رمانهای نویسندههای فرانسوی بیشتر «ژانری» عاشقانه دارد؛ گهگاه بلند و کسلکننده البته برای آنهایی که این روزها بیش از حد درگیر زندگی ماشینی و تکنولوژیهای روز دنیا شدهاند. تکنولوژی، از گوشیهای تلفن همراه و بازیهای کامپیوتری گرفته تا سینما و نمایشگرهای خانگی غولپیکر. با این شرایط شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که حوصله خواندن رمان «جنگ و صلح» نوشته «لئو تولستوی» نویسنده روسی را داشته باشد که یک قرن پیش از دنیا رفت. جنگ و صلح که طولانیترین رمان جهان است و نامش شباهت زیادی به داستان حقپخش تلویزیونی فوتبال ایران دارد.
کشوقوسهای فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ با صداوسیما سالهاست که وجود دارد. این داستان ادامهدار تاکنون به نتیجه نرسیده و هر دفعه رؤسای فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ با ایجاد فضای رسانهای، به نوعی خواستهاند خودشان را پیروز ماجرا نشان دهند در حالی که به هیچوجه اینطور نبوده و هربار که این بحث راه افتاده، تنها بازنده آن فوتبالی بوده که رؤسایش در گرفتن حق آن ناتوان هستند. علی کفاشیان و مهدی تاج به نوعی قیّم فوتبال و باشگاهها در بحث حقپخش تلویزیونی هستند. آنها بارها با صداوسیما وارد «جنگ» شده و حتی از ورود دوربینها به ورزشگاهها ممانعت کرده اما هربار با برگزاری یک جلسه «صلح» را در دستور کار قرار دادهاند. کاری شبیه به یک معادله فلسفی و در نهایت رسیدن به دور باطل!
بارها نوشتهایم که گرفتن حقپخش تلویزیونی حق مسلم فوتبال است اما تاکنون کارهایی که فوتبالیها برای گرفتن حقپخش انجام دادهاند جز تبلیغات رسانهای چیزی دیگری نبوده است، چرا که این موضوع همچنان مغفول مانده است. اکنون هم که تفاهمنامهای بین فدراسیون فوتبال و صداوسیما امضا شده، چیزی جز هیاهوی رسانهای نیست چرا که در تفاهمنامهای که امضا شد و صداوسیما جزئیات آن را را منتشر کرد، آمده است: «براساس این توافق، فدراسیون فوتبال متعهد میشود که نسبت به پرداخت حق پخش تلویزیونی ادعایی مطرح نکند و در قبال آن سازمان صداوسیما متعهد میشود که ساز و کار لازم برای امکان مشارکت فدراسیون فوتبال در تأمین محتوای خدمات IPTV را که منجر به کسب درآمد براساس ضوابط مربوطه برای فدراسیون فوتبال میشود، تأمین کند».
تفاهمنامه امضا شده و صداوسیما میگوید فدراسیون فوتبال دیگر نمیتواند درباره حقپخش ادعایی کند. مسئلهای که فوتبالیها سالها به دنبال حل آن بودند و مبلغی هرچند ناچیز از صداوسیما میگرفتند اما اکنون همین مبلغ ناچیز هم به دست فوتبال نمیرسد، چون فدراسیون فوتبال نمیتواند ادعا کند. در این خصوص مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ ادعا کردند که از این فصل از صداوسیما پول خواهند گرفت و اگر اینطور نشود بازیها پخش نمیشود اما محمد سرافراز، رئیس سازمان صداوسیما در واکنش به این اظهارات پاسخی قاطع داد: «تا زمانی دولت بودجه قانونی مربوط به حق پخش فوتبال را به صداوسیما ندهد، این سازمان اقدام به پرداخت آن از بودجه خود نخواهد کرد». رئیس سازمان صداوسیما همچنین گفت: «سازمان لیگ نمیتواند لیگ جدید را به خاطر عدم پرداخت حق پخش فوتبال برگزار نکند.»
در واقع با این همه کشوقوس و تبلیغات رسانهای رؤسای فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ باز هم صداوسیما توپ را به زمین دولت انداخت و تا زمانی که این پول از سوی دولت به بودجهای مصوب تبدیل نشود، فوتبال نمیتواند به حقش برسد. پولی که قرار بود فوتبالیها با مجلسیها صحبت کنند و از دولت بخواهند آن را مصوب کند اما گویا صدای کفاشیان و تاج جایی که لازم باشد، به گوش کسی نمیرسد.
سال گذشته هم مهدی تاج و زمانی که علی کفاشیان دستور داد دوربینهای تلویزیونی را به ورزشگاهها راه ندهند، با مسئولان صداوسیما جلسه گذاشت و با امضای تفاهمنامهای اعلام کرد 30 درصد به حقپخش تلویزیونی اضافه شده است. رئیس سازمان لیگ همچنین تأکید داشت که فوتبال در لیگ چهاردهم با این افزایش به پولی نزدیک 30 میلیارد خواهد رسید در حالی که اینگونه نبود، چرا که حقپخش تلویزیونی 17.5 میلیارد بود که با این افزایش نزدیک 23 میلیارد شد. پولی که هنوز هم به دست فوتبال نرسیده و برخی از مشکلات مالی باشگاهها نیز به همین دلیل است.
اکنون تفاهمنامهای که بین سازمان صداوسیما و فدراسیون فوتبال امضا شده، طرح IP TV است که جایگزین حق پخش تلویزیونی شد. در این طرح هم برخی ابهامات وجود دارد و مشخص نیست که دست آخر این طرح برای فوتبال درآمدی خواهد داشت یا نه. آی پی تی وی (IP TV) سامانهای است که در آن با استفاده از پروتکل اینترنت (IP) روی یک زیر ساخت شبکه با پهنای باند وسیع، برنامه های تلویزیونی به صورت دیجیتال ارائه میشود و با استفاده از این سیستم کاربران با پرداخت هزینهای برای شارژ، برنامههای دلخواه خود را دریافت میکنند.
در این بین برخی از مسئولان سازمان لیگ از جمله امیر عابدینی اعلام کرده فوتبال با طرح IP TV سالانه حدود 100 میلیارد درآمد خواهد داشت، رقمی که باور کردن آن کمی سخت است چرا که مدتهاست تماشاگران برای حضور در ورزشگاهها هزینه نمیکنند و حتی سال گذشته که چند بازی لیگ برتر به صورت زنده پخش نشد و دوربینها در ورزشگاه حضور نداشتند، شمار تماشاگران نسبت به هفتههای قبل و بعد از آن تفاوتی نکرده بود. با این شرایط چگونه میتوان باور کرد که تماشاگران با مشکلات اقتصادی که وجود دارد برای پخش زنده مسابقات هزینه کنند؟
سخن آخر اینکه با نگاهی به طرح حقپخش تلویزیونی فوتبال و والیبال میتوان تفاوت چشمگیر مدیریت در دو فدراسیون را دید. (فوتبال) فدراسیونی که هیاهو کرد و (والیبال) فدراسیونی که توانست بی سروصدا و با امکانات تلویزیون HD شرایطی را فراهم کند که در لیگ جهانی والیبال بتواند حق میزبانیاش تثبیت شود (موضوعی که هزینه میلیاردی هم برای صداوسیما در پی داشت). این داستان طول و دراز فدراسیون فوتبال با سازمان صداوسیما نیز نیاز به نوشته شدن دارد. نوشتن یک رمان اما این بار نه در «ژانری» عاشقانه و از نوع فرانسوی آن بلکه نیاز به نوشتن یک رمان فلسفی است. فلسفهای که چرخیدن و چرخیدن آن فقط دور باطل است. شاید باید از «لئو تولستوی» بخواهیم بعد از یک قرن دوباره زنده شود و رمان «صلحوجنگ» را این بار برای وصف حال فوتبال ما و حقپخش آن بنویسد.