متافوتبال - سرمربی فولاد میگوید برایش خیلی سخت است که یک نکته مثبت برای صحبت کردن پیدا کند اما وقتي تيمش به صدر جدول نزديك شده است، با اعتماد به نفس بيشتري سخن ميگويد
به گزارش متافوتبال، اسکوچیچ روزهای سختی را در فولاد تجربه کرده است اما پس از هفتهها و البته پیروزی مقابل استقلال، به یک قدمی صدر جدول رسیده است و از این بابت خوشحال است. او در گفت و گو با خبرآنلاین از زندگی در ایران و روزهای سختش با فولاد و ملوان گفته است:
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ با این حال فولاد هنوز هم مدعی قهرمانی است و تنها 3 امتیاز تا صدر جدول فاصله دارد. با اسکوچیچ درمورد شرایط فولاد و اتفاقاتی که این فصل برای تیمش رخ داد صحبت کردهایم.
*اخیرا در مصاحبه ها بیشتر از مشکلات گفتید، نداشتن بازیکن، دردسر، خبرهای بد امروز کمی مثبت تر صحبت کنیم؟
من هم به خاطر منفی صحبت کردن، در ذهنم مشکل ایجاد شده، اما خیلی هم سخت است که مثبت صحبت کنم، این روزها باید خیلی تلاش کنم تا یک نکته مثبت برای صحبت کردن پیدا کنم.
*کلا در زندگی بدشانس بودید؟
نه!
*چندسالگی فوتبال را کنار گذاشتید؟
34.
*مصدومیت هم داشتید؟
در بیست و یکی دوسالگی یک مصدومیت داشتم.
*پس بدشانس نبودید؟
من آدم خوش شانسی هستم به این دلیل که کارم را دوست دارم؛ خیلی از آدم ها کاری را انجام می دهند که دوست ندارند. ملت فقط برای پول کار می کنند، ولی من کاری را انجام می دهم که هم پول درمی آورم و هم لذت می برم و این بزرگترین خوش شانسی من است. در کل زندگی من نرمال بوده، شاید مهمترین نقطه بدشانسی من در زندگی ، از دست دادن مادرم در سن ده سالگی بود.
البته الان نمی توانم اینها را کنار هم بگذارم که ده سال یک سری اتفاق افتاده، این بازیکن ها در سال های مختلف بازی می کردند و حالا همه یک بار از دست رفتند. مثلا در یک روز من سه دفاعم را از دست دادم و در بازی بعد آنها را ندارم. اگر دو هفته پیش یکی به من می گفت در بازی با نفت سه دفاعت را نداری، باورم نمی شد و فکر می کردم هر مشکلی داشته باشم غیر از این که این سه نفر را نداشته باشم.
*چه اتفاقی برایشان افتاده؟
دو نفر محروم هستند و یک نفر یعنی مهرداد هم مشکل کمر دارد. من سعی می کنم چیزهایی که می توانم تغییر بدهم را تغییر بدهم و با چیزهایی هم که نمی توانم تغییر دهم، کنار بیایم. در حقیقت برای کارهایی که می توانم انجام بدهم، تمام جانم را هم می گذارم.
*یک اتفاقی افتاد و شما باور کردی که این اتفاق افتاده؟
باید می پذیرفتم. وقتی چیزی را نمی توانم تغییر بدهم، باید بپذیرم. بدی مسئله این بود که من در طول فصل بازیکنان را از دست می دادم و هیچ کاری نمی توانستم انجام دهم؛ شاید اگر اول فصل بود یک عکس العمل مناسب انجام می دادم، ولی حالا هیچ راهی نداشتم، در وسط فصل بازیکن خوب و آزاد پیدا کردن غیرممکن بود.
*در نیم فصل بازیکنانی که خریدید، یک مقدار سن بالایی داشتند. ولی احساس من این بود که با جوان ترها کار کردن، شاید برایتان آسان تر بود؟
مسلمان 24ساله است.
*ولی بدن خوبی ندارد؟
به نظر من در این بازی های اخیر خیلی خوب کار کرده. هر بازیکنی یک کلیدی دارد که بتوانی روشنش کنی و با آن عملکرد ایده آلش را به دست بیاوری، در مورد این بازیکن فکر می کنم ذهن او مشکل داشت.
*باید ارتباط با پیام صادقیان را کنترل می کردید؟
اگر اینجوری نگاه کنیم چند تا بازیکن می توانی پیدا کنی که شخصیت و ذهنیت مناسبی داشته باشند؟ دو سال است من اینجا هستم، شاید فقط به اندازه انگشتان دست بتوان بازیکنانی پیدا کرد که از لحاظ شخصیتی کامل باشند و این خیلی ایده آل است. در نیم فصل فقط بازیکنانی که هستند را می توانی بگیری و ما توانستیم بالاخره بازیکنانی را که می خواستیم بگیریم. فرض کن این ها را هم نمی توانستیم بگیریم، هفت بازیکن داریم، این دو را هم نمی گرفتیم.
*تیم های پایه بازیکنی نداشتند؟ عبدالله زاده و خیلی های دیگر؟
15 بازیکن که نمی توانستیم از پایه بیاوریم. دو نفر را آوردیم، باید بازیکن با کیفیت بیاوریم. بعضی وقت ها در ایران فقط به سن فکر می کنند، در حالی که باید به کیفیت و سن با هم فکر کرد.
*تیم دوم که تازه بالا می آید بازیکن خوبی نداشت؟
در سطح خودشان خوب هستند، ولی شاید سطحی که من می خواستم نبودند. این فولادی که من می بینم، خیلی بالاتر است. من با رحمانی و سروش رفیعی و آوردن بازیکن های جوان یک تیم فوق العاده می خواستم بسازم.
*آن زمان که تیمتان را تحویل می گرفتید فکر می کردید قهرمان می شوید؟
من آمده بودم که قهرمان شوم. من این تیم را دیدم و می دانستم بازیکن های جوانی را می توانم در کنار آنها اضافه کنم و با آنها قهرمان شوم. اما 24ساعت قبل از این که لیگ شروع شود، در تبریز تصمیم گرفتند که 4بازیکن ما را کنار بگذارند، سه ماه بعد 3بازیکن دیگر را کنار گذاشتند، با سروش عبدالله زاده پیش می رفتیم کروش آنها را دعوت کرد و آنها هم به فنا رفتند. بعد هم داستان دوپینگ واهی پیش آمد.
*ده نفر، شما یک تیم را از دست دادید؟
من جلوی الهلال احساس حماقت می کردم، چون هیچ کاری نمی توانستم انجام دهم، متریال لازم را نداشتم.
*همین تیم سه چهار روز قبل بلایی سر استقلال آورد...
همان تیم سه بازیکنش را از دست داد، مسلمان و بدرلو را جلوی استقلال داشتم، ولی جلوی الهلال نداشتم. هیچ کس برایش مهم نیست من بازیکن دارم یا ندارم.
*شاید می گویند اسکوچیچ است بالاخره یک کاری می کند؟
من متفاوت هستم، ولی خاص نیستم، نمی توانم شعبده بازی کنم.
*روزی که به ایران آمدید و به ملوان رفتید، فکر می کردید این متفاوت بودن به چشم بیاید، الان اسم شما یک برند شده؟
من یک مقدار مریض بودم و شاید این اتفاق در بدترین بازه زمانی بود و می دانستم با ملوان هم موفق می شوم. به نظرم ذهنیت قوی داشتم که از النصر و ورزشگاه ریاض به انزلی آمدم و این که توانستم خودم را به روز کنم، شاید به این دلیل بود که از لحاظ ذهنی قوی بودم، البته اولش سخت بود چون یک سری آدم ها فکر می کردند من را از خیابان پیدا کردند و هیچ سابقه مربیگری ندارم.
*من هم جز همان ها بودم، چون باورم نمی شد یک مربی با رزومه خوب با آن قیمت به انزلی بیاید؟
روز اول می خواستم برگردم، اما تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. 4ماه قبل از این که به ملوان بیایم، هزار پیشنهاد داشتم، ولی وقتی زمان گذشت من یک مریضی در معده ام داشتم که پزشک به من گفت باید این بیماری را کنار بگذاری و اولین پیشنهاد را قبول کنی؛ وقتی آمدم گاهی دیوانه می شدم، یک سری آدم ها جوری با من برخورد می کردند، انگار اصلا مربی نبودم، این برایم خنده دار بود.
