در ستایش تیم ملی ایران | فدای سرتان!


شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۳ ۱ ۲۳۴
متافوتبال - مگر چه اتفاقي افتاده است؟ چرا بايد ناراحت بود وقتي از وضعيت فوتبال ايران باخبر هستيم. ايران و ژاپن در يك روز حذف شدند؛ اما ساده‌انگارانه است كه حذف اين دو تيم را به يك شكل تحليل كنيم

مگر چه اتفاقی افتاده است؟ چرا باید ناراحت بود وقتی از وضعیت فوتبال ایران باخبر هستیم. ایران و ژاپن در یک روز حذف شدند؛ اما ساده‌انگارانه است که حذف این دو تیم را به یک شکل تحلیل کنیم؛ ژاپن با اقتصاد توسعه یافته، مدیریت برنامه محور در فوتبال و ایجاد سبک بازی در همه پایه ها و ایران با همه موضوعاتی که خودمان بهتر آن را می‌دانیم؛ هیچ اتفاق تازه‌ای نیفتاده است. شکست‌ها و پیروزی‌های سینوسی. فوتبال برای سیستم مدیریتی، عاملی برای انحراف اذهان عمومی از واقعیت‌های روز شده است. دراماتیک، مثل همه داستان‌هایی که شکست خوردیم. جنگ پایاپای و شکست در لحظه آخر. تیم ملی فوتبال ایران تنها در سه جبهه نجنگید. تیم ده نفره، داور و حریف تنها مشکلات تیم ملی نبودند. آنها با غول بزرگ مدیریت جنگیدند تا به استرالیا رسیدند. ملی‌پوشان تیم ملی فوتبال ایران دیروز به معنای واقعی کلمه «سربازان جمعه» بودند، مردانی که همه توان و آخرین اتم انرژی خودشان را گذاشتند تا لبخند به لبان مردم ایران بیاورند. شکست، فدای سر ملی‌پوشان ایرانی. آنها برای ما قهرمانان کشور هستند که از آبروی فوتبال ایران دفاع کردند. همین که دیروز سه بار وزن کره زمین برای ثانیه‌هایی در ایران و چند کشور جهان کم شد، نشان‌دهنده خوشحالی یک ملت است. تیم ملی تنها بازیگری در فوتبال ایران بود که دیالوگ‌هایش را به خوبی حفظ کرده بود، هدف‌شان برای مردم ایران روشن بود.
٢-‌ کارلوس کی‌روش؛ درباره او نظرها متفاوت است. منتقدان می‌توانند اعلام کنند که خروجی «کمی» او برای فوتبال ایران مثل همیشه بود. به جهام جهانی راه یافتیم و تیم‌مان در گروه چهارتیمی، چهارم شد. به جام ملت‌های آسیا صعود کردیم و مثل همیشه در مرحله دوم حذف شدیم، این‌بار عراق بود و کره نبود. موافقان اما روح جنگندگی تیم او را می‌ستایند. تیمی، مربی‌محور؛ تیمی، تفکرمحور. تیمی که مثل همان نشان پیراهنش می‌جنگد، تنه می‌زند و حریف را خسته می‌کند. مخالفان پول سه میلیاردی او را مثال می‌زنند که خروجی نداشت و موافقان این پول را حق او می‌دانند. مخالفان سبک بازی او را زیرسوال می‌برند و موافقان آن را همه داشته فوتبال ایران می‌دانند. جنگ بین مخالفان و موافقان همیشه وجود دارد. در گروه‌های وایبری و فضاهای اجتماعی و حقیقی. اما همین هم برای او یک سبک بود. مثل تیم‌های تدافعی. قطعا او حق انتخاب داشت چراکه کمیته فنی‌ای وجود نداشت تا از او برنامه‌ای بخواهد، از او سبک خاصی بخواهد و فدراسیونی که حتی «سواد» لازم برای مباحثه با او را نداشت. اما تیم ملی آغاز شده است، برخلاف فدراسیونی که تمام شده است. تفکر در فدراسیون به پایان رسیده و در تیم ملی فوتبال ایران جریان دارد.
٣- حالا یک مدیر، حس عجیبی دارد. انگار کسی در حال شمردن است. ده، نه، هشت، هفت و... او این صدا را می‌شنود. او بهتر از هر فردی می‌داند که فوتبال را با شتاب به سمت سقوط هل می‌دهد. این شکست بهانه‌ای برای حسابرسی نیست. سال‌هاست به این نتیجه رسیدیم. مردانی که پشت شکست‌ها و پیروزی‌ها پنهان می‌شوند. او تصویر مردی تسلیم به روزمرگی زندگی را دارد. او هنر مدیربودن را یاد گرفت. از شکاف‌ها بهترین استفاده را برد. اما دریغ از یک برگ برنامه. دریغ از یک استراتژی ملی. دریغ از یک نگاه مدیریتی مناسب به فوتبال باشگاهی و ملی. خودش پیشقدم عددسازی برای باشگاه‌ها شده بود و آنها را به «هر» طریقی حرفه‌ای نشان داد. فدراسیونی که حتی برای تیم ملی هم نمی‌تواند اردو و تدارک مناسبی مهیا کند. صداقت و اعتماد خیلی وقت است از فوتبال ایران‌رخت بربسته است. نمونه‌اش همین ماجرای صورت‌های مالی فدراسیون فوتبال. نمونه‌اش کنار گذاشتن بسیاری از مدیران نزدیک علی کفاشیان. اشکال از او نیست البته. مشکل کم اطلاعی جامعه فوتبال و مجمع فدراسیون است. تیم ملی حتی اگر قهرمان هم می‌شد ، اتفاقی برای فوتبال ایران نمی‌افتاد. کمی عمیق‌تر مسائل را تحلیل کنیم. این شکل از مدیریت دردی را دوا نمی‌کند. مشکل مدیریتی است که برای اتلاف سرمایه انگار برنامه‌ریزی می‌کند. مشکل نگاه تصمیم‌گیران فوتبال ایران است. منتقد وضع موجودیم، نه منتقد تیم ملی. ردیفی به انقطاع از شکست‌ها در کارنامه مدیریتی فوتبال ایران دیده می‌شود. این روزها می‌گذرد اما «ما» از این روزها نمی‌گذریم...

علی عالی / روزنامه اعتماد


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها