متافوتبال - انگلیسیها سنت شکنی نکردند و همچون سالهای قبل، زودتر از اکثر مدعیها از تورنمنت کنار کشیدند و به ناکامیهای خود ادامه دادند.
علیبابازاده - متافوتبال| انگلستان با شکست مقابل ایسلند از جام ملتهای اروپا کنار رفت و دو سال دیگر باید برای حضوری مجدد در یک تورنمنت بزرگ بینالمللی صبر کند. آنها سنت شکنی نکردند و همچون سالهای قبل، زودتر از اکثر مدعیها از تورنمنت کنار کشیدند و به ناکامیهای خود ادامه دادند.
روی هاجسون در شکل گیری این ماجرا شاید بیشترین تأثیر را نداشته باشد اما، یقیناً کمترین آن را داشت! مشکل از جایی شروع شد که فدراسیون فوتبال انگلستان در تصمیمی عجیب و بحثبرانگیز، پس از جام جهانی ۲۰۱۴ و کسب نتایج نامطلوب، رأی به ماندگاری هاجسون داد. آنهم در شرایطی که انگلیس در گروه خود به ردهای بهتر از چهارمی دست پیدا نکرد و با یک امتیاز، پائین تر از کاستاریکا، اروگوئه و ایتالیا از جام جهانی کنار رفت.
چالش جدید هاجسون و تیمش آغاز شد و آنها میبایست در جام ملتهای اروپا به میدان میرفتند; سؤال اصلی اینجاست که آیا اصلاً در این ۴ مسابقه، فاکتور مثبتی از انگلستان مشاهده کردیم؟ مسلماً جواب منفی خواهد بود. در مراحل گروهی بهترین درخششآن ها مربوط میشود به گل دقیقه ۹۰ دنی استوریج به ولز که آنها را از تساوی نجات داد. با این حساب عملاً چیزی از هاجسون و تیمش در برابر روسیه، اسلواکی و ایسلند مشاهد نکردیم. یکی از دلایل ضعف انگلستان، نحوه بازی و نوع چیدمان هاجسون است. قبل از بازی با ایسلند، استیون جرارد در یادداشتی برای تلگراف اینچنین گفت که: «نقش ضربههای آزاد در چنین دیدارهایی حیاتی است. ایسلند در این زمینه قوی است و ضربات شروع مجدد را به عنوان بهترین راه به منظور ایجاد مشکلات دفاعی برای انگلستان میبیند. کرنرهای ما در این تورنمنت نا امید کننده بوده و نباید از ابتدا ضربات کرنر را به هری کین بدهیم. گزینههای بسیار خوب دیگری همچون وین رونی، آدام لالانا و دله الی هستند که میتوانند سانترهای خوبی را انجام دهند. وقتی همچون بازی نخستمان در این تورنمنت، کرنرهای زیادی را به دست میآوریم، باید بهره بیشتری را از آنها ببریم.»
این صحبتهای کاپیتان سالهای نهچندان دور سهشیرها، اولین دلایل ناکامی انگلستان را به طور واضح برای ما روشن کرد! ایسلند از روی پرتاب اوت دستی به انگلیس گل زد و از آن طرف، شاگردان هاجسون نتوانستند از مجموع ۲۲ ضربه کرنر و آزاد خود در این مسابقه، بهرهای ببرند.
در اکثر تیمها فلسفه ازاین قرار است که کمک مربیها نقاط ضعف سرمربی را پوشش میدهند و او را در امور مختلف کمک میکنند. اما در انگلستان ماجرا اینچنین نیست; چرا که گری نویل، آنقدر در والنسیا ضعیف کار کرده که شاید خود هاجسون هم او را قبول نداشته باشد; و شاید تا سالهای بعد نیز مشخص نشود که دلیل حضور او در کادر فنی هاجسون چه بوده است؟ آنهم پس از کسب نتایج فوقالعاده ضعیف بر روی نیمکت خفاشهای اسپانیا.
همانطور که ذکر شد یکی از دلایل ناکامی انگلیس، نوع چینش افراد از سوی هاجسونست. در همین یورو ۲۰۱۶، صحنههایی بوده که گری کیهیل، اسمالینگ و هارت در اوج ناهماهنگی دردسر ساز شده و به تیم ملی کشورشان ضربه زدهاند. اصرار بیش از حد هاجسون به بازی دادن به رونی آنهم در دقایقی که او به افت بدنی رسیده و دیگر نمیتواند کمکی را ارائه دهد نیز یکی از مسائل قابل توجه بازی با ایسلند بود.
شاید اگر هاجسون کمی زودتر دست به تغیر میزد و از راشفورد، کلاین، واردی، و یا حتی بارکلی استفاده میکرد، نتیجه جور دیگری رقم میخورد و اکنون آنها باید به مصاف فرانسهی میزبان میرفتند.
دلیل بعدی ناکامی آنها کسی نیست جزء رحیم استرلینگ; به نظر میرسد که او به طور کلی از شرایط آرمانی خود به دور است. بازیکن منچسترسیتی در دو بازی اول برابر روسیه و ولز به قدری ضعیف نشان داد که روی هاجسون در بازی سوم برابر اسلواکی از او استفاده نکرد. استرلینگ که از سرعت و قابلیت فضاسازی به خوبی بهرهمنداست، در این دوره از رقابتها بسیار دور از انتظار ظاهر شد و نتوانست کیفیت همیشگی خود را در تیم ملی نشان دهد. هاجسون پیش از شروع یورو حساب ویژهای روی استرلینگ باز کرده بود اما، به نظر نباید روی بازی دادن بیشازحد به او، اصرار میکرد.
برسیم به یکی از موارد اصلی; در چهار مسابقه صورت گرفتهی انگلستان در یورو ۲۰۱۶، آنها بیشترین درصد تصاحب مالکیت توپ را در اختیار داشتند و به عنوان مثال بیشترین آن عدد ۷۰ به ۳۰، و کمترین آن ۵۲ به ۴۸ را نشان میداد.
اگر به دیدار انگلیس برابر ولز و یا ایسلند نگاه کنیم، به خوبی متوجه این مسئله خواهیم شد که سه شیرها در اغلب زمانهای بازی مالک توپ و میدان بودند، اما نوع مالکیت و کنترل آنها به شکلی نبود که آنها را تیم برتر مسابقه نشان دهد. نوع مالکیت انگلیس به گونهای بود که بیشتر در عرض پاسکاری میکردند و کمتر شاهد نفوذ و حمله با برنامهای به سمت دروازه حریفان بودهایم.
این موارد تنها بخشی از نقاط ضعف هاجسون در تیم ملی کشورش بود، مربیای که در تیمهایی چون امارات، وستبرومویج، لیورپول و فولام هم به نتایج قابلتوجه ای نرسیده است.
نسل خوب فوتبال انگلستان یکی از بهترین فرصتهای درخشش را از دست داد.
پس از حذف شدن مقابل ایسلند، هاجسون اشاره داشت که فوتبال انگلستان را جوان کرده و تنها به بیان این سخنان بسنده کرد: «یک ماجراجویی ۴ ساله فوقالعاده را با انگلیس داشتم و در آینده با افتخار به آن نگاه خواهم کرد. متاسفم که اینگونه کار پایان یافت، با یک خروج دیگر از یک تورنمنت. اما برای همه آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم یک بار دیگر مردم شاهد حضور فوتبال انگلیس در فینال یک تورنمنت معتبر باشند. از همه تشکر میکنم.»
به نظر فوتبال انگلستان بیش از آن که به مربیان سن بالا و کم هیجانی چون هاجسون نیاز داشته باشد، به مربیانی نیازمند است از نوع سیمئونه، کنته و یا حتی پوچتینو! مردانی که با حضور خود در کنار زمین، شور، انگیزه و روحیه جنگندگی را به بازیکنانشان تزریق میکنند. و کیست که نداند مهمترین عامل موفقیت ایتالیا، تاتنهام و یا آتلتیکو مادرید، همین مربیانشان هستند.
انگلیس مغلوب کشوری ۳۳۰ هزار نفری شد و نام آنها را در تاریخ به ثبت رساند. این شکست برای ۳ شیرها بهقدری سنگین بود که اکثر بزرگان فوتبال انگلستان لب به انتقاد گشودند. در یکی از آخرین آنها، آلن شیرر اینچنین سخن گفت: «من چهار یا پنج سال پیش به FA رفتم و گفتم:" این شغل را میخواهم!". من میتوانستم این شغل را تصاحب کنم، اما آنها به من نگاه کردند و گفتند:" نه!". آنها میگفتند من تجربه کافی برای هدایت تیم ملی را ندارم. در پاسخ به آنها گفتم:" در چند سال اخیر افراد با تجربه را استخدام و رقمهای باور نکردنی به آنها پرداخت کردید، من نمیتوانم که بدتر از آنها نتیجه بگیرم!". »
باید دید در نهایت مربی بعد انگلیس هم مثل هاجسون، خودش را به بازیکنها و تیمهای بزرگنمایی شده میبازد و از روی تیتر روزنامههای انگلیسی، که یک بازیکن جوان را با کمی عملکرد خوب در حد بهترین جهان بالا میبرند ترکیب میچیند، یا اینکه برای انتخاب لیست و ترکیبش، کمی عاقلانهتر تصمیم میگیرد.
شاید این سخن به خوبی در مورد فوتبال انگلستان صدق بکند که: فوتبال ورزش شور و انگیزههاست، نه تجربهها!
متافوتبال - ایران و انگلیس تنها تیم های مرحله مقدماتی جام جهانی(به غیر از آفریقا و اقیانوسیه) هستند که هنوز گلی دریافت نکرده اند.
متافوتبال - فرانک لمپارد و استیون جرارد که هر دو سابقا در خط میانی تیم ملی انگلستان بازی می کردند، می خواهند در طول چهار سال آینده آموزش ها مربی گری خود را در کادر فنی تیم ملی ببینند.
متافوتبال - گرت سواتگیت سرمربی موقت تیم ملی انگلستان بعد از هدایت سه شیرها در دو مسابقه از رقابت های مقدماتی جام جهانی، می خواهد سرمربی دائم سه شیرها باشد.
متافوتبال - مارک اورمارس هافبک سابق تیم ملی هلند و باشگاه آژاکس آمستردام در مصاحبه جدید خود از آرسن ونگر برای تصدی سرمربی گری تیم ملی انگلستان حمایت کرد.