نامه‌ای به کی‌روش / ۴۰ سال قهرمان نشدیم؛ این زمان کم نیست...


یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳ ۰ ۱۵۳
متافوتبال - چهل سال، زمان كمي هم نيست؛ براي قهرمان نشدن. چهل سال بازي كردن و بردن و باختن و تدارك داشتن و رفتن و آمدن، چهل سال خون دل خوردن و به ساز رييس و مدير و وزير رقصيدن و مربي و رييس عوض كردن.

بعضی وقت‌ها هم لازم-واجب- است دوباره سری زد به فیلم‌های محبوب و دیالوگ‌هایش را زیرِ لب تکرار کرد. تا گذراندن برهه‌یی از زمان برایت آسان شود. آنجایی که در «هفت دلاور»، هورست بوخهولتس در نقش جوجه بلندپرواز پررو وارد می‌شود و یول براینر و استیو مک‌کوئین و جیمز کابرن و رابرت ون به نقش پیرهای خرابات و هفت‌تیرکش‌های قدیمی دوره‌اش می‌کنند. و بعد استیو مک‌کوئین رو به سوی «جوان خام» ماجرا شروع می‌کند، در وصف خودشان و زندگی‌شان می‌گوید:
 وین تانر [با بازی مرحوم استیو مک‌کوئین]: «بعد از مدتی به جایی می‌رسی که صاحب کافه‌رو به اسم کوچیکش صدا می‌زنی. شاید با ۲۰۰ نفرشون آشنا بشی. اتاقی که هر شب کرایه می‌کنی، قیمتش از ۵۰۰ تا هم بیشتره. و غذایی که می‌خوری سیب‌زمینی و لوبیاست. ولی خونه نداری. زن نداری. بچه... (مکث می‌کند) نداری. آینده، صفر. (رو به رییس) چیزی رو جا انداختم؟»
  کریس- رییس [با بازی یول براینر]: «چیزی‌رو که انسان‌رو به زندگی امیدوار کنه، نداری. مردمی که معمولا مدافع آدمن، اونایی که پشت سرت وامیستن... نداری.»
  لی [با بازی رابرت وان] وارد می‌شود: «زندگی و محیط آروم نداری. دشمن نداری.»
  کریس _  رییس: «دشمن وجود نداره؟»
  لی: « زنده نمی‌مونه.»
چهل سال، زمان کمی هم نیست؛ برای قهرمان نشدن. چهل سال بازی کردن و بردن و باختن و تدارک داشتن و رفتن و آمدن، چهل سال خون دل خوردن و به ساز رییس و مدیر و وزیر رقصیدن و مربی و رییس عوض کردن، چهل سال فرصت‌سوزی و نسل سوختن و استعداد حرام کردن، چهل سال سوم و چهارم شدن، چهل سال حذف شدن، زمان زیادی است انصافا.
آقای سرمربی، ما به شما اعتقاد داریم؛ اکثریت مردم ایران. اگر حرف از کمبودها و سختی‌ها و گرفتاری‌ها می‌زنید درک‌تان می‌کنیم. کمبود و سوءمدیریت و نابخردی، همیشه روی ورزش ما سایه افکنده. دشمن زیاد داریم. چه آنهایی که باید در زمین فوتبال باهاشان بجنگیم و چه بدطین‌تان و حسودان و بخل‌ورزان داخلی که جنگ با اینها به مراتب سخت‌تر و فرسایشی‌تر از دسته اول است. ولی چه باک که به قولِ «رییس» در فیلم جاودانه «هفت دلاور» که اگر دشمن نداشته باشیم زنده نمی‌مانیم.
آقای سرمربی، ما، به شما و سربازان دلاورتان باور قلبی داریم، درست مثل آن کودک معلولی که قبل از پروازتان به سوی جام، بامدادی که روی لبانش جای گرفته بود آرزوی پاک خود را به تصویر و کلمه تبدیل کرد. حالا نوبت شما و دلاورانتان است که آنچه در مغز و قلب‌تان می‌گذرد را به عضلات انتقال دهید و ذره‌یی سستی و یأس را به خود راه ندهید، چرا که همه آنچه باید را دارید، چرا که روح بزرگ تمام فرزندان معلول این سرزمین در ساق هایتان لانه کرده.

بابک کمانگری/روزنامه اعتماد


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها