در اینکه کارلوس کیروش مربی بزرگی است شکی وجود ندارد، او در سطح اول فوتبال اروپا، هم به عنوان مربی و هم به عنوان سرمربی حضور داشته و دانش فنی بالایی دارد. هر چند انتقادات فنی به تیم تحت رهبری کیروش وارد است اما حالا که او از مسائل غیرفنی حرف میزند ما هم مجبوریم از همین در وارد شویم؛ دری که به سوی حاشیهها باز میشود.
کیروش که به نظم و انضباط اهمیت خاصی میدهد، لااقل در مورد نشستهای خبریاش این موضوع را رعایت نمیکند و به یکباره اعلام میکند دو ساعت بعد میخواهد حرف بزند. روز سه شنبه هم کیروش به ناگاه خبرنگاران را فراخواند، ساعتی پس از مذاکرهاش با کفاشیان، یکی دو روز بعد از مذاکرهاش با رئیس فدراسیون فوتبال و نماینده وزارت ورزش و در روزهایی که عنوان میشود با تأکید دولت در تیم ملی ماندنی شده است.
این بار هم حرفهایش بوی حاشیه میداد و توهین. او تا توانست از همه بد گفت؛ انگار که در چهار سال حضورش در فوتبال ایران اصلاً نکته مثبتی ندیده است. کیروش گفت که احساس میکند در ایران با او مثل گروگانها برخورد میشود. یک گروگان پرتغالی در فوتبال ایران؛ باور میکنید؛ آن هم با میلیاردها تومان دریافتی در سال؟ رقم مالیاتش نشان میدهد چقدر گرفته است. مالیات یک میلیارد تومانی برای یک گروگان در ایران!
سرمربی پرتغالی تیم ملی که کلاً بدش میآید از سوی بالادستیها مورد سؤال قرار بگیرد، این روزها برآشفتهتر از گذشته شده شاید به خاطر اینکه به او گفتهاند فقط سرمربی باش و اموری دیگر نظیر هماهنگی اردوها و کمپها را به دیگران بسپار. او البته کار خودش را انجام داد و حتی در دور دوم مذاکرات طرف مورد مذاکرهاش را خودش انتخاب کرد. او وقتی دید شرایط به نفعش است، جلسهای غیررسمی را تبدیل به جلسهای رسمی کرد و برایش صورتجلسه نوشت و به دو نفر هم داد که به عنوان شاهد آن را امضا کنند؛ جلسهای دوستانه در آخر سال 93 که به خواست کیروش شکل رسمی به خود گرفته و به همین دلیل هم بود که در نشست خبری پس از بازی دوستانه با سوئد گفت که برای حرفهایش مبنی بر اینکه کفاشیان گفته امکان ادامه همکاری نیست، شاهد دارد.
کیروش در نشست خبری روز گذشته تا توانست از فوتبال ایران بد گفت. او این شرایط را میدانسته و از آنچه در ایران میگذرد آگاهی داشته پس چرا تا این حد اصرار به ادامه حضور در ایران دارد؟ آیا عشق به مردم دلیل کافی است؟ آیا این جمله برای ما آشنا نیست که میگویند آمدهایم خدمت کنیم و حالا کیروش نسخه فرنگیاش را برای ما گفته است. رمز اینکه کیروش با این مشکلات میخواهد در ایران بماند چیست؟ عشق به مردم؟ یعنی باید باور کنیم او در کشوری که به قول خودش گروگان است به عشق مردم کار میکند؟ آیا دریافت میلیاردها میلیارد پول - کاری نداریم که حقش است یا نه - باعث نشده او به خاطر مردم که َدم از آن میزند، درباره مالیات یک میلیاردیاش از ادبیات بهتری استفاده کند؟
او این روزها حال خوشی ندارد و از ادبیاتی استفاده میکند که نه شایسته خودش است و نه شایسته ایرانیها. کیروش حرفهای است اما حتماً میداند اینکه در نشست خبری به همه حمله و به تمام مسئولان بیاحترامی کنی حرفهای نیست. کیروش برخلاف سبک تدافعی بازی تیم ملی در نشستهای خبری هجومی ظاهر میشود و به همه توهین میکند.
این البته برای اولین بار نیست که کیروش چنین رفتاری میکند و هر آنچه را به ذهنش میرسد، بر زبانش جاری میکند. تا چه زمانی باید اجازه داد کیروش هر چه دلش میخواهد، بگوید؟ آیا هر کسی که از کیروش انتقاد میکند، باید مورد حمله این مرد پرتغالی قرار بگیرد؟
عجبا که خیلی راحت اینجا نشستهایم و به کیروش اجازه میدهیم به ایرانیها توهین کند. عجبا که کیروش روزی 15 میلیون تومان میگیرد و به راحتی آب خوردن علیه ایرانیها حرف میزند. عجبا که از استعفا و جدایی دوستانه حرف میزند اما پول شش ماه آیندهاش را میخواهد آن هم برای کاری که انجام نداده است؛ شاید باز هم به عشق مردم. او در صورتی میتواند پول شش ماه آیندهاش را بگیرد که فدراسیون قراردادش را فسخ کند اما اگر قرار بر استعفا باشد دیگر خبری از این پول نخواهد بود. پس از نظر کیروش استعفا یعنی فسخ قرارداد.
نکته پایانی اینکه او گفته به محیط زیست علاقمند است و مثال مار و عقرب و یوزپلنگ را زده و اینکه روزی مارها و عقربها، یوزپلنگ را از پا درمیآورند. ما به اندازه کیروش به محیط زیست علاقه نداریم و گروگان هم نیستیم اما این را میدانیم که احترام به یکدیگر در دنیای همه مخلوقات عالم جزو اصول اولیه و ابتدایی هر کاری است.