متافوتبال - این ورشکستگی را تاب آوردن و این فوتبال را همچنان نمایشی تماشایی جلوه دادن و بدهیهای انباشته را نادیده گرفتن و محرومیتها و ممنوعیتهای بینالمللی را نادیده گرفتن، کاری است که آگاهانه و ناخودآگاه با همدستی باشگاهها، فدراسیون و همه نهادهای دولتی و صنعتی درگیر با فوتبال انجام میشود.
به گزارش متافوتبال و به نقل از روزنامه ایرانورزشی، پرسش سال این است یا اگر این باشد و پی پاسخاش برویم، بیراه نرفتهایم: «چرا فدراسیون فوتبال متفکرترین نهاد فوتبال ایران نیست؟ » برای این پرسش، چند پرده از ماجراهای سال را بازخوانی کنیم، ببینیم چرا این پرسش از این سال سربرآورده.
از فدراسیون فوتبال که تصمیم گرفته بازیکن و مربی خارجی تازهای به فوتبال ایران نیاید، باید پرسید که مگر این باشگاهها با بازیکنان و مربیان ایرانی رفتار مالی بهتری دارند؟ تراکتورسازی، استقلال یا سپاهان و پرسپولیس و تیمهایی که دستشان به منابع مالی دولتی یا عمومی میرسد، تیمهای متمول فوتبال ایران محسوب میشوند که در پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان چندان با بحرانهای جدی مواجه نمیشوند. ما در این فوتبال تیمهای کوچک و خصوصی داریم که سالهای سال بدون پول و بدون منابع مالی روشن تیمداری میکنند، به بدهیهای خود میافزایند و دست بازیکنان و مربیانشان هرگز به مطالبات نمیرسد. برخورد کمیته انضباطی هم با این باشگاهها عجیب است، رای به نفع بازیکن و مربی صادر میشود اما ساز و کاری برای دریافت این مطالبات از تیمهای بدهکار وجود ندارد. عجیبتر اینکه همین بازیکنان و مربیان باید مالیات قراردادهایی را که پولش را دریافت نکردهاند، بپردازند.
واکنش فدراسیون اگر در مقابل محرومیت استقلال و تراکتورسازی از پنجره نقل و انتقالات این است که ممنوعیت استخدام بازیکن و مربی خارجی را تعیین کند، چرا واکنشی در مقابل بدهیهای سنگین تیمها به بازیکنان و مربیان ایرانی نشان نمیدهد؟
فدراسیون فوتبال اگر بخواهد همچون فیفا با پروندههای شکایت بازیکنان و مربیان ایرانی برخورد کند و حکم به محرومیت تیمهای بدهکار بدهد، بعید است برای لیگ فصل آینده دو تیم باقی بماند که مجوز نقل و انتقال بازیکن و مربی داشته باشد. تیمهای ایرانی را دیگر نمیتوانیم بدهکار بدانیم، آنها تیمهای بزهکاری هستند که کار را به جای عجیبی رساندهاند. بدهی روی بدهی. از پرداخت هم خبری نیست. تیمداری با حداقلها، با اهدافی نامعلوم.
«بخش خصوصی واقعی» از صد قدمی این فوتبال هم رد نمیشود. چرا؟ دلیلش روشن است، چون تیمهای در ظاهر متمول، دولتیها و صنعتیها و خصوصیهای تردیدبرانگیز، چیزی از فوتبال باقی نگذاشتهاند. میپرسید چگونه؟ این هم روشن است، با قراردادها و ولخرجیهای دیوانهوار و قدرتی عجیب در پرداخت نکردن بدهیهای انباشته. این قدرت در پرداخت نکردن مطالبات از کجا میآید؟ آیا این کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نیست که این قدرت را به تیمهای بدهکار میدهد؟
در سالهای اخیر تیمهای خصوصی را مرور کنیم. نام داماش با پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی امیر منصور آریا عجین شد و نام راهآهن با پرونده اختلاس بابک زنجانی. مالک استیل آذین هم که همواره خبر بازداشتش میرسد و تکذیب میشود. این کارنامه بخش خصوصی در فوتبال ایران است. تیمهای خصوصی دیگری که به این اختلاسها متصل نیستند، آه ندارند که با ناله سودا کنند.
