گزارش روز | تفاوت خواسته‌های ما با كی‌روش


یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ ۰ ۱۶۲
متافوتبال - شايد كارلوس كي‌روش را بتوان نمونه‌اي شاخص از قهرمان‌هاي مملكتي دانست كه مردمش به بهانه‌هاي مختلف همواره به دنبال اسطوره‌سازي بوده و سعي مي‌كنند تا از شخصيت‌هاي ممتازشان تصويري فراتر از آنچه كه هستند ايجاد كنند

به گزارش متافوتبال و به نقل از روزنامه اعتماد، شاید کارلوس کی‌روش را بتوان نمونه‌ای شاخص از قهرمان‌های مملکتی دانست که مردمش به بهانه‌های مختلف همواره به دنبال اسطوره‌سازی بوده و سعی می‌کنند تا از شخصیت‌های ممتازشان تصویری فراتر از آنچه که هستند ایجاد کنند. مربی که دست راست الکس فرگوسن و مورد وثوق او بود، فرگوسنی که بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین مربیانی است که دنیای فوتبال به خود دیده است. روزی که خبر مذاکره و سپس قرارداد با چنین مربی بزرگی در رسانه‌ها پیچید، در ابتدا باور کردنی نبود سرمربی سابق رئال مادرید پرافتخارترین تیم اروپایی به ایران خواهد آمد. کی‌ر‌وش آنقدر بزرگ بود که مقایسه او با مربیان دیگر مضحک می‌نمود و انتقاد از بعضی از عملکردهای او مضحک‌تر. این دیدگاه‌های اولیه، رسانه‌ها را هم مجاب کرد که با جو موجود همراهی کرده و تمام قد در برابر مخالفان آن بایستند. به مرور زمان اگرچه کی‌روش در نتیجه‌گیری فراتر از بقیه مربیان عمل نکرد ولی بسیار هوشمندانه و با فکر پیش می‌رفت و نشان داد از نظر فهم فوتبالی بسیار قوی است. کی‌روش از همان اول متوجه ضعف بزرگ فوتبال ایران شد؛ عدم توانایی بازیکنان در اجرای تاکتیک‌های مختلف. کی‌روش نمی‌توانست ذهن‌های منجمد فعلی را برای تورنمنت‌های مختلف در بازه‌های زمانی یک ماهه آماده کند. در واقع دیگر به‌کارگیری برنامه‌های مختلف در مخیله کی‌روش نمی‌گنجید و او تنها خواسته‌اش اجرای صحیح یک پلن بود: یک سیستم دفاعی خوب و نه بیشتر. شاید کی‌روش می‌دانست که تنها تاکتیکی که می‌تواند در این مدت کوتاه یا حتی در درازمدت نسبتا خوب اجرا شود فقط یک تاکتیک و همان هم از نوع دفاعی است. البته به خاطر داریم که برانکو هم به عنوان یکی از مربیان موفق در نتیجه‌گیری، باتیمی به نسبت پر ستاره‌تر از تیم کی‌روش باز تدافعی کار کرد یا ایویچ هم تمرکزش روی شیوه دفاعی ایران بود.
حال شاید گفته شود ساختار دفاعی ایران مشکل داشته که مربیان دست روی آن می‌گذارند که هرچند موضوع درستی است اما علاوه بر ترمیم ساختار دفاعی، اساس بازی و چیدمان خود را دفاعی شکل می‌دادند که شاید بتوان گفت کی‌روش به بهترین نحو این شیوه را پیاده کرد. با این حال کی‌روش دلخوش به بازیکنان شاغل در خارج از ایران بود تا باز راحت‌تر ایده‌های خود را پیاده کند. به طور مثال امسال در بازی دوستانه یکی از تیم‌های برزگ پایتخت، مربی آن تیم بازیکنی را به زمین فرستاد و از او خواست در هافبک چپ بازی کند، بازیکن سر در‌گم بود، مربی و کمک‌هایش مدام به او گوشزد می‌کردند که در حمله یا دفاع در کدام منطقه باید حضور داشته باشی اما بازیکن که کاملا گیج شده بود به تشخیص چپ و راست بودن خود شک کرد و به جناح راست تیم رفت که تماشاچیان و خود مربیان که شاهد این ماجرابودند شروع به خندیدن کردند. در این جا قصد تخریب بازیکنان ایرانی را نداریم ولی باید پذیرفت که ذهن آنها شکل گرفته و به سختی از خود انعطاف نشان می‌دهد که البته خود مقصر وضعیت موجود نبوده و مشکل اصلی ساختار آموزشی فوتبال پایه ما است. به همین دلیل ساده است که وقتی کی‌روش با تیم‌های درجه دو آسیا هم بازی می‌کند پلن دیگری تعریف نمی‌کند چون نمی‌خواهد آنچه را در تمرینات به بازیکنانش دیکته کرده از بین ببرد و با تکرار سعی در تثبیت آن دارد. اما برای ارایه این فوتبال کاملا تدافعی هیچ مربی‌ای محبوب هواداران نمی‌شود و حتی این شیوه منجر به کاهش تماشاچیان آن تیم هم خواهد شد. پس راز محبوبیت کی‌روش در کشورمان را می‌توان در سوابق درخشان او در فوتبال اروپا و البته حرکات به نوعی پوپولیستی او دانست.