*در خیابان های انزلی راه رفتن خیلی سخت است، چون آنها همه خودشان را فوتبالی می دانند. در حقیقت ملوان فامیلی ترین تیم ایران است؟
من نمی خواهم در مورد آن زمان صحبت کنم، به نظرم یک چلنج خوب بود.
*اما الان همان ها در مورد شما خوب حرف می زنند، تجربه خوبی برای شما بود؟
برای من یک چلنج بود، می خواستم یک کار خوب انجام دهم واز این مرحله رد شوم. من می دانستم خوب هستم؛ بعضی وقت ها آدم راه مستقیم را نمی رود، مسیر دیگری را طی می کند. من به قضیه اینطور نگاه کردم و به نظرم تجربه خیلی خوبی برایم بود. چون آن زمان مشکلات زیادی داشتم، مشکل امسالم با بازیکن بود، سال های قبل مشکلات دیگری داشتم؛ گروههایی که در تصمیم گیری بودند و کسانی که می خواستند ما نتیجه نگیریم. ولی می دانم مردم دوستم دارند و من فقط خاطرات خوبم را برداشتم و امیدوارم یک سری آدم ها از این تجربیات بد من استفاده کنند.
*اکبرمیثاقیان می گفت من هر وقت ناراحتی معده می گیرم، دکتر به من می گوید برو شمال ماهی سفید درمانی کن، آنجا فکر می کنم برای شما هم از این جهت خوب بوده؟
بعد از این مریضی هفت هشت ماه من فقط مرغ می خوردم و خودم مجبور بودم غذا درست کنم، چون معده ام مشکل داشت. وقتی کرواسی بودم قبل از این که به انزلی بیایم، غذاهای مخصوصی می خوردم.
*می خواهید در مورد بیماریتان صحبت کنید؟
یک مقدار مشکل تنفسی داشتم به این دلیل که معده ام مشکل داشت. واقعا شرایط جسمی بدی داشتم.
*فکر کنم آن بیماری فقط برای این بوده که به ایران بیایید؟
مربی فوتبال همین است، یک روز اینجا هستی، یک روز جای دیگر.
*شاید اگر این اتفاق نمی افتاد، مسیر دیگری برای شما رقم می خورد؟
آن روزی که با النصر در ورزشگاه آزادی مقابل استقلال در جام باشگاه ها بازی کردم، به بام تهران رفتم؛ از آن بالا وقتی با دستیارانم چای می خوردم، تهران را تماشا می کردم، بعد بلند شدم و گفتم تهران! من برمی گردم! دو سه سال بعد واقعا برگشتم، البته نه به تهران، ولی به ایران آمدم. دستیارانم به من زنگ زدند و گفتند یادت است گفتی برمی گردی؟! زمانی که با النصر به ایران آمدم، اولین تجربه حضورم درایران بود و شاید خوب نیست بگویم، ولی من واقعا خیلی چیزها در مورد کشور شما نمی دانستم و این تجربه واقعا به من کمک کرد. شاید اگر ندیده بودم، نمی آمدم و نمی توانستم جدی به این مسئله نگاه کنم. وقتی با ملوان قرارداد بستم، خودم را باور داشتم و می گفتم شاید این تجربه خوبی نباشد، ولی من می توانم خودم را ثابت کنم. در مورد پول من یک جمله ای دارم، می گویم زحمات من یک جایی پولش برمی گردد، حتی اگر ملوان نداده باشد، یک جای دیگر این پول برمی گردد.
*خیلی مصمم تر از قبل حرف می زنید شما خیلی دلنشین هستید؟
یک چیز در مورد شخصیتم بگویم، من آب نیستم، ولی بالا و پایین دارم. اگر آب باشی یا همیشه داد و بیداد کنی یا مثل طوفان باشی، خیلی خوب نیست. من سعی می کنم همیشه حد وسط باشم و فکر می کنم این روش درستی است. به نظرم شخصیت غیرقابل پیش بینی نیستم، می توانی به من اعتماد کنی و مسئولیت پذیر هستم، وقتی کار می کنم، فقط کار می کنم و خیلی هم اخلاقی هستم، یک کار غیراخلاقی را هر چقدر هم به من پول بدهی انجام نمی دهم. وقتی احساس کنم یک کار درست نیست، تفکر من این است که این کار هیچ قیمتی ندارد و به هیچ قیمتی حاضر نیستم آن را انجام دهم.
*فکر می کنم جوان ترین سرمربی کروات حاضر در ایران هستید، مربی های کرواتی که تا حالا داشتیم معمولا شخصیت های سردی داشتند مثل برانکو یا ایویچ و بعضی هم مثل بوناچیچ خیلی هیجانی بودند؟
من سعی می کنم وسط باشم نه طوفانم نه آب. وقتی هر روز داد بزنی، گوش ها به داد تو عادت می کنند، ولی وقتی مثل من حد وسط باشی، وقتی صدایت را بالا می بری، همه می دانند جدی است.
*قبل از شما ما فکر می کردیم کروات ها حد وسط ندارند؟
من واقعا آب را دوست ندارم و از آب بدم می آید، آب بودن یعنی همیشه به خاطر این که کارت را انجام دهی، سر تکان دهی و موافق باشی. من اینطور نیستم، می گویم می روم، هیچ وقت برای حفظ کارم تلاش نمی کنم؛ تمام تلاشم را می کنم و کارم را انجام می دهم، ولی برای حفظ آن هیچ کار غیرفوتبالی انجام نمی دهم.
*از آن شخصیت هایی هستید که ببینید چند بچه در یک زمین فوتبال بازی می کنند، هوس می کنید بروید بازی کنید ؟
از من پرسیدند که چرا بعد از گلی که به استقلال زدیم، آنطور می دویدم؟ این حس من بود. من از مربی هایی که بعد از گل هیچ واکنشی انجام نمی دهند، بدم می آید. یک نفر در ذهنم هست که اینجوری است، شما هم او را می شناسید. اگر فوتبال اینطور باشد، چه کسی آن را دوست دارد؟ وقتی با تو حرف می زنم، دوست دارم احساسات تو را هم بدانم، دوست ندارم در ذهنم سئوال شود که این کی هست و چه حسی دارد؟ یک مربی هست که اسمش را نمی گویم، ولی همینجوری است، من فقط دستیارانش را نگاه می کنم می فهمم ... دوست دارم حالت ها و احساساتت را بدانم.
*یک نکته ای که وجود دارد این است که شاید شادی بعد از گل شما یک فریادی برای همه مشکلات بود؟
دقیقا همینطور است بعد از بازی دیدم شاید این یک مقداری بی احترامی به سرمربی حریف بود، ولی من واقعا قصد بی احترامی نداشتم، چون می دانستم چه مشکلاتی دارم و با این مشکلات، این فریاد از درونم می آمد.
*اگر ده سال پیش در اهواز این کار را می کردید، مشکل پیش می آمد، چون آبی ترین شهر ایران است؟
به نظرم لزومی ندارد مردم را اینجوری ببینیم، من به خاطر تیمم خوشحال بودم. هر موقع ممکن است یک جور احساساتت را بیان کنی. بعضی مربی ها فکر می کنند برای شادی گل چه کاری کنند، ولی من فکر نمی کنم، همان زمان هر احساسی داشته باشم، انجام می دهم. من می دانستم این بازی برایم اهمیت زیادی دارد.
*خودتان باورتان می شد اسماعیل بتواند بین آن همه استقلالی با سر گل بزند؟
فوتبال است دیگر این اتفاق ها می افتد.
*بعد از این بازی دفاع های استقلال شرایط سختی داشتند، سرمربی استقلال جمله ای گفت که باعث دلخوری اسماعیل هم شد؟
این اتفاق ها می افتد، روز اول سامان نریمان جهان با آن قد کوتاه به ما گل زد.
*یک سال عجیب و غریبی هم در اهواز بودید، غیر از بازیکن ها و فوتبال در شهر هم به جای هوا خاک بود؟
من فقط مسائل مربوط به فوتبال را می توانم تغییر دهم، در مورد آب و هوا کاری نمی توانم انجام دهم، بعضی وقت ها همین گرد و خاک هم زیبایی هایی دارد.
*انواع و اقسام بلایا آمده بود، مانده بود از آسمان سنگ ببارد؟
منتظرم ببینم اتفاق بعدی چیست؟ در آینده شرایط ما ده برابر سخت تر خواهد شد.
*زندگی در اهواز چطور است؟
خوب است! راستش را بخواهید برای تفریح و گشتن در شهر خیلی وقتی نداریم. گاهی یک مقدار کنار رودخانه راه می رویم، یک مقدار خرید می کنیم، تلویزیون نگاه می کنیم.