این چه رسمی در فوتبال ایران است که تیمهایی قدرتمند با بدهیهای سنگین ساخته میشوند و فدراسیون فوتبال با آنها مماشات میکند؟ دو پرونده از بدهیهای استقلال و تراکتورسازی به فیفا رفته و این دو تیم از پنجره نقل و انتقالات محروم شدهاند اما دویست پرونده در فدراسیون فوتبال خاک میخورد، نه تیمی محروم میشود و نه مدیری بازخواست میشود که چرا این بدهیهای بزرگ و پرداخت نشدنی را پدید آورده و چرا بازی منصفانه مالی را زیر پا گذاشته است. مدیران تیمهای دولتی و صنعتی در فوتبال ایران برای موفقیتهای بیمقدار و مقطعی خود هر بلایی بر سر باشگاه خود و بر سر فوتبال ایران میآورند. آنها «بخش خصوصی واقعی» و نه سرمایهگذاران اختلاسگر را از فوتبال گریزان میکنند و به بیاعتباری مالی در فوتبال دامن میزنند. ملالی هم ندارند و با ادا و اطوار مدیریت از ساختار باشگاه و روشهای مدیریت خود حرف میزنند.
فوتبال ایران از این روند مرگبار خسته است، از این اقتصاد بیمار خسته است و راه گریزی نیست. فوتبال ایران ورشکسته شده و فدراسیون فوتبال میان این همه بحران راهی پیدا نمیکند جز مماشات و مدارا و لاپوشانی بحرانها.
شهرآورد تهران جانانه و پرهیاهو برگزار شد، گلهای پرشمار، برخوردهایی که در زمین تمام شد، تماشاچی اخلالگر، اشتباهات داور، تماشاگرانی که پشت در آزادی ماندند و تماشاگرانی که پای تیمشان ایستادند. وصله ناجور این بازی اما رای کمیته انضباطی و محرومیت مهدی رحمتی و جلال حسینی است. برداشت غلط از یک بازی بزرگ را در آرای کمیته انضباطی میبینیم. اهلیت ورزشی و شناخت هوای یک بازی بزرگ، شناخت آن هیجان عجیبی که حرفهایترین بازیکنان را نیز در برمیگیرد، اگر نزد کمیته انضباطی یافت میشد هرگز این آرای عجیب را صادر نمیکردند.
علی منصوریان در برنامه نود بهترین نگاه را درباره آرای کمیته انضباطی ارائه کرد و به دو نکته پرداخت که باید از جمله عمیقترین بحثهای فوتبال در ایران باشد. اشاره او به رفتارهای دهه ۶۰ و ۷۰ در فوتبال ایران و تبعید شهرآورد به شهری دیگر و البته بیتوجهی بزرگ کمیته انضباطی به پروندههای مالی بازیکنان و مربیان ایرانی دو مسالهای بود که منصوریان به درستی پیش روی کمیته انضباطی گذاشت. رییس کمیته انضباطی برای مساله اول و جنس رفتارها و تصمیمات انضباطیاش به چند بند و آییننامه بیروح اشاره کرده و برای مساله دوم، این موضوع را در پاسخ به منصوریان گفت که استقلال از بدهکارترین تیمهاست. حسنزاده یا مفهوم آنچه را منصوریان گفته، درنیافته یا خواسته با طرح بدهیهای انباشته باشگاه استقلال بحث را به این جدل که «تیم خودتان بدهکارتر است» تقلیل دهد اما نه. راه فرار از بحث با نازل کردن و شخصیسازی بسته است. باید ایستاد و بحث کرد.
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به جای آنکه مسوولیت و وظیفهاش حفاظت از فوتبال باشد، راه دیگری را انتخاب کرده. مقابل فوتبال ایستاده، با احکام خشن (که البته گاهی برای حفاظت از ورزش لازم است) و با این تصور که به وظایف قانونیاش عمل میکند. مسوولیت این کمیته اما در بحثهای اساسی و مهمتری روی زمین مانده است. فوتبال تا مرز ورشکستگی پیش رفته، باشگاهها با بدهیهای انباشه، بیشتر غرق میشوند و فرو میروند، بازی منصفانه مالی را نادیده میگیرند و برای فوتبال چالشهای اقتصادی میسازند اما کمیته انضباطی تا امروز جز مماشات با باشگاههای بدهکار کار دیگری نکرده است. محافظت اقتصاد فوتبال از مسوولیتهای کمیته انضباطی است، چون اهرمهای بازدارنده در مقابل نادیده گرفتن بازی منصفانه مالی در دست این کمیته است و میتواند حکم صادر کند و جلودار این روند محکوم به ورشکستگی باشد. باشگاهی که میلیاردها بدهی دارد، همچنان بازیکن میلیاردی میخرد و کمیته انضباطی هیچ راهکاری پیدا نمیکند که بازیکنان و مربیان در فوتبال ایران به حقوق خود برسند. معمول است که در فوتبال ایران اغلب ستارهها دستمزدهایشان را دریافت میکنند اما بازیکنان و مربیان کوچک که فوتبال را در تیمهای کوچک زنده نگه میدارند و نقش بزرگی در پویایی فوتبال دارند، پروندهای از مطالبات را زیر بغل زدهاند و میدانند هرگز به مطالبات خود نخواهند رسید. کمیته انضباطی در این معرکه چه کار میکند؟ احکامی را صادر میکند که قابلیت اجرایی ندارند.
