متافوتبال - عموم مردم تصور میکنند فوتبالیستهای حرفهای زندگی فوقالعادهای دارند اما واقعیت به گونه دیگری است.
به گزارش متافوتبال و به نقل از sportskeeda.com، به نظر اکثر مردم، فوتبالیستها زندگی بینظیری دارند؛ آنها همه چیز را با هم دارند. پول، شهرت، خانواده، خانه فوقالعاده، ماشین لوکس و هر چیز دیگری که اراده کنند. در کنار اینها آخر هفتههای بینظیری هم دارند و سفرهای تفریحی گرانقیمتی میروند. علاوه بر اینها کارشان هم به نوعی تفریح و بازی است. به نظر همه چیز فوقالعاده میآید، اما در واقعیت هم این چنین است؟
در واقع زندگی یک فوتبالیست بسیار پیچیدهتر از زندگی مردم عادیست. ما به عنوان یک هوادار و یک شخص بیرون از حیطه فوتبال حرفهای، به راحتی میگوییم: «این بازیکن هفتهای فلان قدر دستمزد میگیرد پس هیچ دلیلی هم ندارد که ناراحت باشد و یا حتی افسردگی بگیرد» اما واقعیت این است که آنها زندگی ایدهآلی ندارند؛ آنها با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند که ما حتی فکرش را هم نمیکنیم.
یکی از جذابترین لحظات برای هواداران بیشک پنجره نقل و انتقالات است؛ زمانی که منتظرند تا ببیند بازیکن محبوبشان به کدام تیم میرود، باشگاه محبوبشان کدام مربی را روی نیمکت تیم مینشاند، کدام باشگاهها بیشتر از همه خرج میکنند و غیره. این دوره میتواند برای بازیکنان فوتبال بسیار شادیآور باشد و یا به شدت پرفشار و مملو از دقایق پراسترس؛ به ویژه برای بازیکنانی که خانواده دارند. ما معمولا فراموش میکنیم که بازیکنان فوتبال، همسر و پدر خانوادههایشان هستند و خانوادهای دارند که باید از آنها حمایت کنند. هر تابستان، عدم اطمینان از آینده بازیکنان، تاثیر عمیقی بر خانوادههایشان میگذارد و این بازیکنان معمولا با چنین سوالاتی از سوی خانوادههایشان مواجه میشوند: «دوباره باید نقل مکان کنیم؟»،«دوباره باید دنبال خانه جدید بگردیم؟»، «پدر بالاخره میشه روزی مدرسهمان را عوض نکنیم؟». این سوالاتی است که فوتبالیستها معمولا در ماه جولای و آگست با آن مواجه میشوند.
البته اگر بازیکنی مثل کریستیانو رونالدو و یا لیونل مسی باشید، چنین مشکلی ندارید اما بازیکنانی که در باشگاههای سطح پایینتر بازی میکنند، یکی از اصلیترین دغدغههای فکریشان همین موضوع است. البته برخی بازیکنان اوضاع بغرنجتری دارند؛ آنهایی که دیگر باشگاههشان آنها را نمیخواهند و به صورت بازیکن آزاد در بازار میماند. آنها هیچ باشگاهی ندارند و حتی مطمئن نیستند که بتوانند به این زودیها به تیمی بپیوندند. از این رو، آنها خودشان را در لبه پرتگاه مییابند که از هر طرف تحت فشارند. اصال ناامنیای که خانواده این فوتبالیست احساس میکنند را فراموش کنید، فکر میکنید خود بازیکن چه احساسی دارد؟ نمیداند آیا فصل بعد اصلا درآمدی خواهد داشت؟ یا اینکه کجا بازی خواهد کرد و از آن بدتر اصلا دیگر فوتبالش ادامهای خواهد داشت؟ این احساس ناامنی و سردرگمی چنان روی هم جمع میشود و به بازیکن فشار میآورد که ناگهان از لحاظ روحی شکست میخورد و افسرده میشود.
مطمئنا حس خوبی ندارد وقتی خبرگزاریهایی که تا به حال حتی نامشان را هم نشنیدهاید سخن از رفتن شما به لیگشان میکنند. بدتر از آن این است که انواع و اقسام گزارشها و نقدها را در مورد خودتان میخوانید که دلیل افت شما را تحلیل کردهاند و این که باشگاه لطف بزرگی در حق هواداران کرده که شما را کنار گذاشته است. نقد سازنده همیشه مورد احترام است اما وقتی یک فوتبالیست میبیند نُقل محافل تمام برنامههای ورزشی است و در مورد عملکرد ضعیف او در طول فصل صحبت میکنند، احساس ناراحتی و سرخوردگیاش بیشتر میکند و حسرت میخورد که چرا یک شغل و زندگی ساده ندارد.
انتقادها همچنین تاثیر بسزایی بر خانوادههایشان هم دارد. تصور کنید بازیکنی برای باشگاه X بازی میکند و فرزندش در مدرسهای درس میخواند که هواداران Y، رقیب باشگاه X هم حضور دارند. در طول سال هواداران باشگاه Y به پدر آن بچه توهین میکنند و شرایط وقتی بدتر میشود که اگر پدرش در بازی دربی گل بزند، در این صورت این بچه هدف اول دیگر بچهها میشود و مورد اذیت و آزار قرار میگیرد. اگر بازیکن مدتها نتواند گلزنی کند و یا به عنوان مثال گل به خودی بزند، در آن صورت آن بچه سوژه اول تمسخر در مدرسه میشود؛ شوخیهایی که تا بناگوش کودک را از خجالت سرخ میکند. حتی اگر برای سرگرمی و یا شوخی باشد شما هیچ وقت در سنین کودکی نمیتوانستید کوچکترین شوخیای در مورد پدرتان را تحمل کنید.
نقد کردن و پوشش رسانهای نحوه بازی کردن فوتبالیستها قابل قبول است. اما این روزها رسانهها تلاش میکنند تا زندگی کامل بازیکن را به نمایش بگذارند و عکاسانی مخفی در هر جایی گذاشتهاند تا صبورانه منتظر باشند بازیکن مدنظرشان کاری همچون بقیه مردم عادی انجام دهد. اما نه، فوتبالیستها فراتر از مردم عادی هستند و کوچکترین کارشان، تیتر اول روزنامههای فردا صبح خواهد شد. هر کسی حق آن را دارد در خلوت خودش راحت باشد اما با خبرنگاران زیادی که رسانهها در کمین بازیکنان گذاشتهاند، فوتبالیستها هیچ جا راحت نیستند. ما برای تماشای بازی فوتبال پول میپردازیم نه برای داستانهای خصوصی زندگی بازیکنان؛ نه برای این که کدام بازیکن خیانت کرده، کدامشان در حال رانندگی با موبایل صحبت کرده و غیره.
از یک سو، بله بازیکنان مسئولیت اجتماعی دارند چرا که در جامعه امروزی، آنها را سلبریتی میدانند و الگوی جامعه محسوب میشوند و باید آگاه باشند که رفتارهایشان در خارج از زمین الگو میشود. با این حال، هر چیزی که در داخل خانههایشان رخ میدهد به هیچ کس جز خودشان ربطی ندارد و ما هم نباید علاقهای به دانستنشان داشته باشیم.
در پایان همه این مشکلات هم دغدغههای مهم دیگری همچون قرارگرفتن در ترکیب اصلی تیم، احساس تنفر از خود بعد از یک بازی بد، حفظ انگیزه، شجاعت و اعتماد به نفس برای از سر گرفتن تمرینات، نشان دادن تمام استعدادها، در انتظار بازیکنان فوتبال است.
احتمالا هیچ وقت نمیدانستید که زندگی یک فوتبالیست تا چه اندازه میتواند مشکل باشد و این که توهین و تمسخرهای شما تا چه اندازه میتواند بازیکن و خانوادهاش را تحت تاثیر قرار دهد. پس دفعه بعدی که آرزو کردید کاش فوتبالیست میشدید به تمام زوایای این رویایتان خوب بیندیشید.
ترجمه از فرهنگستان فوتبال
متافوتبال - بعد از کش و قوسهای فراوان در نهایت روز گذشته کارلوس کیروش اعلام کرد که برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران در رقابتهای جام ملتهای آسیای ۲۰۱۹ با فدراسیون فوتبال ایران به توافق رسیده
متافوتبال - روز گذشته تیم ملی اسپانیا در دومین مسابقه خود از مرحله گروهی جام جهانی تیم ملی ایران را با نتیجه یک بر صفر شکست داد.
از نگاه یک سایت انگلیسی، شوتهای تیم ملی فوتبال اسپانیا و آمادگی بالای دیگو کاستا دو دغدغه تیم ملی ایران برای بازی با این تیم خواهد بود.
تیم ملی فوتبال که تا حدود یک ماه آینده به مصاف حریفان قدرتمندی در جام جهانی روسیه خواهد رفت، امروز به حمایت همگانی نیاز دارد.