سوژه روز | پدیده علیفریسم؛ کجا می روی برادر؟


جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱ ۲۶۶۵
متافوتبال - علیرضا علیفر، آن قدر روی تئوری های عجیب و باورهای منحصر به فردش پافشاری کرد که سرانجام به هدفش برای دیده شدن و شنیده شدن رسید.

به گزارش متافوتبال و به نقل از هفته نامه همشهری جوان، فقط چند روز قبل از داربی 82، وقتی کمپین های طنز شبکه های اجتماعی در جهت حمایت از سرهنگ علیفر برای گزارش این مسابقه حساس گام برداشتند، دیگر تشخیص دشوار نبود که او حالا یکی از جدیدترین سوژه های فضای مجازی به شمار می رود. تا یک سال قبل، باکس گزارش شبکه سوم سیما در ساعت های بعد از نیمه شب، در تسخیر او بود؛ در تسخیر گزارشگری که تماشای فوتبال های ضبط شده را به تجربه ای خواب آور برای مخاطبان محدود بامدادی تلویزیون تبدیل می کرد و با فریادهایش بعد از رد و بدل شدن هر گل، خواب را از سر مخاطب می پراند. 

علیرضا علیفر، آن قدر روی تئوری های عجیب و باورهای منحصر به فردش پافشاری کرد که سرانجام به هدفش برای دیده شدن و شنیده شدن رسید. ساختار دفاع خطی، بدن آرتورو ویدال و تصمیمات پپ گواردیولا، برای او بهانه های رسیدن به شهرت بودند. آقای گزارشگر این روزها بیشتر از همه هشتگ ها و شکلک های لبخند متصل به نامش روی اینترنت لذت می برد و به نظر می رسد به جای مخاطبان فوتبال، برای دابسمش سازها گزارش می کند. غافل از اینکه یک چهره رسانه ای که سرنوشتش را به شبکه های اجتماعی گره می زند، زودتر آدمی که روی پوست ایستاده، سقوط می کند!

داستان یک شهرت

در یک شرایط استاندارد، فاصله بین ناشناختگی نسبی و شهرت برای سرهنگ علیفر باید با بهبود گزارش هایش پر می شد. بالابردن اطلاعات فوتبالی، به روز شدن، تعقیب مداوم اخبار لیگ های اروپایی، شناخت باشگاه ها و بازیکن ها، کم نوسان و کم اشتباه گزارش کردن، تمرین تلفظ درست نام بازیکن ها و وفاداری حداقلی به عبارت های فارسی، راه هایی بودند تا با وجود صدای نه چندان مناسب آقای گزارشگر، روایت او از یک مسابقه فوتبالی برای هواداران این شرته جذابیت پیدا کند. 

علیفر اما نه تنها هیچ کدام از ضعف هایش را برطرف نکرد و هیچ کدام از این راهکارها را برنگزید بلکه درست در جهت عکس قدم برداشت. علیفر بارها آرتورو ویدال را با ضرب المثل معروف «ادب و بی ادبان» مورد انتقاد قرار داده اما حالا خودش، سوژه به مراتب بهتری برای این ضرب المثل است!

خودشیفتگی به سبک سرهنگ

«وضعیت دفاعی فوتبال ایران را اصلاح می کنم تا تیم های ما دیگر مفت باز نباشند.» وقتی رامبد جوان در استودیوی خندوانه از نقشه سرهنگ برای خوشحال کردن مردم ایران پرسید، همه آنهایی که امیدوار بودند نقشه او خداحافظی از گزارشگری فوتبال باشد، با جمله ویژه این گزارشگر ناامید شدند. اعتماد به نفسی که در وعده علیفر برای اصلاح ساختار دفاعی فوتبال یک مملکت وجود داشت، پیش تر حتی در مصاحبه های چزاره مالدینی و هلنیو هررا نیز دیده نشده بود. 

این اعتماد به نفس عجیب، به مصاحبه های متفرعنانه بعدی او نیز نفوذ کرد. علیفر حتی به خودش اجازه داد خداداد عزیزی را تاریخ مصرف گذشته و بی سواد خطاب کند و مدرک مربیگری اش را به رخ همه مربیان فوتبال ایران بکشد؛ مدرکی که به لطف سیستم جالب آموزش در فدراسیون فوتبال، از هر چند نفر ایرانی یک نفر آن را به دست آورده است. شاید علیفر حق دارد و تاریخ خداداد تمام شده است اما حقیقت آن است که تاریخ خود علیفر به عنوان یک چهره جدی فوتبال هنوز شروع نشده و هیچ وقت شروع نخواهدشد!

فوتبال بهانه است

به نظر می رسد فوتبال برای او تنها بهانه ای برای شوآف کردن و بستری برای پرزنت کردن او به دست خودش است. برای علیفر تفاوت چندانی ندارد که یک مسابقه جذاب و تماشایی را گزارش کند یا یک نبرد کسل کننده و بدون گل، مسابقه حساس دو تیم بزرگ را گزارش کند یا بی اهمیت ترین دیدار ممکن در یک هفته فوتبالی. برای او این مهم است که در طول 90 دقیقه فرصت کافی را برای تکرار همان عبارت های همیشگی به دست بیاورد و از چهره های پا به توپ توییتری دلبری کند. هر بار که گلی رد و بدل می شود، او دست به تقبیح دفاع خطی می زند. هر بار که بازی از جریان می افتد، او از تاکتیک دو تیم و ظاهر بازیکنان ایراد می گیرد. هر بار که بازیکنی تکنیکی مثل نیمار توپ را تصاحب می کند، او آماده است تا با یک «کجا می روی برادر؟ بایست» سوژه دابسمش های جدید را بسازد. این سوال آخر را باید از خود او هم پرسید. سرهنگ با این روند به کجا خواهد رفت؟

میخ آهنین و سنگ

شاید باورکردنی نباشد اما آقای گزارشگر در مقابل میلیون ها مخاطب برنامه خندوانه فرصت توضیح دادن دفاع مطلوب اش روی وایت برد را به دست آورده است. او حتی برخلاف دفاع پوششی مرسوم در دهه های گذشته، به استفاده از چهار نفر در خط دفاعی اعتقاد دارد. با این تفاوت که به جای کنار هم قرار دادن دو دفاع میانی، یکی از آنها را پشت سر دیگری قرار می دهد تا دفاع با پاس های عمقی از هم نپاشد.

به نظر می رسد این تدبیر، حاصل علاقه آقای گزارشگر به بازی های پلی استیشن است چرا که این سیستم، یکی از سیستم های مربوط به گیمرهای حرفه ای به شمار می رود اما در دنیای واقعی، از بین 7.5 میلیارد آدم روی کره زمین، فقط علیرضا علیفر به استفاده از چنین روشی برای یک مسابقه فوتبال باور دارد؛ مردی که برای سرمربی بتیس «نرود میخ آهنین در سنگ» می خواند اما سنگ خودش، میخ ناپذیرتر از این حرف هاست!

ادعای مربیگری

چند گزارشگر فوتبال در جهان می شناسید که بعد از مدتی از پشت میکروفون، به نیمکت تیم های مختلف رسیده باشند؟ این روند حداقل در لیگ های معتبر اروپایی، کاملا برعکس طی می شود و این ستاره های بازنشسته دنیای فوتبال هستند که بعد از ترک مستطیل سبز به گزارشگری روی می آوردند. 

در اروپا، گزارشگری فوتبال اساس یک شغل کاملا جدی تلقی می شود؛ شغلی که منجر به کشف ستاره هایی مثل جان چمپیون و ری هادسون شده است. در ایران اما در همه این سال ها، گزارشگری فوتبال اعتبارش را از دست داده و تقریبا همه گزارشگرها به دنبال شغل های دیگری هستند و این موضوع، تمرکز کاری آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.

مهم ترین آرزوی علیرضا علیفر نیز، هدایت یک تیم فوتبال است تا دیگر نیاز به جلب توجه عمومی با گزارش نداشته باشد. او می تواند این آرزو را در سطح لیگ های جوانان و نوجوانان تهران برآورده کند اما شائبه های حضور روی نیمکت یک تیم لیگ برتری، از یک شوخی ساده شروع شده و هیچ وقت از سطح شوخی بودن تجاوز نخواهدکرد.
 

863975_989.jpg


موفقیت در هدف خاص

بیشتر آدم های دنیا همواره با هراس تبدیل شدن به سوژه خنده شبکه های اجتماعی به زندگی ادامه می دهند اما علیفر با آغوش باز این موضوع را می پذیرد و تا می تواند از این وضعیت لذت می برد. اگر تا یک سال قبل مجموعا 30 نفر به تماشای گزارش های نیمه شب او می نشستند، حالا 30 هزار نفر در یک کانال تلگرام آخرین کنایه ها در گزارش های او را با جزییات دنبال می کنندو 300 نفر بعد از هر مسابقه به مسئولیت خطیر ساخت دابسمش از کنایه های او مشغول می شوند. علیفر با تاکید روی چند جمله عجیب، به هدف اش رسیده و حالا از مزایای شهرت بهره منده شده تا انتخاب اول بسیاری از رسانه ها برای گفت و گوهای طنز باشد. ایستادگی جدی روی مواضع، از علیفر یک استندآپ کمدین ساخته است؛ یک چهره عبوس که در عین جدیت، باعث شادی جماعت زیادی می شود و از خنداننده بودن استقبال می کند.

گشت ارشاد نامحسوس

جناب سرهنگ، خودش را در جایگاه تعیین مرزهای اخلاقی جامعه می بیند و به خودش اجازه می دهد به همین سادگی مثل تیترهای روزنامه های زنجیره ای، عصبانیتش را بیرون بریزد. او تصور می کند حق دارد سلیقه ظاهری اش را به مردم تحمیل کند. در همه این سال ها، منش گزارشگری مرد کهنه کار شبکه سوم همین بوده است؛ مردی که از دو دهه قبل، هرگز فرصت به روز شدن را برای خودش ایجاد نمی کند. گزارشگر مسابقه چکسلواکی و شوروی، در روزی که جمهوری چک و روسیه رو به روی هم صف آرایی کرده اند. اگر آرتورو ویدال و مارک همشیک و... نماد بی بند و باری باشند، سرهنگ هم بنر متحرک طلبکاری و استاد گزارش های خام دستان هاست.

اگر ویکی پدیا نبود

دوران گزارشگری سرهنگ علیفر را می شود به دو بخش قبل و بعد از آشنایی او با ویکی پدیا تقسیم کرد. قبل از آشنایی با ویکی، علیفر تمیال چندانی به بیان آمار بازی و گلزنی بازیکن ها نداشت و ظاهرا آن را غیرمفید می دانست اما ویکی پدیا نگاه او را به دنیا عوض کرد. حالا به محض اینکه دوربین یک نمای اکستریم کلوز از یک بازیکن می گیرد، او بلافاصله آمار همه باشگاه های او را اعلام می کند. غافل از اینکه آمار گوشه سمت راست ویکی پدیا نه تنها دقیق نیستند و اشکالات زیادی دارند بلکه تنها مربوط به بازی های لیگ هستند و شامل دیدارهای حذفی  و اروپایی نمی شوند.

تلویزیون منفعل

رسانه های ملی تا چه زمانی پای علیفر خواهدایستاد؟ با روند فعلی، به نظر می رسد علیفر این فرصت را دارد که تا هر زمانی، از آنتن تلویزیون به عنوان فضای شخصی تبلیغات بهره ببرد. مدیران گروه ورزش شبکه سوم سیما نیز هیچ تمایلی به تغییر دادن اوضاع به نفع مخاطب ها ندارند و از یک قرن قبل به ترکیب گزارشگرهایشان دست نزده اند. علیفر، محصول تصمیم سازی تلویزیونی است که هر سال مسابقه آقای گزارشگر برگزار می کند و هر سال در گزارش فوتبال ضعیف تر می شود.

 

Alifar Cartoon.jpg

 

فراموش می شوی

درست به همان اندازه که مهران رجبی را در سریال های تلویزیونی تماشا کرده ایم، علیرضا علیفر این روزها پای ثابت پست های شبکه های اجتماعی است و نامش دائما در هشتگ ها و جمله ها تکرار می شود اما پیش از او نیز آدم های زیاید در همین جایگاه قرار داشتند و رفته رفته در مسیر فراموشی قرار گرفتند. سرهنگ این روزها با حلاوت پررنگ بودن در فضای مجازی رو به رو شده و بی رحمی شبکه های اجتماعی را از یاد برده است.

 از فرنود تا ستایش، هیچ کدام از انسان هایی که در این فضا معروف شدند، سوژه دائمی این شبکه ها نماندند و بعد از مدتی جایشان را به سوژه ها و اتفاقات تازه تری دارند. برای سرهنگ نیز این اتفاق تکرار خواهدشد تا شاید او در روزی که حرف هایش دیگر برای مخاطبان تازگی نداشت، به باکس گزارش فوتبال های ضبط شده در بامداد برگردد. شهرتی که در شبکه های اجتماعی به دست بیاید، در همین شبکه ها نیز نابود می شود.

چند پیش بینی از تیم فوتبال سرهنگ علیفر

که چه!

