متافوتبال - سه باشگاه بارسلونا، رئال مادرید و بایرنمونیخ در تمام پنج فصل اخیر به جمع هشت تیم پایانی رسیدهاند. در 20 سال اخیر تنها دو بار چنین اتفاقی افتاده بود، هر دو توسط منچستریونایتد سر الکس فرگوسن در سالهای 2001-1996 و 2011-2006.
به گزارش متافوتبال و به نقل از ایرانورزشی، شاید با داستان قورباغه آشنا باشید. اگر یک قورباغه را در آب جوش بیندازید فوری بیرون میپرد اما اگر همان قورباغه را در آب سرد بیندازید و به تدریج دما را بالا ببرید خیلی خوشحال آنجا مینشیند تا آب تا حد مرگ جوش بیاید. (البته من نمیدانم چرا باید کسی چنین کاری کند یا اینکه براساس تحقیقات علمی جدید قورباغهها اصولا نمینشینند و به سرعت تلاش میکنند از ظرف بیرون بیایند) به هر حال این استعاره کاربرد دارد و ما متوجه تغییرات تدریجی نمیشویم تا وقتی خیلی دیر میشود و این چیزی است که در دنیای فوتبال رخ میدهد.
در پنج فصل اخیر، 19 تیم در مرحله یک چهارمنهایی لیگ قهرمانان اروپا حضور داشتند. در پنج سال قبلش 23 تیم و در پنج سال قبلترش 22 تیم بودند. کمی عقبتر برگردید تا متوجه شوید بین 2001-1996 تعداد تیمها 24 و در پنج سال قبلش 29 تیم بوده.
همهاش همین نیست. سه باشگاه: بارسلونا، رئال مادرید و بایرنمونیخ در تمام پنج فصل اخیر به جمع هشت تیم پایانی رسیدهاند. در 20 سال اخیر تنها دو بار چنین اتفاقی افتاده بود، هر دو توسط منچستریونایتد سر الکس فرگوسن در سالهای 2001-1996 و 2011-2006.
حالا که فصل 2016-2015 تمام شده، وضعیت فوتبال باشگاهی اروپا مثل همیشه دو قطبی بود. آمار مذکور این فرضیه را تایید میکند اما شاخصهای دیگری هم هست مثل «لیگ پولی دلویت» که تیمها را براساس درآمدشان ردهبندی میکند. پنج تیم اول از مجموع 12 تیم بعدی درآمد بیشتری دارند.
پنج فصل اخیر در پنج لیگ اول اروپا را ببینید: انگلیس، اسپانیا، آلمان، ایتالیا و فرانسه. از این 25 قهرمانی 20 تا به تیمهایی رسیده که در میان 10 تیم اول لیگ پولی هستند. پنج تای بقیه کدام است؟ بوروسیادورتموند دو قهرمانی داشته و در رده یازدهم است، اتلتیکومادرید هم پانزدهم است و مونپولیه و لسترسیتی هم خارج از ردهبندی هستند.
صادقانه اینکه ما در عصر ابرباشگاهها زندگی میکنیم و این روند قرار نیست تغییر کند مگر اینکه انقلابی در قوانین رخ بدهد. عامل آن چیست؟ کلیگوییاش این میشود که درآمدهای وحشتناک تلویزیونی چه در داخل و چه اروپا هرچند تفاوت معناداری در لیگها وجود دارد.
در انگلیس اگرچه مساوات بیشتری در این زمینه وجود دارد اما درآمدهای یوفا به همان نسبت متفاوت است. در کشورهای دیگر، درآمد به راس هرم سرازیر میشود و با وجود حق رسانهای کمتر، موفقیت اروپایی اثر بیشتری خواهد داشت.
اما آنچه در سالهای اخیر بیشتر باعث تفاوت شده، درآمدهای تجاری و به طور خاص اسپانسرشیپ است. این چرخه را ببینید: باشگاههای موفق پول بیشتری بابت حق پخش میگیرند، این یعنی میتوانند بازیکنان بهتری بگیرند و نگه دارند و این کمکشان میکند به موفقیتشان ادامه دهند. علاوه بر آن، باشگاههای بزرگ حق پخش بیشتری میگیرند و مخاطبان بیشتری جذب میکنند که باعث میشود درآمد تجاری بالاتری داشته باشند و این هم موفقیتشان را در پی دارد. با این برتری اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی، باشگاههای بزرگتر در استادیومهای بزرگتر در مناطق مرفهتر شهرهای بزرگتر جا میگیرند و این درآمدشان از روز مسابقه را بیشتر میکند و مثلث مزیتهای آنها کامل میشود.
میدانم به چه فکر میکنید: خب لستر چه؟ اتلتیکومادرید چه؟ اتلتیکو شاید در برابر بارسلونا و رئال مادرید کوچک به نظر برسد اما سومین تیم پرطرفدار اسپانیا محسوب میشود. این تیم در جدول پولی پانزدهم و در جدول متوسط تماشاگران هجدهم است. و موفقیت اخیر این تیم براساس اقدامات غیرمعمول در بازار نقل و انتقالات و همچنین استفاده از سرمایهگذاری بخش ثالث بوده که اخیرا از سوی فیفا ممنوع شده.
درباره لستر، خب بله این تیم هیچ وقت در این جمع نبوده. میتوان یک عالم دلیل برای قهرمانی این فصل آنها آورد اما اجازه بدهید اول ببینیم موفقیتشان تا حد پایدار است قبل از اینکه از این نمونه بهعنوان شاهدی برای از بین رفتن دوقطبیبودن فوتبال استفاده کنیم.
اینکه اهمیت بدهید یا نه احتمالا به این بستگی دارد که طرفدار یکی از ابرباشگاهها باشید و چه انتظاری از فوتبال داشته باشید و چه تیمی را دنبال کنید. فوتبال اروپا مثل ورزشهای آمریکایی نیست؛ مفهوم باشگاههای بزرگ و کوچک در فرهنگ ریشه دارد.
اکثریت طرفداران تیمهای متوسط و کوچک قبول دارند که غالبا برای قهرمانی نمیجنگند. آنها هوادارند چون چارهای ندارند یا معمولا به خاطر علایق خانوادگی یا نزدیکی به یک باشگاه یا اینکه نخستین بار بازی چه تیمی را از نزدیک دیدهاند. آنها قورباغههایی هستند که با حوصله پخته شدهاند به این هم اهمیتی نمیدهند که تیمشان هیچ وقت شانس بردن هیچ چیز را ندارد.
اما جمعیت جهانی هواداران رو به افزایش است و باشگاهها از این هواداران پول در میآورند هرچند بعید است عامه مردم بلیت فصل را بخرند. آنها هواداری خود را از طریق تلویزیون ثابت میکنند و اتفاقا همین باعث رشد باشگاهها میشود.
هرچه شما بیشتر در تلویزیون باشید و به طور خاص در تلویزیون باشید و ببرید، احتمالش بیشتر است که هواداران جدیدی را جذب کنید و نگه دارید. به همین دلیل شمار نامتناسب هواداران لیورپول که در دهه 70 میلادی متولد شدهاند، قابل توجیه است همینطور هواداران منچستریونایتد که در دهه 80 به دنیا آمدهاند.
این یک پدیده جدید نیست، جدید این است که دسترسی به بزرگترین باشگاههای جهان بسیار آسانتر شده و خیلی بیشتر از قبل در تلویزیون هستند. در چنین شرایطی، مبارزه برای جذب هواداران جدید مبارزه عادلانهای نیست.
بایرنمونیخ و هامبورگ را ببینید. چرا باید هواداری که هیچ مناسبتی با شهر این دو تیم ندارد و به اندازه نصف دنیا با آنها فاصله دارد، دومی را انتخاب کند در حالی که در هفت سال گذشته هیچ وقت در میان شش تیم اول فصل نبوده.
قبلا، این اهمیتی نداشت. اینکه دهها هزار هوادار خارجی داشته باشی اهمیتی نداشت چون راههای زیادی برای پولدرآوردن از آنها نبود اما اوضاع تغییر کرده و رشد تلویزیون و اینترنت به این معنی است که شما میتوانید از هواداران در سراسر جهان پول دربیاورید و این، موازنه قدرت را به سمت باشگاههای بزرگتر سنگین کرد.
نکته آخر اینکه همه چیز به نفع گروه محدودی از باشگاهها به اندازهای تغییر کرده که قبلا وجود نداشت. حتی در لیگ برتر که پول حق پخش تلویزیونی عادلانه تقسیم میشود و تیم اول تقریبا یک و نیم برابر تیم آخر دریافتی دارد، سلطه ادامه دارد. لسترسیتی را کنار بگذارید. منچسترسیتی، منچستریونایتد، آرسنال، تاتنهام و لیورپول همگی از سال 2009 به این طرف در میان هشت تیم اول بودهاند. چلسی تا همین فصل اخیر و اورتون تا دو فصل پیش جزو این تیمها بود. ما حق داریم که ششمی و هفتمی وستهم و ساوتهمپتون در فصل 2016-2015 را جشن بگیریم اما در واقع همه کاری که میکنند این است که میزان دستمزدهای خود را با چند جایگاه قابل قبول در لیگ جبران میکنند، هیچ درآمد تلویزیونی هم این روند را تغییر نمیدهد. دستاندرکاران پخش تلویزیونی لزوما اهمیتی نمیدهند که تعداد تیمهای با پتانسیل قهرمانی گسترده نشود تا وقتی که قهرمانی بین بزرگترها دست به دست میشود و هر سال یک تیم به قهرمانی نمیرسد. بخش قابل توجهی از مخاطبان تلویزیونی بخصوص در مراحل آخر لیگ قهرمانان، علاقه ریشهای ندارند و بیطرفهایی هستند که میخواهند این درام را دنبال کنند.
علاوه بر آن اگر بازیگران آشنا باشند پیگیری داستان آسانتر است؛ این یک اصل مورد قبول در تلویزیون است که اسپانسرها هم به آن پایبندند. آنها چشمانی تضمینشده میخواهند و تیمهای آشنا و موفق بهترین راه برای این تضمین هستند. من ترجیح میدهم پول بیشتری بپردازم تا درباره یوونتوس و پاریسنژرمن ببینم و بشنوم تا شاختار دونتسک و مالاگا.
اما تغییر از کجا پیدا میشود؟ از قانونگذاران؟
در سطح لیگ واقعا غیرمحتمل است. لیگ برتر در حال حاضر تا جایی که باید عادلانه است و تیمهایی که درآمد تلویزیونی ناچیزی دارند، کم هستند. مشخص نیست که اگر از نظر قانونی تمایلش وجود داشته باشد، امکانش باشد.
یوفا میتواند نحوه اختصاص جوایز مالی خود را اصلاح کند اما در حال حاضر این سازمان رییس ندارد و فقط زیر نظر یک دبیرکل موقت اداره میشود. با توجه به قدرت باشگاههای بزرگ و اینکه حتی از برگزاری «سوپرلیگ اروپا» با حضور نخبگان هم حمایت میشود، اگر اتحادیه فوتبال اروپا رییسی داشته باشد که ملتزم به چنین تغییری باشد معلوم نیست امکان چنین کاری وجود داشته باشد. یک «مالیات لوکس» برای محدودکردن دستمزدها میتواند مفید باشد اما درباره آن باید خیلی بررسی و تحقیق شود.
شاید تنها کاری که بتوان کرد این باشد که هواداران با پول خود رای بدهند و نارضایتیشان را نسبت به قدرت روزافزون تیمهای بزرگ ابراز کنند اما راستش معلوم نیست بتوانیم به اندازه کافی هوادارانی را پیدا کنیم که به این قضیه اهمیت بدهند. هر فصل که میگذرد احتمال بیرون آمدن قورباغه از قابلمه کمتر و کمتر میشود.
متافوتبال - زیدان برای تجهیز تیم جدیدش مبلغ 300 میلیون پوند تدارک دیده است.
متافوتبال - بارسلونا با توجه به یک آمار خاص میتواند قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود.
متافوتبال - ماتیاس دی لیخت ستاره جوان آژاکس مقصد بعدی اش را در فرصت نقل و انتقالات تابستان پیش رو اعلام کرد
متافوتبال - بارسلونا در سالهای اخیر توانسته است بیشتر عناوین را به خود اختصاص دهد و در این زمینه بالاتر از رئال مادرید قرار بگیرد.