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال اگر همچون فیفا درباره باشگاههای بدهکار سختگیر باشد، فوتبال از شر این قیمتهای گزاف و بدهیهای سنگین رها میشود و باشگاهها به همان قیمت بازیکن میخرند که بنیه مالی پرداختش را دارند. اینجاست که بازی بین باشگاهها به بازی منصفانه مالی تبدیل میشود، نه این بازی نابرابر که تماشاگرش هستیم.
فوتبال ایران قیمت خود را نمیداند، حتی قیمت مهمترین و پرطمطراقترین بازیاش را نمیداند. این فوتبال یاد گرفته که قیمتهای گزاف را پای ستارههای متوسط بریزد اما دانش اقتصادی و شم تجاریاش هنوز به آنجا نرسیده که قیمت خودش را بداند و این تعلل در دانشآموزی و در یافتن راه و چاه اقتصادی در فوتبال ایران یک دلیل دارد که صد دلیل دیگر را از دایره بحث در اینباره خارج میکند و خودش را یگانه دلیل جلوه میدهد: باقی ماندن خصوصیسازی در حد یک حرف.
شهرآورد تهران با شمارش تعداد بینندگان تلویزیونی و تماشاگران در آزادی، با همین حساب و کتاب ساده، بازار بزرگی را پیش روی فوتبال میگذارد. تب و تابی که در عرصه تبلیغات محیطی، تلویزیونی و مجازی پدید میآورد، جلوهای واضح از قدرت مالی در فوتبال ایران است، همانچه از فوتبال دریغ میشود، نادیده گرفته میشود یا حتی انکار میشود. کنش باشگاهها همیشه تکرار یک عبارت یا تهدید بیحاصل است که هرگز قابلیت اجرایی ندارد: «دوربینهای تلویزیون را راه نمیدهیم.»
لیگ باشکوه و هیجان انگیز برگزار شده اما در همین اوج و میان همین هیجان، فوتبال انگار فریاد میزند که از بدهیهای بزرگ، از مدیریت در بنبست، از آشفتهبازار اقتصادی، از این اقتصاد بیمار نجاتش دهند. پرسپولیس و استقلال با بدهیهای انباشته و چند ده میلیاردی ورشکسته شدهاند و عجیب آنکه همچنان هیجانانگیزترین بازی سال را برگزار میکنند. فوتبال نزد مردم، در ذهن مخاطب، در ذهن تماشاگر زنده و پویاست اما فوتبال در خودش فروریخته و ورشکسته است. این ورشکستگی را تاب آوردن و این فوتبال را همچنان نمایشی تماشایی جلوه دادن و بدهیهای انباشته را نادیده گرفتن و محرومیتها و ممنوعیتهای بینالمللی را نادیده گرفتن، کاری است که آگاهانه و ناخودآگاه با همدستی باشگاهها، فدراسیون و همه نهادهای دولتی و صنعتی درگیر با فوتبال انجام میشود. باشگاههای خصوصی هم یا در بحرانهای مالی جان به لب شدهاند یا در یک دهه اخیر توسط هولدینگها و تشکیلاتی که خبر اختلاسشان گوش فلک را کر کرد، اداره شدند و چهره کاذب یک تیم متمول و سرانجام به گل نشسته را داشتند.
چشمها به روی حقوق فوتبال در ایران بسته شده و فوتبال با قراردادهای گزاف بازیکنان و مربیان و بدهیهای بزرگ، چهره دوگانه و عجیبی از خود ساخته.
متافوتبال - بعد از کش و قوسهای فراوان در نهایت روز گذشته کارلوس کیروش اعلام کرد که برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران در رقابتهای جام ملتهای آسیای ۲۰۱۹ با فدراسیون فوتبال ایران به توافق رسیده
متافوتبال - روز گذشته تیم ملی اسپانیا در دومین مسابقه خود از مرحله گروهی جام جهانی تیم ملی ایران را با نتیجه یک بر صفر شکست داد.
از نگاه یک سایت انگلیسی، شوتهای تیم ملی فوتبال اسپانیا و آمادگی بالای دیگو کاستا دو دغدغه تیم ملی ایران برای بازی با این تیم خواهد بود.
تیم ملی فوتبال که تا حدود یک ماه آینده به مصاف حریفان قدرتمندی در جام جهانی روسیه خواهد رفت، امروز به حمایت همگانی نیاز دارد.