کی‌روش از روزی که وارد ایران شد انگار سال‌ها در این جامعه زندگی کرده یا مطالعات زیادی انجام داده است و شاید هم مشاوران زبده‌ای داشته که کاملا اطلاعات درست و جامعی از خواسته‌ها و فرهنگ مردم ایران به او رسانده و می‌رسانند. در واقع در نوع رفتارها و گفتارهایی که جاذب هوادار باشد، کی‌روش مدل پیشرفته افشین قطبی است، همان طور که بیان شد از نظر فنی کی‌روش قابل قیاس با فوتبال ما نیست اما توجه بیش از حد او به موضوعات حاشیه‌ای برای جبران نتایج نه‌چندان جالب او بقیه مسائل را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. کی‌روش با جبهه‌گیری در مقابل مربیان به اصطلاح سنتی، همراهی با مربیان جوان، همپا بودن با رسانه‌های پرمخاطب، باز گو کردن مشکلات فدراسیون فوتبال و حمله‌ور شدن به ارکان آن، به محبوبیت بسیار بالایی دست پیدا کرد. کی‌روش حتی قاعده بازی را خیلی فراتر از این موارد بلد بود. به طور مثال اوج نمایش کی‌روش در بازی با عراق بود، کی‌روش که بعد از اخراج پولادی احتمال شکست را بیشتر می‌دید در بین دو نیمه ایستاد، نگاه غضب‌آمیز به داور کرد، بقیه وساطت کردند و رفت! و این حرکت نمادی از غرور ملی شد نه آبروریزی ملی یا لمپنیسم و تیر آخر را وقتی زد که یکی از عوامل باخت تیم ملی را مصاحبه سرمربی استقلال دانست. قلعه‌نویی هم که استاد به تله افتادن در چنین مسائلی است وارد بازی دو سر باخت شد و کی‌روش با ادامه روند زیرکانه خود شهر را شلوغ کرد. فضا خیلی ساده این گونه شد: قیاس قلعه‌نویی یا درخشان با کی‌روش. جواب به ظاهر خیلی ساده بود: کی‌روش.
اما از روز بعد از آن شکست ناباورانه تیم ملی مقابل عراق تازه بازی شروع شده بود، بعد از مصاحبه‌های زیاد حالا نوبت برنامه نود بود، همه منتظر محکمه عادلانه مجری آن برنامه بودند اما آنچه اتفاق افتاد فقط شعله‌ور‌تر کردن آتش برپا شده، سوق دادن افکار علیه منتقدان، به استهزا کشیدن آنان و به نوعی ایجاد دشمن و دودستگی در میان فوتبال دوستان و فراموش کردن کلیه دستاوردهای تیم ملی در این بازی‌ها بود.
تبلیغات زیاد و مانور یکجانبه درباره یک موضوع همواره باعث جبهه‌گیری‌هایی در مخالفت با آن می‌شود، تیم ملی با بازی‌های نسبتا قابل تحسین اما نه بدون اشکال در جام ملت‌ها ظاهر شد که قابل نقد و بررسی بود اما پافشاری و اصرار این برنامه دراثبات موفقیت و کامیابی تیم ملی در جام ملت‌ها و هدف قراردادن منتقدان به طور کاملا بی‌رحمانه در حالی که عرصه را آن شب خالی از حریفی قدر می‌دید، باعث ضرباتی به پیکره تیم ملی و حتی به اعتبار خود برنامه شد؛ سازندگان آن برنامه با علم به جایگاه ویژه خود در بین عامه مردم، سعی در جهت دهی افکارآنان داشتند، در واقع با رویه‌ای که در پیش گرفت با تبدیل کردن منتقدان به دشمن و تاختن به این دشمن دست‌ساز باعث جبهه‌گیری طرف مقابل و در نتیجه ایجاد شکاف بین فوتبالدوستان شد.
برخلاف افکار موجود، سرمربی تیم ملی خود را بازنده این جام از حیث نتیجه‌گیری می‌دانست و برای رهایی از جو مسموم احتمالی در ایران که در ذهن خود ایجاد کرده بود راه‌حل را در همراهی با رسانه‌های پرمخاطب و استفاده ابزاری از آنان و سوق دادن افکار جامعه به قضایای نخ‌نما شده می‌دید، غافل از آنکه ملت احساسی ما دلخوش به مسائل دیگر بودند و همین تیم را با همین کمبود‌ها هم دوست داشتند و نیازی به اجرای شو‌های تبلیغاتی نداشتند.  
تیم ملی دوست‌داشتنی این جام ملت‌ها که با خاطرات شیرین حضور بی‌شمار ایرانیان در ورزشگاه‌های استرالیا و شور و غرور و هیجان ایرانی در حال رویایی‌تر شدن بود و حتی رسانه‌های کشورهای دیگر را هم تحت تاثیر قرار داده بود و برای هر ایرانی فارغ از نتایج تیم ملی و حذف تیم ملی، به خاطر این همبستگی و این حضور پرشمار، خاطره‌انگیز شده بود در یک زمان اندک با تاختن به تعدادی مربی ایرانی و دشمنان فرضی دیگر این خاطره شیرین را، تبدیل به دشمنی دو گروه کرد و حال آنچه که بیشتر به آن پرداخته می‌شود نتیجه تیم ملی یا نوع بازی و استراتژی‌های آن است و انگار همه فراموش کرده‌ایم که چرا آن تیم و آن رقابت‌ها را عاشقانه نگاه می‌کردیم.
کاش همه کسانی که در ایجاد این فضای خودی و غیرخودی دست داشتند دیگر تجربه کرده باشند که فوتبال ملی را از دریچه‌ای که مردم می‌بینند نگاه کنند نه از زوایایی که برای ما غریب وبیگانه است. در مملکتی که روز‌های شادی‌شان هنگامی است که میلیون‌ها دلار از سرزمین‌شان اختلاس نشده باشد ظالمانه است این شادی هرچند اندک را هم نادانسته از آنها بگیریم.


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها