متافوتبال – پیشکسوت باشگاه پرسپولیس از پروژه شکست خورده آکادمی این باشگاه میگوید.
به گزارش متافوتبال، مرتضی فنونیزاده را شاید فوتبالدوستان جوان کمتر بشناسند اما او روزگاری برای خودش در پرسپولیس برو بیایی داشت. مدافع مستحکمی که خاطرات فراوانی از این باشگاه دارد و حالا چند سالی است تمرکزش را روی فوتبال پایه قرار داده. فنونیزاده در گفتوگو با متافوتبال از روهای گذشته و وضعیت فعلیاش میگوید:
خیلی خوش اومدین دلمون تنگ شده بود، شما چرا انقدر دوست داشتنی هستید؟ از قدیم هم اینجوری بودید؟ ارتباط خوب و لبخند و انرژی مثبت...
نظر لطفتونه، مردم دهه شصتیها رو دوست دارن فرقی نمیکنه استقلالی یا پرسپولیسی.
تو اون دهه هم پرسپولیسیها خوبن هم استقلالیها.
صد در صد همینه، شما اگه بازیهای دربی هم ببینید زیر 90000 نفر تماشاچی پیدا نمیکنی. فارق از نتیجه مردم دوست داشتن و بازیهایی هم که میشد اگه دنبال کنید میبینید با موقعیتهای زیاد هست و صفر-صفر خیلی کم بود و فکر میکنم مثل رئالمادرید و بارسلون بود اون موقع. ده تا موقعیت این طرف ده تا موقعیت اون طرف. بازی ها خیلی جذاب بود.
ارتباط برقرار کردن با شماها خیلی راحتتر از نسل فعلی فوتبال ایرانه، این رو خودتون احساس کردید؟
صد در صد، اتفاقا من الان داشتم میاومدم و با وسیله نقلیه عمومی اومدم و همیشه هم سعی می کنم با همین وسایل تردد کنم. بچههای 10-12 ساله اصلا فوتبال ما رو یادشون نیست ولی پدر، دایی یا عموهاشون بهشون گفتن فوتبالیستهای قدیم با جون و دل بازی میکردن بدون هیچ دریافتی از لحاظ مالی به هر حال این ارتباط هست و مردم بازیکنان دهه شصت و اوایل دهه هفتاد رو خیلی دوست دارن.
والیبالتون هم خیلی خوب بوده، پشیمون نیستید والیبالیست نشدید؟
والیبال باید بالای دو متر باشی ولی من والیبال هم دوست دارم با بچهها بازی میکنم البته پاسور هستم. فکر کنم جای آقای معروف هم باید 2-3 تا بازی کنم.
همیشه شما و آقا مهدی در تیررس رسانهها بودید. دو برادری که یکی در استقلال بود دیگری در پرسپولیس، خودتون رابطهتون خوبه یا همیشه کلکل استقلال و پرسپولیس رو داشتید؟
اتفاقا برادران زیادی بودن تو فوتبال مثل آقایون وطنخواهها، معینیها، بیانیها... من فکر میکنم تنها برادرانی که یک خورده به هم نزدیکترن الان من و آقا مهدی هستیم. خونه مون هم بهم نزدیکه و یک کوچه با هم فاصله داریم و این ارتباط برمیگشت به خانوادمون یعنی پدر و مادرمون. الان هم یک پشتبام فاصله داریم اگه تلفن هم نزنیم از پشتبام هم رو میبینیم. الان مهدی هم از لحاظ روحی و روانی خیلی خوب شده و با بچههای پیشکسوت استقلال تمرین میکنه.
سر از نکا درآوردید، چه خبره اونجا؟ استعدادیابی میکنید؟
در زمان سردار رویانیان آقای استیلی رئیس آکادمی بود. من به اتفاق آقای رحیم یوسفی، ضیا عربشاهی، بهروز سلطانی و نجمالدین بخشی شدیم استعدادیاب باشگاه پرسپولیس و اگه آکادمیهایی بود در سطح کشور ما باید دوتا دوتا میرفتیم برای افتتاحیه و اختتامیه خیلی از فوتبالیستهایی که در رده پایه تو این 3-4 سال اخیر بازی میکردن همشون به نوعی کشف شدن؛ نمونهاش آقای حمیدرضا طاهرخانی از تاکستان یا آقای علی خدایی که با بزرگها کار میکنه و در قدیم هم فرشاد احمدزاده و آقای کمندانی، بچههایی بودن که از تیم پایهها اومدن ولی متاسفانه مدیرعامل وقت میگه شما هیچ کاری برای تیم بزرگها انجام ندادید به هر حال این رو زمان ثابت میکنه.
برای همین رفتید از پرسپولیس؟
به هر حال نخواستن دیگه. وقتی آقای طاهری آقای پنجعلی رو که جزو بزرگان پرسپولیسه نخواستن آدم دیگه چی بگه. حمید درخشان و آقای پنجعلی جزء شناسنامههای پرسپولیس هستن. وقتی عذر آقای پنجعلی رو خواستن و چون ما توسط آقای پنجعلی اومده بودیم خدا رو خوش نمیومد پنجعلی رو تنها بذاریم ما هم به اتفاق و اتوبوسی اومدیم بیرون.
و الان نکا.
نکا توسط یکی از دوستانمون آقای خوشرو دوسال قبل هم دعوت شدیم. پیشکسوتهای نکا خیلی پذیرایی کردن از اونجایی که مردم شمال خصوصا مازندران فوقالعاده مهموننواز هستن از من دعوت به کار کردن. پارسال ولی چون پرسپولیس بودم نتونستم برم ولی امسال دعوتشون رو پذیرفتم. الان 3 ماهه در خدمت بچههای خوب مازندران و تیم پرسپولیس نکا هستم و فکر میکنم قراره از اواخر آبان ماه در مسابقات استانی سطح جوانان شرکت کنن.
بازیکن خوب داره؟
من فکر میکنم 4-5 تاشون به درد جوانان پرسپولیس میخورن و یکیشون امیرحسین بخشی همین الان من جای برانکو بودم فیکس میذاشتم بازی کنه. 17 سالشه. بزرگترین حسن این بچهها اینه که از روستا به تیم ما منتقل شدن و دوندگی فوقالعادهای دارن.
شما با برانکو و کادرفنی یا کریم باقری ارتباطی دارید که این موارد رو منتقل کنید؟
آقا کریم یکی از اسطورههای باشگاهه ولی نه به اون صورت ارتباطی ندارم. هفتهای یا دو هفتهای با آقا کریم در ارتباط هستیم. تیم بزرگسالان پرسپولیس هم تو این 2-3 ماه اخیر بازی های زیبایی انجام دادن که زبان زده. اینه که تیم رو به رشده و امیدواریم پیشرفتشون همینجوری ادامه داشته باشه.
هنوزم معتقدید که لباس پرسپولیس به تن بعضیا گشاده؟
راستش الان دیگه نه. یعنی بعد از فوت هادی نوروزی واقعا شرایط فرق کرد. حتی همون ربیع خواه هم که به گمانم از تیم لیگ یک اومد به پرسپولیس اضافه شد آقای برانکو اینقدر بهش بازی داد که الان جزو مهره های تاثیرگزار میتونه باشه. توی این دو تا تیم (استقلال و پرسپولیس) باید بازی کنی تا دیده بشی.
اگر تیم ملی نبود من به شما قول میدم رامین رضاییان یک دقیقه هم تو پرسپولیس نمیموند! به نظر من آقای برانکو باید به رامین بیشتر بازی بده.
شما خودتون گفته بودید به آقای برانکو که لجبازی بسه و بازی بده به رامین. درسته؟
من فکر میکنم بین این دو تا مربی خارجی کیروش و برانکو اختلافه چون کمال کامیابینیا همه میدونیم یکی از بهترین هافبک دفاعیهاست ولی ایشون میاد به یک بچه(عزتاللهی) میدون میده که خداییش هم حقشه. انقدر به این بچه میدون داد که الان وسط زمین با وجود بودن امید ابراهیمی داره فیکس بازی میکنه. تو تیم ملی ایران چون سیستم دفاعیه این بچه دیده میشه چون فیزیک خوبی هم داره مثل پدرش. پدر سعید عزت الهی که فوقالعاده فوتبالیست خوبی بود همدوره ماست و در ملوان کنار مرحوم قایقران میدون داری میکردن.
به هر حال من فکر میکنم تو این دو تا تیم باید بازی کنی تا دیده بشی.
از عباس آقا سرخاب خبر دارید؟
فکر میکنم آلومینیوم هرمزگان هست، یک موقعی جلوش بازی داریم یا میریم بندرعباس.
با هم رفاقت دارید؟
صد در صد، اون صحنه زشت که 25-26 سال ازش گذشته.
از قصد زدید تو صورتش؟
یک کلمه شیطنتواری به من گفت و من هم انتظار نداشتم. ایشون 6 ماه تو خونه پدر من زندگی کرده بود از این طرف هم ما 1-0 عقبیم جلو 100 هزار نفر، روی یه ضربه کرنر اومدم سر بزنم پاش رو گرفت جلو من و منم زمین خوردم بعدش یک چیزایی من گفتم یک چیزایی اون گفت. البته مال اون یک خورده تندتر بود و منجر به اون درگیری شد که الحمدلله به خوبی گذشت.
کلا عادت داشتید که کسی رو از قبل بگید باید بزنمش یا یه حالی به این بازیکن بدم تو زمین؟
زمانی که من اومدم پرسپولیس ناصر محمدخانی قبل از اولین بازی که با دارایی داشتیم گفت مرتضی کسی رو نزنی! گفتم ناصر جون، من پدرم هم باشه از من رد بشه مجبورم بزنمش! گفت اینجا پرسپولیسه فرق میکنه خیالت هم راحت باشه آقای پنجعلی مثل شیر پشتته و راست هم میگفت من بازیهایی که تیم ملی و پرسپولیس با آقای پنجعلی بودم یک صحنه من ندیدم ایشون یک نقطه ضعفی داشته باشه. من فکر میکنم بهترین دفاع وسط تاریخ فوتبال ایران و پرسپولیس آقای پنجعلی هست که مشتی و تو دل برو و البته رفیقباز هم هست.
شما هم رفیقبازید؟
من زیاد اهل رفیقبازی نیستم ولی ده تا رفیق خوب دارم البته اکثریتشون هم بیچارههایی مثل خودمون؛ گشنن. متمول هم 1-2 تا هست ولی همه از لحاظ انسانیت خوب هستن.
اون موقع پول نبود بگیرید یا خودتون دنبال پول گرفتن نبودید؟
اون زمانی که آقای پنجعلی ترانسفر شد قطر مدارک من هم با خودش برد منتها مربی آقای پنجعلی برزیلی بود و اعتقادی به آقای پنجعلی نداشت! میذاشتنش هافبک چپ! به هر حال مدارک ما هم برگردوند اگه میرفتیم وضعمون خیلی خوب میشد. باز هم خدا رو شکر میکنیم ولی پول در زمان ما به هیچ وجه نبود من آخرین قراردادی که 71 با پرسپولیس بستم 100 هزار تومن بود ماهی 10 هزارتومن! همه اونهایی که فیکس بازی میکردیم هم ملی بودیم هم پرسپولیس. تازه اون پول رو هم آقای پروین از بازاریها و رفقا میگرفت و خورد خورد میدادن. باز هم دستشون درد نکنه تمام این پرسپولیسیهایی که این پرسپولیس رو نگه داشتن اولش برمیگرده به آقای پروین بعد قدیمیهای پرسپولیس به خصوص هوادارهای قدیم.
از کسی دلخور هستید؟
نه. فقط من یک خورده از آقای طاهری که بچههای ما رو نخواست ناراحتم. متاسفانه پایههای پرسپولیس همیشه دیر شروع میکنن و آقای رحیم یوسفی حرف قشنگی میزد میگفت آقای طاهری ما اگه پنجم هم بشیم انگار اول شدیم چون در سطح پایه پرسپولیس و استقلال اصلا خوب کار نمیکنن. اینها هم فقط به خاطر تغییرات مدیریتی هست. مسئله دلخوری هم که میگین نه حسهای خوبی خدا به من داده ولی یکی از بزرگترین حسنهام اینه که عین آقای پروین، کینهای نیستم و این رو یاد گرفتیم.
خیلی ممنون که اومدید متافوتبال، براتون آرزوی موفقیت داریم ایشالا که همیشه شما رو سر حال و همینجوری با دلی باز ببینیم.
تشکر میکنم از شما که به یاد ما بودید. اگر اجازه بدید یه خاطره ای از دربی بگم که این رو هیچ جا نگفتم.
خیلی هم عالی.
البته آقای رامبد جوان من رو به برنامه خندوانه دعوت کرده که این رو میخواستم اونجا بگم ولی تصمیم گرفتم همینجا نقل کنم. ما سال 67 که استقلال رو یک هیچ بردیم مثل الان یه دفعه 200 تا خبرنگار و عکاس که نبود یه چهار پنج نفر بودن که یکیشون آقای حسن صبری بودن که یه چندتایی عکس از ما انداخت. ما هم چون تیممون اون سال خیلی ضعیف بود و بچه ها همه ترنسفر شده بودن قطر و آلمان و جاهای دیگه من پیش خودم گفته بودم راحت سه چهار تا می خوریم ولی یک هیچ با گل عابدیان تیم خیلی خوب استقلال که تازه از بازی های آسیایی اومده بود رو بردیم. بعدش که رفتیم رختکن گفتم حسن این عکسایی که انداختی رو چه جوری بگیریم؟ گفت تیممون هم که برده چون اون هم پرسپولیسی بود، فردا بیا هم ناهار رو با هم بخوریم هم عکسا رو بهت بدم. فرداش ساعت 10 خوشحال از خونه زدم بیرون همه مردم هم خوشحال برام بوق میزدن چراغ میزدن می گفتن آقا مرتضی کجا میری بیا برسونیمت. همه رو تشکر می کردم و پیاده به راهم ادامه میدادم. یه خورده که گذشت دیدم دیر شده همون لحظه یه موتوریه بوق زد گفتم دمش گرم این موتوریه بهتره و سریع میرسم تازه پرسپولیسی هم هست و خوشحال هم میشه. ما هم تا سوار شدیم چون هنوز از برد دربی خوشحال بودیم گفتم دیدی داداش بازی رو، کیف کردی چیکار کردیم. گفت حرف نزن چی میگی بابا! من تعجب کردم. یه خورده دیگه رفتیم جلو باز دوباره گفتم داداش خیلی ضعیف بودیم ولی بازم بردیم بازی رو. دوباره شاکی شد گفت حرف نزن. خلاصه رفتیم رسیدیم گفت 300 تومن میشه! اونجا بود فهمیدم که طرف با موتور کار می کنه و اصلا فوتبال هم نمیدونست چیه.
راستی داستان شامپو چی بوده؟
والا این قضیه بر میگرده به بازیهای آسیایی سئول. قبل بازی با کره جنوبی توی نیمه نهایی یه تمرینی داشتیم که بعدش رفتیم برای دوش گرفتن. آقای وطنخواه هم تاکید کرده بودن که سریع دوش بگیرید چون مرحوم پرویز خان دهداری هم خیلی روی نظم حساس بودن. آقا ما رفتیم زیر دوش آب گرم بعد از اینکه شامپو زدم هر چقدر سرم رو میشستم کف روی سرم تموم نمیشد! نگو اینور آقای پنجعلی و حاجیلیو هی داشتن شامپو میریختن رو سرم. منم هر چقدر میشستم تموم نمیشد. از اون ور هم یه دفعه آقای وطنخواه اومد گفت بیاید دیگه دیر شد. من هم دیدم دیگه نمیشه کاری کرد همونجوری خودم رو خشک کردم گفتم میرم هتل دوباره سرم رو میشورم. اومدیم هتل اینقدر خسته بودم خوابم برد و صبح هم دیگه وقت نشد دوش بگیرم. رفتیم برای بازی نیمه نهایی با کره جنوبی که مستقیم هم داره پخش میشه برای تمام دنیا. طرفای دقیقه 30 بود که بارون گرفت. آقا هیچی دیگه ما سرمون شروع کرد به کف کردن. من هم هر بار بلند می شدم برای سر زدن یه دفعه کلی حباب و کف هم کنار توپ درست میشد. دیگه کاپیتانشون شاکی شد رفت داور رو صدا زد گفت این چه وضعشه ما توپ رو نمیبینیم! می گفت این دفاع ایران که سر می زنه 10 تا توپ میاد. منطورش حباب ها بود. میتونید از آقای درخشان، پنجعلی، بیانی بپرسید وسط بازی داور بهم گفت برو بیرون سرت رو بشور. کاش بشه فیلمش رو پیدا کرد، پنج دقیقه کنار زمین داشتن سر من رو میشستن. آقای دهداری هم سرش رو با افسوس تکون میداد. بعدش هرچقدر آقای دهداری گفت کار کیه منم هیچی نگفتم و گفتم که شامپو مجانی بوده منم زیاد زدم.
متافوتبال - یحیی گلمحمدی، سرمربی تیم فوتبال پدیده شهرخودرو به انتقاد از سازمان لیگ پرداخت و برنامهریزی مسابقات لیگ برتر را بودار توصیف کرد.
متافوتبال - مهاجم كروات سرخپوشان در چهارمين بازي خود براي پرسپوليس همچنان نتوانسته گلزني كند تا انتقادات زيادي را سمت خود ببيند.
متافوتبال - فریم به فریم صحنههای مشکوک داوری این دیدار را مرور میکنیم.
متافوتبال - پرسپوليس روز چهارشنبه در اولين ديدار خود در آغاز نيم فصل دوم ليگ برتر به مصاف پديده خواهد رفت.