متافوتبال - در مورد نام تیمهای باشگاهی کشور ازبکستان در ایران اتفاق نظر نیست بعضی به یک باشگاه باختاکور میگویند و بعضی دیگر پختهکور. اما دلیل این مطلب چیست؟
دلیل اصلی به املای لاتین این واژهها برمیگردد. رسمالخط بخارا و سمرقند و خیوه که پس از تأسیس اتحاد شوروی به شکل جمهوریهای ازبکستان و ترکمنستان و تاجیکستان ظهور کردند، تا سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ هجری خورشیدی) فارسی بود؛ سپس برای ده سال لاتین شد و سال ۱۹۳۹ (۱۳۱۸ هجری) با ملاحظات سیاسی، تصمیم کرملین بر این شد که همۀ ملل مسلمان اتحاد شوروی، سیریلیک را به عنوان دبیرۀ رسمی خود بپذیرند. این تغییر و تبدیلها نوشتار و آوانویسی در زبانهای فارسی و ازبکی را دگرگون کرد. املای صدای "آ" به شکل o در هر دو زبان، از جملۀ آن تغییرات است.
پیش از گذار به خط لاتین صدای "آ" به شکل a آوانگاری میشد. مثلاً در شناسۀ روزنامههایی چون "بخارای شریف" و "تاجیکستان سرخ" عنوان نشریهها به خط لاتین به این شکل آمده بود: Buxara-yi šarif و Tajikistan-i Surx.
در مباحث تغییر خط که در اوایل دهۀ ۱۹۲۰ میلادی راه افتاد، بخش اعظم دانشوران و ادیبان منطقه، از جمله ابوالقاسم لاهوتی و عبدالرئوف فطرت حرف لاتین a را برای جایگزینی "آ" پیشنهاد کرده بودند. اما سرانجام، دیدگاه خاورشناسان روس، بهویژه آلکساندر سِمیونف، چیره شد و در الفبای لاتینِ زبانهای فارسی و ازبکی (و به پیروی از آن در الفبای سیریلیک هر دو زبان) صدای "آ" به شکل o پذیرفته شد.
هر دو صدای کوتاه و بلند "ئو" به شکل u وارد الفبا شد. در نتیجه، نامهایی چون تاجیکستان، فرخار، بدخشان، زرافشان به گونۀ Toçikiston، Farxor، Badaxȿon, Zarafȿon هجی شدند، اما املای آنها در زبان روسی بلاتغییر ماند (Таджикистан، Пархар، Бадахшан، Зарафшан).
ازبکستان از بدو استقلالش تاکنون تلاش میکند به الفبای لاتین برگردد و دوباره نوشتهها از سیریلیک به لاتین برمیگردند. از جمله نام تیمهای فوتبالش که "پختهکار" از معروفترین آنهاست و به شکل Paxtakor روی نشان این تیم آمده است. نام ورزشگاه اصلی شهر تاشکند هم Paxtakor است.
اهالی رسانه در ایران که غالباً عادت دارند aی لاتین را همواره "آ" و o را "ئو" برگردان کنند، Paxtakor را هم "پاختاکور" تعبیر کردهاند. در حالی که "پَختهکار" یک واژۀ پارسی است، مرکب از دو بخش "پَخته" (پنبه) و "کار" (از فعل کاشتن) به معنای "کارندۀ پنبه". "پَخته" به عنوان مترادف پنبه در فارسی تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان همچنان کاربرد دارد و در فرهنگنامهها هم به همین معنی و به عنوان یک وآژۀ رایج در "فارسی شرقی" آمده است.
وجه تسمیۀ آن هم به زمانی برمیگردد که ازبکستان بزرگترین تولیدکنندۀ پنبه در اتحاد شوروی بود. تولید پنبه، بزرگترین مسابقۀ صنعتی در فرارود شوروی بود و تاجیکستان و ترکمنستان پیوسته تلاش میکردند از ازبکستان جلوتر بیفتند، اما مزارع وسیع پنبۀ ازبکستان (که به هر دو زبان فارسی و ازبکی شوروی به آنها "پختهزار" میگفتند) به تاشکند دست بالاتری داده بود.
برای تقدیر از این دستآورد ازبکستان، سال ۱۹۵۶ (۱۳۳۵) تیم اصلی این کشور از "اسپارتاک" به "پختهکار" تغییر نام کرد. این نوع نامگذاریها در زمان شوروی رواج داشت. نمونهای دیگر، تیم "شاختار" دونتسک اوکراین است.
"شاختار" به زبان اوکراینی، یعنی "معدنچی". شمار قابل ملاحظهای از جمعیت دونتسک، در معادن زغالسنگ کار میکردند و تیم فوتبالشان هم به همان شغل مسمی شده بود... و اما صحبت ما از "پختهکار" است که در زمرۀ تیمهای مطرح شوروی بود.
روز ۱۱ اوت ۱۹۷۹ (۲۰ امرداد ۱۳۵۸) دو فروند هواپیمای توپولوف ۱۳۴ بر فراز اوکراین به هم برخوردند و ۱۷۸ سرنشین هر دو هواپیما کشته شدند. ۱۷ عضو تیم "پختهکار" هم سوار بر یکی از این دو هواپیما بودند. باشگاه پختهکار از تیمهای دیگر، بازیکن آورد و دوباره ساخته شد. پس از استقلال ازبکستان هم پختهکار از تیمهای مطرح منطقه است.
و اما املای نام شهر قرشی ازبکستان به شکل "قارشی" مرا به یاد تجربۀ غریبی که سالها پیش در تهران داشتم، میاندازد. در یکی از کتابفروشیهای میدان استقلال چشمم به کتابی خورد با نام "فیروزا". جلب توجه کرد.
