متافوتبال - تاریخ رقابتهای جام جهانی همواره پر بوده از اتفاقات ریز و درشت فراوانی که برای مدتها سوژهی رسانهها بوده و صفحهی اول روزنامهها را به خود اختصاص دادهاست.
علی بابازاده - متافوتبال| تاریخ رقابتهای جام جهانی همواره پر بوده از اتفاقات ریز و درشت فراوانی که برای مدتها سوژهی رسانهها بوده و صفحهی اول روزنامهها را به خود اختصاص دادهاست. اما پروندهای را که در این گزارش مرور خواهیم کرد، شاید تاکنون کمتر به آن پرداخته شده باشد و خیلی از اهالی فوتبال حتی اطلاعی در مورد آن نداشته باشند؛ داستان دزدیده شدن کاپِ جام جهانی!
تاسیس جامجهانی; از ویکتوری تا ژول ریمه!
ژول ریمه فرانسوی، شخصیتی ورزشی و جهانی بود که در فاصله سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۴۶ ریاست فدراسیون فوتبال فرانسه را بر عهده داشت و از ۱۹۲۱ تا ۱۹۵۴ به عنوان سومین رئیس فیفا انجام وظیفه میکرد. در واقع ریمه شخصیت اصلی و مبتکر برگزاری مسابقات جامجهانی بود که به عنوان یک تورنمنت بین المللی به شمار میرود.
ساخت اولین کاپ مسابقات جامجهانی مربوط به سال ۱۹۳۰ میشود که آن را اصالتاً ویکتوری مینامیدند. اما در سال ۱۹۴۶ فیفا تصمیم گرفت که در راستای ادای دِین به این شخصیت برجسته، نام این جام را تغییر داده و از این پس آن را " جام ژول ریمه" به فوتبال دوستان جهان معرفی بکند.
هر چند تمامی دورههای این مسابقات معمولاً با لحظاتی تلخ و شیرین همراه بوده اما، جام ژول ریمه در کنار تجربه تمامی این لحظات پرشور و هیجان، سرنوشتی ناخوشایند و تلخ را تجربه کرد.
دزدیدهشدن کاپ به نحوی ساده!
انگلستان تاکنون تنها یکبار قهرمان جام جهانی شده است و هواداران فوتبال با نام بیشتر ستارههای تیم رویایی انگلیس مانند بابی چارلتون، بابی مور، و گوردون بنکس آشنایی دارند. اما کمتر کسی میداند جامی را که سهشیرها بالای سر بردند ، مدیون سگی به نام پیکلز هستند.
آن زمان جایزه ژول ریمه در نمایشگاه تِمبری که در سالن مرکزی وستمینیستر در لندن برپا بود به نمایش گذاشته شده بود. بعد از دو روز اما دیگر اثری از جام نبود و آن محفظهی خالیِ شیشهای حسابی همگان را به شوک و حیرت فرو برد. پس از دزدیده شدن جام حدس و گمان های مردم و روزنامهها نیز آغاز شد و هر فردی که از این ماجرا با خبر میشد، در رابطه با سرنوشت کاپ نظر میداد و به نوعی دزد جام را معرفی میکرد!
تا اینکه سرانجام تماسی با رئیس باشگاه چلسی و اتحادیه فوتبال انگلستان، جو میرِرس گرفته شد و مردی که خود را جکسون معرفی میکرد، گفت که اگر به دستور العمل ها توجه کنید، در بازی فردای چلسی یک بسته به دست شما خواهد رسید که ژول ریمه در آن قرار دارد.
او درخواست پانزده هزار پوند کرده بود و نامهی دوم خود را با این مظنون به دست جو میررس رساند: «میدانم که بسیار نگران از دست دادن جام هستید ولی از نظر من این یک تکه طلای به درد نخور است و اگر تا پنج شنبه یا جمعه خبری نشود، آن را به گلدان تبدیل میکنم!»
اما سوالی که تا به همین امروز بیجواب باقی مانده تنها یک چیز است و آن نحوهی دزدیده شدن جام است; در واقع حادثه در وقت استراحت روزانه مأموران امنیتی نمایشگاه رخ داده بود و به همین دلیل چگونگی دزیده شدن جام برای همیشه به صورت یک راز باقی ماند. دکتر مارتین آترتن، نویسنده کتاب ”دزد جام ژول ریمه» در رابطه با این اتفاق گفتهاست که: «این حرف که تمام مدت افرادی دور و بر محفظه جام بودند، اصلا درست نیست. کل کاری که انجام شد، ناشیانه بود. از این که فدارسیون فوتبال اجازه داد جام را بیرون بیاورند گرفته تا تدابیر امنیتی که در نظر گرفته شد و فرآیند پیدا کردن آن. بعدا مشخص شد که مأمور حفاظت موزه چیزی حدود ۷۴ سال سن داشت و نحوه حفاظت از کاپ کاملا نامناسب بود. تصور ما این است که دو نفر از راه خروج اضطراری داخل موزه شدند، جام را برداشتهاند و از همان جا هم بیرون رفتند.»
هر چه که بود دزدِ جام با میررس تماس گرفته و رئیس اتحادیه فوتبال انگلستان به او درخواست مذاکره کرد داد اما، تهدیدی که شده بود را زیر پا گذاشت و در انتها به پلیس خبر دادو از آنها کمک گرفت.
دزد پیدا شد اما جام، نه!
لِن باگی مامور پرونده در روز جمعه در خانهی میررس بود و پس از کمی درنگ، هر دوی آنها به محل قرار با جکسون در پارکی در جنوب لندن رفتند. آنها با پرداخت ۱۵ هزار پوند به صورت ظاهری موافقت کرده بودند ولی در شرایطی که به جای پول واقعی بستههایی از روزنامههای بریده شده به همراه داشتند و روی هرکدام یک از آنها اسکناس ۵ پوندی گذاشته بودند.
به میررس گفته شد که دقایقی در اطراف محل قرار با ماشین تردد کند و بعد در کنینگتون پارک جکسون را ببیند. جکسون متوجه حضور مامور پرونده (باگی) در صندلی عقب شد اما، دیگر برای فرار دیر شده بود و پلیس او را دستگیر کرد.
نکته اینجاست که جکسون جامی را بههمراه نداشت و دستگیری او تنها باعث فاش شدن هویت اصلی دزد ژول ریمه شد! نام واقعی او ادوارد بیچلسی بود. مردی ۴۶ ساله که در یگان سلطنتی زره پوش، جنگ جهانی دوم را تجربه و در مصر و ایتالیا جنگیده بود.
جکسون یا همان ادوارد بعدها در مرکز پلیس اعتراف کرد که یک فرد درجه دو در دزدی بوده و قرار بوده که پانصد پوند دریافت کند. او شخصت اصلی را کسی با نام جعلی پٌل معرفی کرد که هرگز هویتش مشخص نشد.
پیکلز، نجاتدهندهی جام جهانی!
دیوید کوربت آپارتمانش در محله نوروود در جنوب لندن را ترک کرد تا هم یک تلفن بزند و هم سگاش، پیکلز، را بگرداند. قطع به یقین آن موقع به ذهنش هم نمیرسید که کمی بعد به تیتر اول رسانهها تبدیل خواهد شد. کوربت در مورد آن روز می گوید: «پیکلز دور و بر ماشین همسایه این طرف و آن طرف میرفت. همین طور که داشتم قلادهاش را میبستم، ناگهان به سمت بستهای در کنار ماشین همسایه رفت و من نیز مجبوراً به دنبال او راه افتادم. حدس زدم که شاید بمب باشد. برداشتمش، روی زمین گذاشتم، دوباره در دست گرفتم و مجدداً روی زمین گذاشتمش. بسته با روزنامه پوشانده شده بود و دورش را هم محکم با طناب بسته بودند. بخشی از پائین جعبه را پاره کردم و به یک قاب فلزی خالی رسیدم. کمی که جلوتر رفتم چشمم خورد به کلمات برزیل، آلمان غربی و اروگوئه که روی آن حک شده بود. سپس بخش بالایی بسته را پاره کردم. مجسمه یک زن بود که کاسه کوچکی را روی سرش گرفته بود. من تصویر جام جهانی را در روزنامهها و تلویزیون دیده بودم و آن موقع بود که قلبم شروع کرد به تند تند زدن.»
کوربت به ایستگاه پلیس محله رفت تا جام را تحویل دهد، اما پلیس حرفش را باور نکرد؛ «آن را با قدرت روی میز سرگروهبان گذاشتم و گفتم فکر کنم جام جهانی را پیدا کردم. هنوز یادم هست که چه جوابی به من دادند:( به نظرم خیلی هم شبیه جام جهانی نیست پسرم.)
ضربات قلبم پایین و پایین تر میآمد. افسر دیگری با کراوات مشکی از مرکز لندن آمد! همهی رسانه ها خبردار از ماجرا، بیرونِ در منتظر بودند. دوازده تلفن یکزمان زنگ میخوردند و همه ماموران در حال جواب دادن به سوالاتی در خصوص جام پیدا شده بودند.کارآگاهان من را به اتاقی بردند و سوالاتی پرسیدند. و آنجا بود که تازه فهمیدم من را به چشم مظنون ردیف اول نگاه میکنند و متهم شماره یک، خودمم! اما خیالم راحت بود و به سوالات جواب دادم. بعد از حدود یک ساعت به خانهام در نوروود برگشتم و آنهم در حالی که بیرون خانهام را خبرنگارانی از سراسر دنیا پر کرده بودند.»
جام پیدا شده بود و با اثبات بیگناهی، کوربت و سگش پیکلز، به مرکز توجه رسانههای دنیا تبدیل شدند و صحبت داستان آنها مدتها بر سر زبانها جاری بود.
شروعی تلخ، پایانی تلختر!
کوربت با جایزهای که برای پیدا کردن جام جهانی گرفت توانست خانهای را در در یکی از بهترین مناطق لندن بخرد.
پیکلز نیز به عنوان سگ سال معرفی شد و به صورت جایزه برای تعطیلات به آلمان و چکسلواکی سفر کرد اما آنقدری زنده نماند تا از شهرتش آنطور که باید و شاید استفاده کند. او یک سال بعد از آن ماجرا در سال ۱۹۶۷ مرد. کوربت در این رابطه میگوید: «او سگی کامل بود و فقط از گربهها متنفر بود. یک بار که با پسرم برای پیادهروی بیرون رفته بود آن طرف کوچه گربهای را دید و شروع کرد به کشیدن قلاده اش. پسرم هم قلاده را ول کرد و پیکلز رفت. ما همه جا را دنبالش گشتیم تا این که او را در حالی پیدا کردیم که قلاده اش در شاخهی درختان گیر کرده و خفه شده بود. سرانجام در خاک باغچهی پشت حیاط دفنش کردم و پلاکی را روی آن گذاشتم. بدون شک او معروفترین سگ تاریخ ورزش است»
در این بین شایعاتی نیز نامعلوم باقی ماند: پس از اینکه پیکلز جام را پیدا کرد، از ترس ربوده شدن دوباره آن و یک رسوایی دیگر، به جواهر سازی به اسم جرج بیرِد سفارش داده شد که یک المثنی از ژول ریمه بسازد و از این رو حتی گفته میشود جامی که بازیکنان انگلستان آن را دریافت کردند و با آن دور افتخار زدند، تقلبیبودهاست!
کاپ اصلی ژول ریمه هم وقتی برزیل در جامجهانی ۱۹۷۰ مکزیک برای سومینبار به مقام قهرمانی جهان رسید، برای همیشه به این تیم داده شد. این جام اما سال ۱۹۸۳ وقتی در ساختمان فدراسیون فوتبال این کشور در معرض نمایش قرار گرفت، ربوده شد و پس از آن دیگر هیچگاه پیدا نشد.
گفته میشود سارقان این جام طلایی را ذوب کرده و فروختهاند!
متافوتبال - در روز گذشته یعنی یکم آپریل، که به روز شوخی یا «روز شوخیهای احمقانه» معروف است، رسانههای خبرهای دروغین زیادی را منتشر کردند.
متافوتبال - باشگاهی سوئدی با جریمه بازیکن خودی به خاطر دایو، گامی جدید در این زمینه برداشته و امیدوار است با این کار، برای دیگر باشگاهها الگو شود.
متافوتبال - کوپا لیبرتادورس یا لیگ قهرمانان؟ رابطهاش با مورینیو چگونه بود؟ سوپرکلاسیکو تا چه حد بزرگ است؟
متافوتبال - بدون شک شب گذشته برای ورزش زنان یک روز تاریخی بود.