متافوتبال - دکترای حقوق دارد و بیست سال است که در دنیای فوتبال فعال است. از خودش به عنوان نماینده بازیکنان یاد ميکند و معتقد است بازیکنان فوتبال فرصت زیادی برای انتخاب اشتباه ندارند.
به گزارش متافوتبال، دکترای حقوق دارد و بیست سال است که در دنیای فوتبال فعال است. از خودش به عنوان نماینده بازیکنان یاد میکند و معتقد است بازیکنان فوتبال فرصت زیادی برای انتخاب اشتباه ندارند. در اواخر دهه نود به عنوان یکی از شاخص ترین مدیربرنامه های فوتبال، مشاور بازیکنان بسیاری شد که مهم ترینشان میشائیل بالاک از تیم ملی آلمان و کیسی کلر و کلودیورینا از تیم ملی آمریکا بودند. او که در سالهای آغازین شروع لیگ MLS آمریکا به عنوان مشاور در لیگ فعالیت میکرد، ارتباط خوبی با اغلب روسای باشگاه ها دارد. هماکنون مشغول تدریس مدیریت ورزشی در دانشگاه ماینز آلمان است. روزنامه قانون با میشائیل بکر به گفت وگو نشست تا از تجربیاتش در دنیای فوتبال وآشناییاش با بازیکنان بزرگ برایمان بگوید.
کمیاز خودتان و سوابق و گذشته تان بگویید.
بنده دکترای وکالت دارم و تز دکتری ام در مورد «مشکلات قانونی و حقوقی ورزشکاران بر اساس بازیکنان فوتبال» است. در واقع این رساله را برای نشان دادن علاقه ام به فوتبال نوشتم. کارم را به عنوان نماینده سازمان ملل آغاز کردم. در سال 1994 در یک اقدام آزادانه، کارم را رها کردم و از آن به بعد به عنوان مدیربرنامه فوتبال فعالیت میکنم. در واقع در آلمان وکیل هستم اما شغل اصلی من وکالت نیست. البته من خودم را نماینده بازیکنان میدانم، چراکه مدیربرنامه، عنوان گسترده و آزادی است. هر کسی میتواند مدیربرنامه باشد ومهم نیست یک راننده تاکسی است یا فروشنده مک دونالد.
برای ایجنت شدن چه ویژگی هایی لازم است؟
شما باید دانش اولیه از ورزشی که در آن کار میکنید را داشته باشید. این ورزش تنیس است یا گلف یا فوتبال، شما باید در آن زمینه اطلاعات داشته باشید. دانستن چند زبان قطعا به شما کمک خواهد کرد. شاید وکیل بودن هم کمکتان کند، شاید هم نه. اما اگر به دنبال شغل روتین و 8 ساعت کار ثابت در روز هستید، اینجا جای شما نیست.
شما سالها به عنوان یک مدیربرنامه موفق در فوتبال مطرح بودید. فکر میکنید رمز موفقیت شما چه بود؟
برای موفقیت شما باید نکات اولیه را بدانید؛ قرارداد، نحوه مذاکره درباره قرارداد و شرایط مالی باشگاه. همچنین باید تفاوت بین قرارداد خوب و بد را بدانید. سعی کنید بهترین قرارداد را برای موکل خود بهدست بیاورید، اما حریف را از پا در نیاورید. به قول آلمانی ها بیشترین شیر ممکن را از گاو بدوش، اما گاو را نکش. به اعتقاد من فوتبال ورزش ساده ای است و باید فضا را ساده نگه داشت. نباید چیزهای ساده را پیچیده کرد.
فرق یک مدیربرنامه و دلال در چیست؟
آزاد بودن عنوان مدیربرنامه مشکل بزرگی است. هر کسی میتواند مدیربرنامه باشد. برای یک جوان 19،18 ساله پیدا کردن یک مدیربرنامه آسان نیست. میتواند تحقیق کند یا با معرفی دیگران، مدیربرنامه هایش را انتخاب کند اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که گیر آدمیکه چیزی نمیداند نیفتد.
بزرگترین ترس من از افرادی است که فکر میکنند همه چیز را میدانند. حتی اعضای خانواده بازیکن که واقعا دلواپس بازیکن هستند، آنها هم فکر میکنند که از همه چیز سر در میآورند. بازیکن در بهترین حالت و بدون مصدومیت، تنها یک بازه 10 تا 12 ساله را فرصت دارد تا بازی کند و در این بازه حدود 3 قرارداد 4 ساله میبندد. اگر یک اشتباه تاثیرگذار داشته باشد، اصلاح آن آسان نیست. در دیگر مشاغل شما حدود 30 سال کار میکنید، اگر اشتباهی مرتکب شوید، فرصت جبران دارید. در فوتبال اینطور نیست.
آیا در اروپا یا آمریکا تعریف خاصی برای مدیربرنامه وجود دارد؟
غیرحرفه ای گری در همه جای دنیا وجود دارد اما نکته اینجاست که اگر نزد دندانپزشکی بروید و او کارش را خوب انجام ندهد و شما همچنان درد داشته باشید، شما دیگر به سراغ این دکتر نخواهید رفت. اگر با مدیربرنامه های نامناسب کار کنید، حتی اگر انسان خوبی باشد یا یکی از اعضای خانواده تان، این کافی نیست. قرارداد بازیکن یک قرارداد تجاری است که عمو یا پدر از پسش برنمیآید. اگر پدر یک بازیکن وکیل است، حرفی نیست. او میتواند خیلی خوب به پسرش کمک کند، اما این یک موقعیت استثنایی است. حتی یک بازیکن قدیمی با سابقه 200 بازی هم شاید بتواند خیلی خوب بازیکن و توانایی هایش را بشناسد و معرفی کند، اما اطلاعات کافی برای مذاکره روی قرارداد را ندارد. برای خیلی ها مذاکره یعنی پول بیشتر. من همیشه این مثال را استفاده میکنم. اگر یک تومور در سرتان داشته باشید، خیلی بد است اما اگر دو تومور در سرتان باشد، این دیگر فاجعه است. پس همیشه هم بیشتر، بهتر نیست. اگرچه در نهایت هر بازیکن با هر کس که راحت است کار میکند. خب اگر آنها با اعضای خانواده یا حتی راننده تاکسی راحتند، اشکالی ندارد.
کمیاز تجربیات مذاکره های خود بگویید. آیا هیچ گاه با مربیانی مثل مورینیو درباره بازیکنی گفتوگو کرده اید؟
در تمام طول تجربه کاری ام، حتی یک بار هم بهخاطر ندارم که با مربی ای درباره خرید بازیکن حرف زده باشم. هرگز. ما همیشه با مدیر، رئیس یا صاحب باشگاه حرف میزنیم. در چلسی مورینیو بازیکن را انتخاب میکند، اما من با پیتر کنین مدیرعامل سابق باشگاه مذاکره کردم.
شما نقش بسزایی در انتخاب های موفق میشائیل بالاک در زندگی فوتبالیاش داشتید. بالاک چه تفاوتی با بقیه داشت؟
قاعدتا خیلی آسان است. میشود گفت او بازیکن خوبی بود، ظاهر خوبی دارد و خوب حرف میزند. همچنین او همیشه میداند که اوضاع از چه قرار است وتجارت فوتبال را میشناسد. مایکل هم داخل زمین و هم خارج زمین بسیار باهوش است. اگر با او به یک رستوران بروید، همه میفهمند که او در این رستوران حضور دارد. حضورش همیشه در اوج حس میشود. شما نمیتوانید او را نادیده بگیرید. شاید بودنش را دوست نداشته باشید، اما قطعا میدانید که او آنجاست.
کیسی کلر هم سالها در سطح اول فوتبال جهان حضور داشت، او نسبت به بقیه چه ویژگی متفاوتی داشت؟
کیسی کلر بازیکن ویژه ای است. او به انگلستان رفت و در آنجا بازی کرد و با تمام تجربیاتش در تیم ملی آمریکا، به آلمان آمد. سابقه بازی در اسپانیا را نیز دارد. بازی کردن در فضاها، کشورها و سبک های مختلف فوتبال او را تبدیل به بازیکنی ویژه کرده است. او هم اکنون عضو کمیته اداری MLS است و همچنین برای تیم سیاتل ساندرز کار میکند. چنین بازیکنانی از ارزش ویژه ای برخوردار هستند. در مقایسه با اروپایی هایی که برای رشد فوتبال به آمریکا میروند، آمریکایی هایی که در اروپا موفق بودند ارزش بیشتری دارند. آنها مثل یک توریست نیستند که برای دو هفته به لندن سفر کرده است و معتقد است شهر را میشناسد. آنها در این شهرها زندگی کرده اند. در کنار همه اینها کیسی شخصیت خیلی آرامیدارد که به او کاراکتر خاصی میدهد.
رابطه شما با بازیکنان چطور است؟ آیا به طور مثال بالاک از بازی چلسی و بارسا، یا حسش بعد از مصدومیت قبل از جام جهانی 2010 برای شما حرفی زد؟
بازیکنان متفاوت اند. بعضی ها هر روز زنگ میزنند. بعضی هر سه ماه یک بار هم زنگ نمیزنند و این بسیار طبیعی است. حرفهای بازیکن 17 ساله با حرفهای یک بازیکن 25 ساله فرق دارد. با مرور زمان سوالها و دغدغههای یک بازیکن تغییر میکند.
البته ما دوست هستیم و دوستان با یکدیگر حرف میزنند. اگر بازیکنی آسیب ببیند، در بیمارستان باشد یا در خانه مشغول گذراندن دوران نقاهت، قاعدتا بیشتر زنگ میزند. بعضی وقتها وقتی از دست کسی عصبانی است به من زنگ میزند و می گوید دیدی فلانی چه دیوانه ای بود. مکالمات ما دوستانه و شخصی است. شب بازی چلسی و بارسلونا من در ورزشگاه بودم. میشائیل تنها کسی نبود که عصبانی شده بود. تا آنجا که میدانم آن داور دیگر قضاوت بازی بزرگی را به عهده نگرفت. کار داور واضح بود. اما یک نکته خوبی درباره ورزش وجود دارد. همه چیز میآید و میرود. هفته بعد با آرسنال بازی میکنی و با شکست آرسنال قهرمان لیگ برتر میشوی. بازیکنان معمولا خیلی زود خودشان را پیدا میکنند چون بازی بعدی در پیش است. اگر داور تقلب کند، یکی دو ساعت یا حتی یک روز به آن فکر میکنند، اما دیدار بعدی در فاصله چند روز است و باید روی آن تمرکز کنند. تقویم ورزشی به بهتر شدن حال بازیکنان کمک میکند.
تیم های بازیکنان را بر چه اساسی تعیین میکنید؟
من همیشه در ابتدا با بازیکنان درباره هدفشان و جایگاهی که در نهایت برای خود در نظر میگیرند میپرسم. از آنها میپرسم که دوست دارند در چه لیگی بازی کنند و چه جام هایی را ببرند. در برخی از موارد نادر، اگر بازیکنی بگوید هدفش فقط کسب پول بیشتر است، بی درنگ به او میگویم بزن بریم دوبی. میشائیل بالاک وقتی نزد من آمد عضو تیم ملی زیر 18، 19 و 21 ساله ها بود. او میخواست به تیم ملی برود و من به او کمک کردم تا خودش را ثابت کند.
مربیان تاثیرگذار مایکل بالاک چه کسانی بودند؟
حرفهای مایکل را تکرار میکنم. وقتی که در سال 1999 به لورکوزن رفت، مهم ترین مربی او کریستوف دام بود. دام به او که تنها 22 سال سن داشت، اعتماد کرد و او را پست استراتژیک هافبک بازیساز قرارداد. در واقع او در زمان مناسب، مربی مناسب را پیدا کرد. شما وقتی 19 سال سن دارید، باید با مربی ای کار کنید که به پرورش استعدادها علاقه مند است. خوزه مورینیو کسی است که دوست دارد جام های زیادی ببرد. او وقت برای پرورش استعداد ندارد. به همین دلیل استعدادهای دیگران را میخرد. او بالاک 29 ساله کاپیتان تیم ملی آلمان با بیش از 10 عنوان قهرمانی در آلمان را به تیمش آورد. پرورش یک بازیکن 20 ساله به مراتب کار سخت تری است، اما وقتی پول نداری این تنها راه چاره است.