شاید علیرضا علیفر هرگز به آرزوی دور و دراز هدایت یک تیم در سطح اول فوتبال ایران نرسد، شاید واضح باشد که او شانس زیادی برای تحقق این رویا ندارد اما باید عتراف کرد که خیلی ها از همین حالا با وسوسه تماشای ساخته شدن تیمی به دست او فوتبال می بینند؛ تیمی که به لحاظ فوتبالی و اخلاقی می تواند یکی از مفرح ترین تیم های فوتبال جهان باشد. در طول تاریخ، کارگردان ها همواره منتقدان سینمایی را به فیلم ساختن دعوت کرده اند تا به آنها ثابت کنند تئوری هایشان در عمل چطور با تغییر رو به رو خواهدشد. حالا علیفر نیز به عنوان منتقد همه مربیان فوتبال کره زمین، مدام از علاقه اش به مربیگری می گوید تا به همه آدم های دنیا ثابت کند که در مورد فوتبال اشتباه می کنند!

دفاع غیرخطی

مهم نیست که حالا دیگر همه مربیان فوتبال در دنیا به دفاع خطی اعتقاد دارند، مهم نیست که آخرین نمونه های استفاده از مدافع پوششی یا سوئیپر به سال ها قبل بر می گردد، مهم نیست که حتی در ایران نیز هیچ باشگاهی در لیگ برتر یا دسته اول از این نوع منسوخ در فوتبال استفاده نمی کند، دفاع غیرخطی، اصل کلیدی تیم سرهنگ علیفر را می سازد و آقای سرمربی به هیچ وجه حاضر نیست از آن دست بکشد. او مدافعان مرکزی تیمش را به جای کنار هم ایستادن، به قرار گرفتن پشت سر هم ترغیب می کند. چند ثانیه طول خواهدکشید تا دروازه تیم سرهنگ در اولین مسابقه باز شود؟

یک و نیم درصد مالکیت

در نگاه فوتبالی آقای گزارشگر، پاسکاری ها میانه میدان و به ویژه پاس های رو به عقب، کوچک ترین ارزش و اهمیتی در فوتبال ندارند و اساسا پاس تا زمانی ارزشمند است که به خلق موقعیت گلزنی ختم شود. او بیشتر از هر کسی در دنیای فوتبال، انتقاداتش را متوجه پپ گواردیولا می داند. «آقای توریست»، «پول مفت» و «شق القمر» کلیدواژه های سرهنگ در توصیف یکی از بهترین مربیان فوتبال دنیا هستند. طبیعتا تیم خود او باید در جهت مخالف نام تیکی تاکا گام بردارد و مالکیت توپ را به حریف واگذار کند و بازیکنان این تیم نباید هیچ پاس بی ارزشی بدهند. میزان مالکیت توپ در هر مسابقه برای تیمر سرهنگ، حدود یک و نیم درصد است و 98.5 درصد از مالکیت نیز به تیم رقیب می رسد. 

بنرهای متحرک

تیم سرهنگ فوتبال را می بازد اما اخلاق را که دیگر نباید ببازد. او با همه بازیکنان تیمش که مدل موی خاصی یا خالکوبی دارند، برخورد جدی می کند و بیشتر آنها را کنار می گذارد و احتمالا یک دو نفر از این بازیکنان را حفظ می کند تا با اشاره به آنها، به سایر بازیکنان درس اخلاق بدهد. سرهنگ قبل از هر بازی به این بازیکنان خلاکوبی دار اشاره می کند و به اسیر بازیکنان تیم می گوید: «جوانان ما ببینند، ادب از که آموختی؟»
 

Alifar.jpg


حق ندارید گل بخورید

«بنده بارها عرض کرده ام تیمی که در فوتبال گل نخورد، 90 دقیقه فرصت برای گل زدن به حریف دارد». احتمالا تمام صحبت های قبل از بازی علیفر با بازیکنانش با همین جمله آغاز خواهدشد. بازیکنان تیم او اساسا حق گل خوردن ندارند چرا که در نگاه سرهنگ، گل خرودن در فوتبال یک اتفاق شوم و نابخشودنی است و وقتی تیمی درست دفاع کند، اصلا چه معنی دارد که دروازه اش باز شود؟

کلاس هندسه

جلسه های آنالیز فنی تیم های رقیب توسط علیفر، احتمالا برای هر فوتبالیستی اوج لذت و هیجان خواهدبود. وقتی که او مدام اشکال هندسی ترسیم می کند و از بازیکنان اش می خواهد مهارکردن حریف را با رسم شکل یاد بگیرند. این مربی احتمالا در طول جلسات فنی تا حد امکان به تحقیر مربی حریف نیز می پردازد و مدام تکرار می کند: «خدمتتون عرض کن که او این کاره نیست!»


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها