یادداشت روز | وقتی قلعه‌نویی نمی‌داند بحران یعنی چه


دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ ۰ ۱۴۱
متافوتبال - امیر قلعه‌نویی بهترین جمله‌اش را چندین هفته پیش گفت، وقتی بعد از یک شکست، خبرنگاران درباره بحران استقلال از او پرسیدند و پاسخ قلعه‌نویی با لحن متلک‌گو جالب بود: «من نمی‌فهمم این حرف‌ها یعنی چه. یک بازی را می‌بازیم و می‌گویند به بحران خورده‌ایم و بعد یک بازی را می‌بریم و می‌گویند از بحران خارج شده‌ایم. بحران در دفتر آنهاست، نه در تیم من.»

امیر قلعه‌نویی بهترین جمله‌اش را چندین هفته پیش گفت، وقتی بعد از یک شکست، خبرنگاران درباره بحران استقلال از او پرسیدند و پاسخ قلعه‌نویی با لحن متلک‌گو جالب بود: «من نمی‌فهمم این حرف‌ها یعنی چه. یک بازی را می‌بازیم و می‌گویند به بحران خورده‌ایم و بعد یک بازی را می‌بریم و می‌گویند از بحران خارج شده‌ایم. بحران در دفتر آنهاست، نه در تیم من.»
اولتیماتوم هم واژه دیگری است که در کنار بحران در هر نوشته خبرنگاران ورزشی پیدا می‌شود. هر روز یک خبر و گزارش درباره اینکه هیات مدیره اولتیماتوم داده یا نداده، این همه تکرار حرف‌ها و این شیوه‌های دستمالی شده جوسازی رسانه‌ای، خلاقیت تقلیل یافته و رقت‌انگیز خبرنگاران ورزشی را به رخ می‌کشد و بدتر اینکه هیات مدیره استقلال را بی‌تجربه در این شرایط جلوه می‌دهد، هیات مدیره‌ای که انگار خبرساز شدن را بیش از آرامش در تیمش دوست دارد. برای قلعه‌نویی آلترناتیو‌ها را نیز در رسانه‌ها ردیف می‌کنند، از پرویز مظلومی که از این لیگ 16 تیمی هیچ نصیبی از نیمکت‌ها حتی در قعر جدول هم ندارد تا مربی خارجی که حضورش در میانه فصل و در این بلبشو بی‌معناست.
استقلال البته که روزهای بدی را پشت سر گذاشته و نتایج بد هفته‌های میانی تا پایان نیم فصل اول با شکست در دربی کامل شد، شکست در جام حذفی هم برای این تیم پراضطراب غیرقابل پیش‌بینی نبود و حالا این نامرادی‌های پی‌درپی، استقلال را به دام کشیده است اما فراموش نکنیم که سپاهان مقابل گل‌گهر سیرجان حذف شد و پرسپولیس همین گل‌گهر را در پنالتی‌ها برد یا نفت تهران مقابل صنعت ساری در پنالتی‌ها پیروز شد و صعود کرد، تراکتورسازی هم مقابل پدیده باخت و حذف شد. استقلال اما اسمش شده تیم بحران‌زده، باید به مربی‌اش اولتیماتوم داد، مربی‌اش به پایان دورانش رسیده و باید ببوسد و بگذارد کنار!
اما خیر، قلعه‌نویی همین جاست که باید بایستد، باید انتقادات را تاب بیاورد و یک گوش را در کند و یک گوش را دروازه، حرف‌ها را نشنود و نخواند و نبیند و برسد به کار خودش، به ساختن تیمی که دوباره ساختن می‌خواهد، همان کاری که قلعه‌نویی بارها در همین استقلال انجامش داده و برای انجامش در همین فصل هنوز دیر نشده. استقلال 4 امتیاز با صدرنشین فاصله دارد و صدرنشین هم تیمی است بدون تجربه قهرمانی در لیگ برتر. یعنی استقلالی‌ها می‌توانند امیدوار باشند که انتقام و جام را با هم در هفته آخر لیگ بگیرند.
