یادداشت روز | خداحافظ، مزدهای میلیاردی! خداحافظ، پول‌های دولتی!

 اردشیر لارودی: برای یارگیری و برای گرفتن و مال خود کردن بهترین‌های فوتبال از کدام طریق باید به تأمین «منابع پولی لازم» پرداخت؟ آیا چنین کوشش لازمی، با هر مکانیزمی که به اجرا درآید؛ با عزم قوه قضاییه و مصوبه دولت یا دستور محکم رئیس‌جمهور، همخوانی پیدا می‌کند؟ ذ
آیا عقد قراردادهای حرفه‌ای‌گری، شامل مقررات و قوانین جلوگیری از پرداخت‌های من غیرعرف و سنگینی که صدای همه را درآورده و با عدالت اجتماعی نیز در یک راستا قرار نمی‌گیرد، نمی‌شود؟ 
فلان وزارتخانه یا کارخانه دولتی بهمان، که در لیگ برتر دو تیم دارد، چگونه باید از این پس در بازار نقل و انتقالات، در پی رقابت با همتاهای خود باشد؟ آیا باز هم سر کیسه دولت شل است و باز است؟ آیا در این دایره - حرفه‌ای‌گری، بدون اجازه حرفه‌ای بودن در عرصه درآمدسازی- باز هم همان اصول شبهه‌ناک پیشین حاکم خواهد بود؟ 
از تیم بخصوصی نام نمی‌بریم، ولی می‌پرسیم ملوان که می‌خواهد دیگر به لیگ یک سقوط نکند، با چه ترتیب و با کدام تدبیر، تیمی در خور نام بزرگ و سابقه تحسین‌برانگیز خود داشته باشد؟ 
نمی‌خواهیم نام تیم خاصی را مطرح کنیم، ولی تکلیف نفت آبادان و بودجه «تیمداری» اش چگونه روشن می‌شود؟ 
نیت بدی نداریم؛ قصد و منظورمان کمک برای پیدا کردن راه برون‌رفت، از یک مخمصه جدی است! بنابراین باید بپرسیم: ...سپاهان تیم جدیدش را، با کدامین پول خواهد ساخت؟ عبدا... ویسی توان لازم را دارد ولی آیا امکانات ضروری هم به او داده می‌شود؟ 
یا تراکتورسازان که تازه مزه قوی بودن و خوب بازی کردن، زیر دندانشان رفته است؟ تراکتور که باید حواسش به گندم‌خوردگان و از بهشت رانده‌شدگان هم باشد، باز هم از دولت پول خواهد گرفت؟ 
عین همین سؤال‌ها، در مورد استقلال و پرسپولیس هم جواب می‌طلبد؟ حقوق و دستمزد و پایمزد برانکو و همکاران پرتعداد کرواتش، شامل این مقررات و شامل اراده مبارزه با ریخت و پاش‌ها، می‌شود یا نمی‌شود؟ 
اگر نمی‌شود، باید بپرسیم چرا؟ اگر می‌شود، پس سؤال می‌کنیم چگونه! پرداخت و دریافت‌های قانون‌محور میلیاردی چه می‌شود؟ 
نکته غامضی است، نه؟ 
دردسرهای ویژه خودش را ایجاد می‌کند، این‌طور نیست؟ 
اگر فوتبال درآمد داشت! اگر فوتبال می‌توانست و اجازه کسب درآمد داشت! اگر فوتبال توسط بخش خصوصی اداره می‌شد، نه به آن روز می‌افتاد، نه به این روز، با همه ترس و تردیدهایش دچار می‌آمد! هنوز هم چاره کار معلوم است و آشکار: 
...به میدان آوردن بخش خصوصی! از قوانین اقتصاد رقابتی، از اصول درون‌زای اقتصاد، مبتنی بر رقابت آزاد پیروی کردن! ...از دل فوتبال، پول درآوردن و خرج خود فوتبال کردن! راه را بر مگس‌های دور شیرینی بستن! شاهراه را به روی صاحبان عشق و فکر و اندیشه باز گذاشتن.
ملوان، پروازی بلند یا سقوطی دیگر 
از ملوان یاد کردیم که قادر به استفاده حداقلی از سرمایه‌های خود نیست! 
به ملوان و پیچیدگی‌های کارش و هزار چم راهش در حد یک جمله اشاره نمودیم! ملوانی که حالا دوباره در لیگ برتر است! اما چگونه؟ اما برای چه؟ هدف چیست، سقوطی دیگر یا پروازی بلندپروازانه؟ آنقدر بلند که سرش گیج برود یا آنقدر کوتاه که قادر به بال گشودن نشود؟ 
درباره ملوان حرف‌ها باید زد! باشد برای بعد!