*رابطه تان با مردم چطور است؟
خیلی خوب مثل انزلی؛ در انزلی و اهواز واقعا احساس می کنم مردم دوستم دارند و خیلی خوشحالم که رابطه خوبی با مردم دارم، آنها کمکم می کنند و از دیدن من خوشحال می شوند.
*روزهایی که هوا خیلی بد بود، امکان رفت و آمد هواپیما هم نبود، در همان شرایط تیم شما یک بازی کرد؟
با راه آهن بازی کردیم.
*واکنش های مردم چگونه بود؟ در آن حسی که فکر می کردند تنها هستند، تیم شهرشان بازی می کرد؟
به نظرم این مشکلی از نظر پزشکی و سلامت خیلی دردسرساز است، احساس همدردی می کردم و فکر می کردم با مردم هستم، برای همین حس خیلی خوبی داشتم. شاید از نظر شما دیوانگی باشد، ولی واقعا بد نبود، چیز غیرمعمول، ولی اوکی بود.
*منظورتان این است که مثل مردم بودید؟
بله من هم یکی از آنها بودم، برای تنفس مشکل داشتم، ولی یک حس ارتباطی با مردم داشتیم. یک تجربه بود، هم بدی و هم خوبی داشت.
*اهواز زمانی زیباترین شهر ایران بوده؟
ما نگاه رمانتیکی به گرد و خاک داشتیم، انگار هوا مه آلود شده بود. مایرا همسرم رفته بود برایمان غذا بگیرد، پایین رفتم، دیدم ماشینم پر از گرد و خاک است، روی گرد و خاک نوشتم I LOVE YOU.
*چشم انداز شما در فوتبال ایران چیست و تا کجا ادامه می دهید؟
بارها گفتم ایران جمعیت زیادی دارد، در واقع جمعیتی زیادی دارد که فوتبال دوست دارند و خیلی پتانسیل زیادی دارد. به نظرم فوتبال ایران باید حرفه ای تر شود و سیستماتیک تر پیش برود، یک مشکلی فوتبال ایران دارد که همه به دنبال این هستند که تغییرات در کوتاه مدت رخ بدهد و صبور نیستند، خیلی چیزها در ایران سال ها ممکن است طول بکشد تا انجام شود. کارهای سیستماتیک باید برنامه ریزی داشته باشند. در این دو سالی که ایران بودم، احساس کردم برنامه ریزی کمتر است و بیشتر اتفاقات و تصمیمات لحظه ای هستند، این مشکل خیلی بزرگی است. فوتبال با برنامه ریزی و سیستماتیک بودن جلو می رود، البته یکی از مزایایی که فوتبال ایران دارد، جمعیت زیادی است که به فوتبال علاقمندند و این به نظرم خیلی مهم است.
*در مدتی که در ایران بودید بارها بین کی روش و مربیان لیگ مشکل پیش آمد، یک دوره ای بازیکن در تیم ملی زیاد داشتی، ولی جز منتقدها نبودی؟
به نظرم با مکالمه و گفتمان همه مشکلات را می توانیم حل کنیم، خیلی وقت ها مشکلات در ایران از این مسئله آغاز می شود. مثلا روزهای لیگ هست و تیم ملی هست، باید به هم احترام بگذاریم، مثل فیفادی ها، من با این روزها مشکلی ندارم و وقتی بازیکن هایم در تیم ملی هستند، خوشحال می شوم و افتخار می کنم. ولی زمانی که در لیگ بازی دارم نمی توانند بازیکنم را بگیرند، خیلی وقت ها این گفتمان اتفاق نمی افتد.
*50روز تعطیلی لیگ برای شما اتفاق خوبی بود؟
من خیلی این را دوست نداشتم، در کل به نظرم لیگ برنامه ریزی خوبی نداشت.
*ولی چیزی هم نگفتید ؟
چرا من در تلویزیون گفتم. ولی این را نمی توانم تغییر دهم. 4روز 4روز بازی می کردیم درست مثل الان، هیچ فرصتی برای آموزش به بازیکن ها و نه برای بدنسازی و تاکتیک وجود ندارد. فقط می توانی ریکاوری کنی و آماده بازی بعد شوی. اینجوری نمی توانی چیزی یاد بدهی و باعث بهبود کیفیت بازیکن ها شوی.