امیر قلعه‌نویی اما برای اینکه به آینده حرفه‌ای‌اش در استقلال امیدوار باشد، حق ندارد تصویر موفقیت‌های پرشمارش در سال‌های مربیگری‌اش را در ذهن مرور کند. حساب همه آن موفقیت‌ها در استقلال جداست. امیرقلعه‌نویی در استقلال جام‌ها برده و حتی جام‌ها آنچنان پی‌درپی شد که برای بالا بردنش روی سن نمی‌آمد. اما  او در همه آن موفقیت‌ها تیم دیگری داشت، تیمی که خسرو حیدری، امیرحسین صادقی، مجتبی جباری، سیاوش اکبرپور و رضا عنایتی جوان را داشت، نه این سی و چند ساله‌هایی که هنوز خستگی جام جهانی را به تعبیر قلعه‌نویی در ساق‌های خود دارند و نه این تازه واردهایی که در قواره ستاره شدن در استقلال به نظر نمی‌آیند.
 برای قلعه‌نویی باید جواد زرینچه را مثال زد، بازیکن بی‌مثال تیم استقلال. جواد زرینچه تا چند سالگی برای استقلال بازی کرد؟ آیا حتی آخرین بازی‌های زرینچه در استقلال یادآور یک بازیکن به پایان رسیده بود؟ استقلال اما در همین فصل بازیکنانی دارد که انگار تلاش‌های پایانی خود برای ادامه فوتبال در سطح تیم استقلال را به رخ می‌کشند. استقلال حالا دیگر یک ستاره جوان ندارد. جوان‌هایش در این جو پراسترس پا نمی‌گیرند و کهنه‌کارها شده‌اند بازیکنانی پراشتباه و بی‌بهره از این همه تجربه‌ای که فقط در شناسنامه حرفه‌ای شان ثبت شده و در بازی شان پیدا نیست.
امیر قلعه‌نویی ابزار کافی برای موفقیت را ندارد. فصل پیش که رحمتی و نکونام در استقلال بودند نیز ابزار برای موفقیت کافی نبود. بحث بر سر جداشده‌ها نیست. استقلال باید تیم جوان‌تری شود و البته بعد از آن تازه فرصت ساخته شدن داشته باشد. خسرو حیدری، آندرانیک تیموریان، امیرحسین صادقی، هاشم بیک زاده، آرش برهانی و ... دیگر ستاره‌های پرانگیزه نیستند. استقلال باید در کنار این بازیکنانش به نسل دیگری متکی شود، به تازه‌واردهایی که نه فقط نوید ستاره شدن بدهند بلکه همین امروز برای استقلال گره‌ها را باز کنند. قلعه‌نویی تازه باید شروع کند. او دوباره به روزهایی رسیده که تازه به استقلال آمده بود. به یاد سال‌ها پیش، وقتی از آن برنامه 3 ساله معروف حرف زد و چهره استقلال را عوض کرد. با استقلال قدم به قدم به موفقیت رسید و تیمی ساخت که او را به پرافتخارترین مربی لیگ برتر تبدیل کرد.
امروز البته وقت تنگ است، باید از این مخمصه گذر کرد و وقت این حرف‌ها نیست. مهم‌ترین نکته برای استقلال باور نکردن این بحران‌هاست. همزمانی و پی‌درپی بودن چند نتیجه بد همیشه به معنی بحران نیست. قلعه‌نویی همچنان نباید بفهمد که بحران یعنی چه، همانطور که دیروز باز هم در کنفرانس گفت نمی‌داند بحران چیست. تیمی که تا صدر 4 امتیاز فاصله دارد فقط وقتی این همه منتقد پیدا می‌کند که منتقدانش منتظر شکستش نشسته باشند. استقلال می‌تواند با یک جهش حتی به صدر برسد، در میان همین هیاهو و اولتیماتوم و بزرگنمایی جلسه هیات مدیره و شایعات بنشیند بر صدر و بعد دوباره به منتقدانش بگوید حالا بگویید بحران یعنی چه.


این نامرادی‌های پی‌درپی، استقلال را به دام کشیده است اما فراموش نکنیم که سپاهان مقابل گل‌گهر سیرجان حذف شد و پرسپولیس همین گل‌گهر را در پنالتی‌ها برد یا نفت تهران مقابل صنعت ساری در پنالتی‌ها پیروز شد و صعود کرد، تراکتورسازی هم مقابل پدیده باخت و حذف شد. استقلال اما اسمش شده تیم بحران زده، باید به مربی‌اش اولتیماتوم داد، مربی‌اش به پایان دورانش رسیده و باید ببوسد و بگذارد کنار! اما خیر، قلعه‌نویی
همین جاست که باید بایستد.

ایران ورزشی / فرشاد کاس نژاد


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها