی را به جلسه دار زدن وینگادا تشبیه کرد اما فدراسیون روی حرف خود ایستاد و در نهایت با اعلام رسمی، وینگادا را اخراج کرد. همین برکناری رسمی، دوباره باعث ناراحتی کروش شد. او خیلی زود علیه این تصمیم موضع گرفت و از مسوولان انتقاد کرد. البته بهعنوان یک مربی حرفهای زیر قول و قرار و بندهای قراردادش با فدراسیون فوتبال هم زد. او که بر اساس قرارداد امضا شده با فدراسیون فوتبال، باید به کار تمام تیمهای پایه نظارت کند، بعد از اخراج وینگادا، این قرارداد را نادیده گرفت و گفت: «نظارتی روی تیم المپیک ندارم چرا که نظارت یک بحث است ولی درگیر کردن نام من در سیاستهای اشتباه بحثی دیگر!»
این یعنی انتقاد از تصمیم فدراسیون و حبیب کاشانی برای برکناری وینگادا. فدراسیون و مدیر تیم المپیک اما بی اعتنا به انتقاد کروش، راه خود را پیش گرفتند و با زلاتکو کرانچار به توافق رسیدند؛ با مربی کرواتی که دشمن کارلوس کروش به شمار میرود و اختلافهای این دو در طول یکی دو سال گذشته زبانزد خاص و عام است. کروش اما باز هم اظهارنظر کرد، این بار در مورد کرانچار: «من یک نگاه دارم به زندگی خودم. برای دوستان و دشمنان خود. عاشق همه آنها هستم و برای تک تک آنها دو برابر مقداری که برای من آرزو دارند، آرزو دارم. کرانچار و هر مربی دیگری هر حمایتی از من انجام بدهد دو برابرش را انجام میدهم.» این صحبت کروش کنایهای بود به انتخاب کرانچار چراکه سپس با خنده گفت: «من آدم خوب و نایسی هستم.» حالا سوالی ذهنها را مشغول میکند. زلاتکو کرانچار که زمانی منتقد شماره یک برنامههای کارلوس کروش بود چگونه حاضر میشود در تیمی مربیگری کند که تحت نظارت سرمربی تیم ملی است؟ در قرارداد کروش آمده که باید بر تیمهای پایه نظارت داشته باشد. کروش که اخراج وینگادا را هنوز هضم نکرده و البته تاکید کرده که دیگر کاری با تیم المپیک ندارد آیا با این شرایط قبول میکند با مردی به نام کرانچار کار کند و تعامل داشته باشد؟
نگرانی از آینده، نگرانی از امنیت شغلی و نگرانی از برکناری بعدی. اینها همه نگرانیهای اصلی کارلوس کروش است. این شائبه هم پیش آمده که افرادی که رأی به برکناری وینگادا و آمدن کرانچار دادهاند، قصد دارند جانشینی مطمئن را برای کروش در نظر داشته باشند. نزدیک بودن جام ملتهای آسیا و ترس از نتیجه نگرفتن تیم ملی در این رقابتها شائبه کنار گذاشتن کروش را بعد از جام ملتها بهوجود آورده است. هر چه هست اینکه پیش از همه باید فکری به حال تعامل کروش و کرانچار کرد. دو مربی بزرگی که باید با هم کنار بیایند، البته در صورتی که کرانچار بهعنوان سرمربی تیم المپیک انتخاب شود. نکته اصلی اما نباید پنهان بماند؛ اینکه وظیفه کروش نظارت بر عملکرد تیمهای پایه است. آیا او بهعنوان مربی حرفهای حق دارد که زیر قول و قرارش با فدراسیون بزند؟ فدراسیون باید پاسخ این سوال را بدهد که البته هیچوقت نمیدهد.
متافوتبال - شریه «تیمپو» کلمبیا نوشت که انتخاب کارلوس کیروش به عنوان سرمربی تیم ملی این کشور قطعی است و او فردا (پنجشنبه) رسماً به عنوان جانشین قطعی خوسه پکرمن معرفی خواهد شد.
متافوتبال - در این گزارش به معرفی چند مربی شناختهشده و بیکار حال حاضر دنیا با رنجهای سنی متفاوت و با تفکرات گوناگون پرداختهایم. کسانی که قیمت معقولی دارند و میتوان به حضورشان در تیمملی ایران خوشبین بود.
متافوتبال - بعد از 7 سال و 9 ماه کارلوس کیروش برای همیشه از ایران رفت تا فدراسیون فوتبال دنبال گزینه جدیدی برای جانشینی او باشد
متافوتبال - تيم ملي ايران بعد از پيروزي برابر عمان حالا خودش را آماده مي كند تا در مرحله يك چهارم نهايي مقابل چين به ميدان برود