*این را گفتید ولی دعوا نکردید، مثلا کرانچار وارد دعوای کلامی شد؟
من آدمی نیستم که اهل دعوا باشم، می خواهم حرف هایم را خیلی واضح بزنم، هر چیز که به ذهنم برسد را می گویم، ولی اخلاق جنگجویی ندارم.
*الان آلترناتیو تمام پست های فوتبال ایران شده اید، تیم ملی، تیم المپیک، تیم های پرطرفدار مثل استقلال، البته نمی دانم چرا برای پرسپولیس نمی گویند، لابد استقلالی هستید؟
نمی دانم من قلعه نویی را دوست دارم و طرفدارش هستم. هر تیمی که دنبال پیشرفت است می تواند تیم من باشد، چون من می خواهم پیشرفت کنم و بهتر باشم و برای هدف های بزرگتر بجنگم. من حرفه ای هستم و در مورد فوتبال به پیشرفت فکر می کنم، امسال به فولاد آمدم به این دلیل که خیلی بازیکن های جوان خوبی دیده بودم و فکر می کردم پیشرفت می کنم، اما بعد مشکلات دیگری پیش آمد.
*روزی که به شما گفتند سروش رفیعی یا بختیار یا بقیه بازیکنان را نداری یک بخشی این بود که فکر کردی قهرمانی پرید؟
نه من هیچوقت اینطور فکر نکردم، من می دانستم احتمال قهرمانی کاهش پیدا کرده.
*حست در مورد این بچه ها چی بود؟
می خواستم همین را بگویم؛ وقتی اینها به مشکل خوردند، اول بیشتر از این که به قهرمانی فکر کنم، به این بچه ها فکر می کردم. یک مثال بزنم، اول فصل رحمانی را از دست دادم، اما این باعث شد روی رفیعی و عبدالله زاده بیشتر کار کنیم تا این ها بالا بیایند، آمدند و به تیم ملی رسیدند، کروش آنها را به اتریش برد، برگشتند گفتند باید به سربازی بروند؛ با خودم گفتم با این بچه ها چه کردند؟ تصور کن بازیکن جوانی هستی و مسیر پیشرفت را می روی ...
*دقیقا شاید الان سالم هستند و روی پاهایشان راه می روند، ولی اتفاقی برایشان رخ داد؟
این بحث های سیاسی و نظامی هست که به من مربوط نمی شود. ولی اگر فوتبال ایران می خواهد بازیکن جوان در تیم ملی داشته باشد، مثلا بیست بازیکن جوان بااستعداد، باید یک معافیتی از سربازی به یک نحوی داشته باشند، به نظرم این به نفع منافع ملی است.
*چیزی که از دست دادیم سرمایه ای است که برای آن زمان رفته؟
من می دانم همه باید به سربازی بروند و با این هیچ مشکلی ندارم، ولی به نظرم این هم باید با برنامه باشد. ما نمی توانیم در مورد لیگی صحبت کنیم که در طول لیگ بازیکن از دست بدهم. بازیکن ها قبل از این که فصل شروع شود به سربازی بروند و من بدانم چه کسی می رود. وقتی من جلوی تراکتور و پرسپولیس بازی می کنم و سه بازیکنم را از دست می دهم، به نظرتان این یک لیگ معمولی است؟ این مسائل لیگ را زیر سئوال می برد.
*کی در ایران جام قهرمانی می برید؟
فصلی که گذشت، فصل سختی بود، ولی من هنوز هم می جنگم. وقتی این فصل را نگاه می کنم، می بینم با هر دانش بالای فوتبال هم نمی توانستی موفق شوی، برای مربی مهم نیست که شرایط بدتر از این داشته باشد، ولی بدون بازیکن غیرممکن است، چون ما مربی ها بازی نمی کنیم.
متافوتبال - فریم به فریم صحنههای مشکوک داوری این دیدار را مرور میکنیم.
متافوتبال – گپ و گفتی جالب و جذاب با هافبک توانای کرد زبان کشورمان در مورد پشت بردههای فوتبال ایران.
متافوتبال – مربی جوان و آینده دار فولاد خوزستان از وضعیت فوتبال ایران میگوید.
متافوتبال – گلر جوان و آینده دار فولاد خوزستان از مشکلات، سختی های و برنامه های آینده خود میگوید.