ورق زدم و دریافتم که رمانِ "دختر آتش" جلال اکرامی، نویسندۀ تاجیکستان شوروی است که از فرانسوی (!) به فارسی ترجمه شده و نام بیشتر چهرههای داستان، از جمله قهرمان اصلیاش تحریف شده است. "فیروزۀ" فارسی در این ترجمه، "فیروزا" شده بود و "دلارام" - "دیلوروم"... عدم شناخت از تغییر رسمالخطی که بر فرارود حادث شده، بهناگزیر این پیامدها را دارد.
اگر این عدم شناخت تسری پیدا کند، مثلا واژۀ "بانک" که در املای فارسی تاجیکستان به شکل bonk هجی میشود، میتواند در برگردان به دبیرۀ پارسی تبدیل به "بونک" شود که غلط است.
و حالا از مورد دوم بگوییم.
"قـَـرشی" شهری است در جنوب ازبکستان که پیش از اسلام بخشی از سرزمین سُغد بوده، با نام سُغدی "نَخشَب". نام این شهر سغدی در آثار پارسی فراوان آمده است:
چو نزدیک شهر بخارا رسید / همه دشت نخشب سپه گسترید (فردوسی)
اگر به نخشب باد سخاوت تو وزد / مکان زر بشود خاره بر کـَـهِ نخشب (فرخی سیستانی)
گویند که زیباست بغایت مَهِ نخشب / لیکن نتوان گفت که زیباتر از اینست (خواجوی کرمانی)
سه روز آن ماه در چَه بود تا شب / چو ماهِ نخشب اندر چاه نخشب (عبدالرحمان جامی)
پس از استیلای عرب نخشب به "نَسَف" مسمی شد و عزیزالدین نسفی، سیدای نسفی، حافظالدین نسفی از بزرگان پارسیگوی زادۀ این خطهاند.
پس از استیلای مغول بر منطقه، شهر نخشب یا نَسَف به "قـَرشی" تغییر نام کرد، ولی زبان رسمیاش همچنان پارسی بود و پیش از فرا رسیدن ارتش سرخ، دومین شهر بزرگ امارت بخارا به شمار میآمد.
سال ۷۴۳ هجری خورشیدی (۱۳۶۴ میلادی) تیمورلنگ گورکانی در نخشب حصاری ساخت که بقایاءاش همچنان در جنوب شهر باقی است. نخشب یا نسف از آن به بعد "قـَـرشی" نامیده شد که به زبان مغولی به معنای "حصار" است.
ببینید که نام یک تیم محلی فوتبال، ما را از کجا کشاند تا به کجا. چون نام آن تیم (نَسَف) به مثابه پرتابگاهی است از امروز به گذشتههای دور و نزدیک که با پیشینۀ ایرانزمین گره خورده است.
این نوع سردرگمیهای املایی در موارد دیگر هم مشاهده میشود. برای نمونه، در املای نام تیم فوتبال "روبین قزان" که به اشکال مختلف "رابین کازان"، "روبین کازان" و "روبین قازان" در فضای مجازی پارسی سیر میکند. برخی با این پندار که حرف u در واژۀ Rubin به مانند برخی از واژگان انگلیسی "آ" تلفظ میشود، آن را "رابین" هجی کردهاند. در حالی که نام آن تیم فوتبال تاتاری، یک واژۀ روسی است، به معنای "یاقوت" و همریشه با rubyی انگلیسی.
اما Kazan که نام پایتخت جمهوری تاتارستان است، داستانی دیگر دارد. این واژۀ مغولی در سدههای پیش به شکل "قزان" وارد زبان پارسی هم شده بود، به معنای "دیگ بزرک". امروزه روستایی با نام "قزان قره" در شهرستان بیجار هست که این اسم را در ترکیب نام خود دارد.
این واژۀ مغولی به شکل "قزان" وارد زبان عربی هم شده، به معنای دیگ بزرگ مسی (قِدرٌ کبیرةٌ من النحاس ، وهو المِرْجَل). و مهمتر از آن، "قزان" در زبان پارسی فرارود به معنای "دیگ بزرگ" کاربرد روزمره دارد. و نام پایتخت تاتارستان هم به همین گونه (قزان) کتابت و تلفظ میشود.
البته، املای "قازان" هم برای این شهر ثبت شده که به دهههای اخیر برمیگردد. اما املای "کازان" صرفاً به زبان روسی برمیگردد (که زبانِ تاتارها نیست) که به دلیل نداشتن حرف و صدای "ق" آن را تبدیل به "ک" کرده است. این مشکل مربوط به زبان ما نمیشود که هر دو حرف "ق" و "ک" را دارد. از این رو، "روبین قزان" درستتر است.
متافوتبال - رقبای ایران در انتخابی جام جهانی روسیه، پیش از شروع دور برگشت این مسابقات، بازیهای را در روزهای خارج از فیفا دی انجام دادهاند و در روزهای آینده هم بیکار نخواهند بود.
متافوتبال - فیفا با تغییر زمان دیدار ایران - ازبکستان در مرحله انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ که همزمان با شب قدر بود، موافقت کرد و این دیدار یک روز زودتر انجام خواهد شد.
متافوتبال - درحالی که سه هفته از مرحله نهایی انتخابی تیم های آسیایی برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه گذشته است هیچ تیمی نتوانسته امتیازات کامل را کسب کند اما مدعیان شانس اول صعود مستقیم هستند.
متافوتبال - تاریخ فوتبال ایران چنین روزهایی را دست کم در دو سه دهه اخیر به یاد ندارد؛ تیمی که در آسیا نه تنها بباز نیست بلکه حالا گل هم نمی خورد.