متافوتبال - از دو بازی آخرمان مقابل عراق و بحرین، میتوان حدس زد که در مشت محکم کارلوس کروش، چه کلیدی قرار گرفته. آنچه کروش برای جام ملتهای آسیا بهعنوان پلن تازه و متفاوتش به بازیکنان ایرانی آموخته، با آنچه در جام جهانی از او دیده بودیم تفاوتی محسوس دارد. کروش دام پهن میکند!
از دو بازی آخرمان مقابل عراق و بحرین، میتوان حدس زد که در مشت محکم کارلوس کروش، چه کلیدی قرار گرفته. آنچه کروش برای جام ملتهای آسیا بهعنوان پلن تازه و متفاوتش به بازیکنان ایرانی آموخته، با آنچه در جام جهانی از او دیده بودیم تفاوتی محسوس دارد. کروش دام پهن میکند!
او زندگی موذیانه و مرموزی دارد. ممکن است هر لحظهای شما را با یک سورپرایز جدید غافلگیر کند و البته همیشه این غافلگیریها، روح شما را شاد نخواهد کرد. مثلا ممکن است برای بازی با آرژانتین که خوشبین ترین هوادار ایرانی امیدوار به یک شکست سه گله شده، تا دو دقیقه پایانی بازی را کنترل کند و حتی مستحق پیروزی باشد و بعد در بازی با بوسنی که همه چشم انتظار یک بازی هجومی هستند به لاک دفاعی برود و سه گل بخورد. میتواند در تهران از همان ده دقیقه اول بحرین را به قلاب سلاخی بکشد و بازی بعد در منامه تا آخرین دقیقه بازی شکست خوردهای باشد که مجتبی جباری نجاتش میدهد. هیچ وقت مشتش باز نیست. هیچ وقت! کروش موذیانه با ایران پیش میرود. مثل امروز در جام ملتهای آسیا.
وقتی بازی تدارکاتی ندارید، هزار و یک نقص همراه شما خواهد ماند و البته یک حسن. تنها حسن نداشتن بازیهای آماده سازی، ناشناخته ماندن شماست. کروش دیروز برای شناختن بحرین، هشت فیلم از هشت بازی تدارکاتی این تیم را در دست داشت و البته نمایشهای این تیم را در جام خلیج فارس. امروز دارد شش بازی تدارکاتی قطریها قبل از حضور در آسیا را نگاه میکند و البته شکل قهرمانیاش در همان جام خلیج فارس را میبیند. برای دیدن امارات هم به اندازه کافی فرصت و تصویر داشته اما بحرین و قطر و امارات باید چگونه ما را بشناسند؟ با همان تک بازی تدارکاتی مقابل کره جنوبی در تهران، همانی که چیزی بود کاملا مشابه با تک تک نمایشهای تیم کروش در برزیل؟!
«بیا... بیا... بیا...»
این فرمول جدید کارلوس کروش است! اول بار مقابل عراق به صورت جدی امتحانش کرد. پیشترها، وقتی در آفریقای جنوبی اردو زده بود و با تیمهای دوم و سوم باشگاههای این کشور بازی میکرد شروع به آزمایش این پلن جدید کرده بود. کروش مشتش را بسته. به تیمهایی که مقابلش بازی میکنند و ایران را هنوز هم همان تیم سراپا دفاعی و بستهای که در برزیل نشان میداد میدانند، فرصت عرض اندام میدهد. بعد از بازی با عراق (با همان تیم دومی که امروز دو بازیکنش در تیم ملی فیکس شدهاند) یک دیدگاه مشترک میان همه نظرها وجود داشت. اینکه ایران از دقیقه بیست و پنجم مالک توپ و میدان شد. 25 دقیقه بازی دفاعی مقابل عراق، با تیم دوم، عجیب نبود. آنچه همه را به شگفتی میانداخت، برتری بیش از 60 دقیقهای تیمی بود که تازه تیم اصلی کروش شناخته نمیشد. همین پیروزی تیم دوم، شکل بازی ایران را متاثر از خود میکرد اما انگار همان 25 دقیقه، تمام برنامه سرمربی ایران است. همان کلیدی که در دستش گرفته. تیمی که از دید عراق (در بازی تدارکاتی) و بعد در نگاه بحرین (در نخستین بازی رسمی) همچنان همان تیم دفاعی جام جهانی شناخته میشود، به حریفش بیش از نیمی از نیمه اول را اجازه خودنمایی میدهد. زمانی، فراتر از محدودههای زمانی تعریف شده قبلی که 10 یا 15 دقیقه بود! برای بحرینیهایی که ایران، همان حریف سرسخت نیجریه و بوسنی در جام جهانی را مقابل خود، فرو رفته در لاک دفاعی میبینند، همه چیز برای اجرای تمام فرمولهای هجومی و تاکتیکی و رو کردن تمام داشتهها مهیا است. کروش 25 دقیقه به حریفانش مجال خودنمایی میدهد. به آنها میگوید به زمینش بیایند، حمله کنند، موقعیت بسازند، کاشته و ایستگاهی بزنند و موقعیت خلق کنند. بعد از آن 25 دقیقه، حریفی عریان روبروی تیم ایران قرار گرفته. دشمنی که نه دیگر تیری برای پرت کردن دارد و نه حتی سپری برای محافظت از خود!
ایران از دید بحرین، در تمام آن دقایق ابتدایی بازی، تیمی بود که برای دفاع و ضدحمله طراحی شده. تیمی که یا نمیخواهد یا یاد نگرفته روشی جز دل بستن به دفاع و استفاده از ضدحملات داشته باشد. بحرین اما در همان دقایق ابتدایی بازی، هم تمام روشهای هجومیاش را به ما نشان داد و هم در دفاع متزلزل شد. ما دو بار از روی دو ایستگاهی به گل رسیدیم و این منهای کلیدی که به صورتی موذیانه در دست کروش مانده بود، نشانی از بابرنامه بودن و هدفمند بودن ایران در ضربات ایستگاهی را داشت.
کروش حالا با پلن تازه خود وارد استرالیا شده است. تیمی که بدون بازی تدارکاتی، بدون باز ماندن دستش، خود را ناشناخته و مرموز نشان میدهد. سورپرایزهای کروش شاید هنوز در دست او باقی مانده باشند. شاید بتوان به تعویضهای دیرهنگام کروش باز هم از زاویهای دیگر نگاه کرد. او آنقدر مرموز هست که نخواهد علیرضا جهانبخش و سردار آزمون را خیلی زود به آسیا معرفی کند. حتی وقتی میخواهد سومین برگه تعویض را پر کند و یک تازه وارد را به زمین بفرستد، باز هم سراغ سروش رفیعی میرود. همانی که شاید به زودی در تیم او در لحظاتی که نیاز به یک خلاق و هنرمند داریم، جایی ثابت پیدا کند.
میتوان به مرموز بودن او دل بست. کروش میخواهد آسیا را بازی دهد.
ایران ورزشی / پیام یونسی پور