شما در سال 1998، مدیر برنامه های کیسی کلر دروازه بان تیم ملی آمریکا و کلودیو رینا هافبک این تیم بودید. آیا از آن بازی خاطره ای دارید؟
من آن روز در استادیوم بودم. بازی را خوب بهخاطر دارم، چون نیروهای امنیتی زیادی در ورزشگاه حضور داشتند. البته در مقایسه بازرسیهای این روزها در فرودگاه ها، شرایط چندان هم امنیتی نبود. اما پلیس های زیادی در ورزشگاه بودند و آن بازی یک «بازی پرخطر» بود. در کل بازی خاصی بود. یادم هست که بازی خیلی خوبی شد و جو استادیوم دوستانه و عالی بود. ایرانی های زیادی در ورزشگاه بودند. گرچه خاطرم هست که خیلی ها از خود ایران نیامده بودند، بیشتر تماشاچیان از پاریس و اطراف بودند.
از بازیکنان ایرانی شاغل در آلمان کسی را میشناسید؟ دایی، کریمیو مهدوی کیا؟
خاطرم هست که در دیدار ایران و آمریکا، دو بازیکن ایرانی در لورکوزن بازی میکردند. همچنین مهدوی کیا هم در بوخوم بود. با رئیس باشگاه بوخوم آشنایی داشتم و چند بار بازی مهدوی کیا را از نزدیک در ورزشگاه دیده بودم. دایی و کریمیرا نمیشناسم اما ایران همیشه تیم قدرتمندی داشت. البته از وقتی مهدی آلمان را ترک کرده، ایران دیگر بازیکن ایرانی در بوندسلیگا ندارد.
مهم ترین خاطرات ورزشی تان چه بود؟
شما معمولا خاطرات بد را بهخاطر میسپارید. هیچ وقت پنالتی ای که جان تری در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا در سال 2008 از دست داد یا کارت زرد میشائیل بالاک در نیمه نهایی جام جهانی برابر کره در ژاپن را فراموش نمیکنم. در سال 1966، فقط 12 سالم بود که گل ویمبلی اتفاق افتاد؛ گلی که گل نبود. مثل دیوانه ها گریه میکردم. به شدت از دست کمک داور عصبانی بودم. اگرچه، انگلیسی ها از آن روز به بعد نفرین شدند و دیگر هیچ جامیرا به خانه نبردند.
حرف نگفتهای باقی مانده است؟
خاطرتان باشد که همیشه آنسوی میز کسی نشسته که مدیر باشگاه استخدامش کرده و کارش را خوب بلد است. برای اینکه قرارداد خوبی داشته باشید باید لااقل تا حد او از اوضاع خبر داشته باشید. گاهی وقتها صرف هزینه برای استخدام یک مدیربرنامه حرفه ای برای داشتن یک قرارداد حرفهای لازم است.
متافوتبال - سرمربی سابق میلان و سویا به نیمکت تیم ملی فوتبال ایران نزدیک شده و به احتمال جانشین کارلوس کی روش میشود.
متافوتبال - شریه «تیمپو» کلمبیا نوشت که انتخاب کارلوس کیروش به عنوان سرمربی تیم ملی این کشور قطعی است و او فردا (پنجشنبه) رسماً به عنوان جانشین قطعی خوسه پکرمن معرفی خواهد شد.
متافوتبال - سرمربی هلندی و مطرح فوتبال جهان بها فدراسیون فوتبال ایران به توافقات اولیه دست یافته است.
متافوتبال - در این گزارش به معرفی چند مربی شناختهشده و بیکار حال حاضر دنیا با رنجهای سنی متفاوت و با تفکرات گوناگون پرداختهایم. کسانی که قیمت معقولی دارند و میتوان به حضورشان در تیمملی ایران خوشبین بود.