نویسنده
سامان زمان زادهمتافوتبال - پس از 5 سال به نظر غول خفته دنیای فوتبال آماده بازگشت است.
به نظر کاملا آماده بازگشت میرسند. شاید توجه بسیاری در دنیای فوتبال اخیرا و پس از خریدهای قابل توجه میلان به این تیم جلب شده باشد، اما حقیقت این است که آنها از شروع فصل قبل هم به نوعی آماده بازگشت بودند و پس از یک نیم فصل درخشان، به دلایل مختلف از جمله مصدومیت بازیکنان کلیدی و نداشتن مهرههای جایگزین موفق نشدند نیم فصل دوم را مانند نیمه اول سال با موفقیت به پایان برسانند. اما با همه این اوصاف، بازهم این بهترین نتیجه میلان در چهار فصل اخیر بود. میلان در طول فصل گذشته در مسیر بازگشت قرار داشت. یعنی روح تیمی و میل به برنده شدن در آن-ها زنده شده بود. اما کمبود بازیکن و تفاوت شدید بین نیمکت و تیم اصلی باعث شد که سرانجام با رتبه ششم کار را تمام و البته به لیگ اروپا راه پیدا کنند. برای اولین بار در چهارفصل اخیر.
حالا اما پس از تکمیل روند فروش باشگاه و تزریق منابع مالی به تیم پس از 5 سال به نظر غول خفته دنیای فوتبال آماده بازگشت است.
آوردن بازیکنان با کیفیت به تیم و مهمتر از همه امضای قرارداد با لئوناردو بونوچی ستاره یاغی یوونتوس باعث شده نگاهها دوباره به میلان جلب شود. تیمی که برای سالهای طولانی از اواخر دهه هشتاد تا همین چند سال پیش بدون هیچ شبههای یکی از قدرتهای برتر اروپا بود.
چه اتفاقی برای میلان افتاد؟
خلاصه اتفاقاتی که برای میلان افتاد و باعث شد درجا بزند و از رقابت عقب بماند از این قرار بود:
سیلویر برلوسکونی مالک قدرتمند میلان به شدت درگیر سیاست شد و پس از پایان دوره نخست وزیری ماجرای رسواییهای مالی و اخلاقی او و دادگاهها و محکومیتهای پیاپی باعث شد تا توجه و نظارت مناسبی که قبلا داشت از تیم دریغ شود. همزمان بحران مالی در اروپا که به شکل شدیدتری در ایتالیا حس شد و عدم وجود یک برنامه جامع برای توسعه به بازارهای سایر نقاط دنیا (مانند کاری که منچستر، رئال مادرید یا بارسلونا انجام دادند) و تنها تکیه به قدرت مجموعه مالی برلوسکونی، باعث شد که افول خانواده به افول باشگاه نیز بیانجامد. مسائل دیگری هم این روند را تسریع کرد. از جمله برنامهریزی نامناسب و تاخیر برای جایگزینی ستارههای پا به سن گذاشته. خطری که در دوران اوج حس نمیشود. احتمالا کسی در پایان بازی میلان -لیورپول در فینال چپمیونزلیگ 2007 به فکر این نبود که تیم قهرمان اروپا چقدر اوضاع خطرناکی دارد. هشت بازیکن ترکیب اصلی بالای سی سال سن داشتند و بدتر از آن اینکه روی نیمکت اوضاع از این هم بدتر بود. کافو با 39 و سرجینیو با 36 سال سن در آستانه بازنشستگی بودند. میلان بسیار دیر به فکر جایگزینی ستارههای خود افتاد. روندی که باید گام به گام و در طول چندسال انجام شود حالا باید به یکباره انجام میشد. از سوی دیگر دستمزد بالای همین ستارههای مسن دست و پای مدیریت تیم را برای خریدهای با کیفیت بست. البته میلان هرگز اهل افراط در بازار نقل و انتقالات نبود. حتی همین امروز هم گرانترین خرید تاریخ میلان هنوز روی کاستای پرتغالی است که با مبلغ 40 میلیون یورو در سال 2001 از فیورنتینا به این تیم پیوست. اما فلسفه تیم یعنی حفظ بازیکنان کلیدی و اضافه شدن یکی دو مهره بسیار کارآمد در هر فصل، استراتژی موفقی بود که با همزمانی مشکلات مالی و ازدیاد ستارههای در آستانه بازنشستگی، ناگهان مختل شد. گرچه در ابتدا میلان توانست با آوردن الگری بحران پس از خروج آنچلوتی را سرانجام مهار و با خرید بازیکنانی مانند رونالدینیو و سپس فن بومل، کاسانو، زلاتان و وتیاگو سیلوا حتی اسکودتوی 2011 را کسب کند، اما موفق نشد با ادامه خرید ستارههای جوانتر جایگزین مناسبی برای ترکیب قهرمانش پیدا کند، بلکه به زودی مجبور شد همانها که خریده بود هم برای تامین هزینه باشگاه بفروشد. فروش همزمان زلاتان و تیاگو سیلوا به پاریسنژرمن روی هم به مبلغ حدود 60 میلیون یورو (که با مقیاس امروز پول ناچیزی است) میخ آخر بود. بعد از آن سقوط با شدیدترین شیب ممکن آغاز شد و برلوسکونی و گالیانی هرچقدر تلاش کردند نتوانستند تیم را به مسیر درست برگردانند.
حالا پس از 5 سال میلان با مدیریت و مالکان جدید در آستانه یک شروع دوباره است.
آخرین قهرمانی میلان در سری آ سال 2011 با مربگیری الگری. تیاگوسیلوا، زلاتان، کوین بواتنگ، کاسانو، پاتو، فلامینی، کاپیتان آمبروزینی، آبیاتی، زامبروتا، ماسیمو اودو، اینزاگی، آباته، روبینیو و گتوزو در عکس دیده میشوند. از این تیم حالا فقط آباته در میلان باقی مانده است.
مالکان جدید، آیا میلان به راه پاریسن ژرمن و منچسترسیتی میرود؟
بهتر است در همین ابتدا درباره این زمزمه که در فضای فوتبال پیچیده حرف بزنیم. اینکه میلان با فروش به مالکان چینی و «ریخت و پاش» در بازار به راه باشگاههای دیگری میرود که به مالکان ثروتمند فروخته شدند؟
در پاسخ به این ایراد، ابتدا باید پرسید کدام ریخت و پاش؟ واقعا کدام ریخت و پاش. اتفاقی که افتاده این است که یک تیم که به دلیل بحران شدید مالی چند فصل بود به جز خریدهای ارزان و استفاده از بازیکنان قرضی فعالیت چندانی در بازار نداشت حالا چند بازیکن با کیفیت خریده. بیشتر خریدهای میلان بین 15 تا 25 میلیون قیمت دارند و گرانترینشان تا اینجا بونوچی با مبلغ 35 میلیون پوند است. کل مبلغی که برای بازیکنان جدید هزینه شده در حدود 150 میلیون پوند است.
در حالی که سه فصل پیاپی است که منچسترسیتی و منچستر یونایتد در حدود 200 میلیون پوند در بازار هزینه میکنند. پاریسن ژرمن اعلام آمادگی میکند 200 میلیون برای نیمار بپردازد و...ضمن اینکه این داستان هرفصل این تیمهاست و میلان تنها یک فصل آن هم پس از 5 سال سرکردن با بازیکن آزاد و قرضی دستی به سر و روی ترکیب تیم کشیده است.
همین فصل هم تاکنون منچستر سیتی بیش از 200 میلیون یورو خرج خرید چند بازیکنان جدید کرده در حالی که میلان صرفا بخشی از نیازهایش را که به دلیل چندسال بحران مالی و عدم توانایی خرید بازیکن انباشته شده جبران میکند.
نکته مهم دیگر که باعث میشود میلان با باشگاههایی مانند منچسترسیتی و پاریس متفاوت باشد، شیوه خاص فروخته شدن میلان است. برلوسکونی همانطور که وعده داده بود در پروسه فروش به دنبال «دستانی مطمئن» میگشت. قیمتی که او روی میلان گذاشت بسیار بالا بود. حدود 1 میلیارد یورو که باعث شد خیلیها در عملی بودن روند فروش تشکیک کنند. اما به زودی رییس برلوسکونی جزییات بیشتری ارائه داد. او نه به دنبال راحت شدن از شرمیلان بود و نه به دنبال پر کردن جیب خود. شروط او روشن بود، هر خریداری باید ابتدا بدهیهای میلان را بپردازد (در حدود دویست میلیون یورو) و سپس تعهد بدهد که در یک بازه سه ساله مبلغ 350 میلیون یورو در نقل و انتقالات و زیرساختهای باشگاه هزینه کند و این مبلغ از کل قیمت فروش کم شود.
سرانجام «فینیوست» شرکت برلوسکونی با کنسرسیوم سرمایهگذاران جدید به توافق رسیدند و باشگاه فروخته شد. در حالی که از چندماه قبل مدیران جدید انتخاب شده بودند و فاسونه و میرابلی در حالی که هنوز درگیر مدیریت اجرایی باشگاه نشده بودند فرصت داشتند در تمام اروپا سفر و با بازیکنان و ایجنتها دیدار کنند. آنها سعی کردند هدفهایشان را در مورد پروژه میلان جدید قانع کنند و در نتیجه به محض شروع نقل و انتقالات قراردادها امضا شد. در واقع باید گفت تا حال اینطور نبوده که میلان مانند منچسترسیتی یا پاریس از منبع لایزال جیب مالکان ثروتمندش هزینه کند بلکه فقط بخشی از ارزش برند خود را صرف سرمایه گذاری در نقل و انتقالات کرده.
در حالی که منچستر سیتی به مبلغ 200 میلیون پوند فروخته شد و در همان سالهای ابتدایی چند برابر این مبلغ بازیکن خریدند. میلان (حداقل تا اینجا) از پولی تغذیه میشود که از فروش برند خود به دست آورده تا بتواند به جایگاه همیشگی خود برگردد و در حقیقت میلان این را به سیلویو برلوسکونی مدیون است. کسی که در طول سه دهه ریاست تمام افتخارات ممکن را برای میلان به ارمغان آورد و اگرچه در سالهای پایانی نتوانست بر آخرین بحران غلبه کند، اما با فروش عاقلانه باشگاه و شروط هوشمندانه راه را برای بازگشت تیم هموار کرد.
میلان در توافقی با یوفا، قرار است طی مدت چهارسال پس از این سرمایه گذاری حسابهایش را بالانس کند. اخیرا نماینده یوفا در مصاحبهای وجود این توافق را تایید کرد و همچنین از برنامه مالی یوفا دفاع کرد. البته او گفت ما نمیتوانیم جلوی هزینه کردن باشگاههایی مانند سیتی یا پاریس را بگیریم چون این باشگاهها درآمد بالایی دارند. در حالی که در بسیاری موارد در همین درآمد هم تشکیک شده. برای مثال عدهای معتقدند مالکان ثروتمند این تیمها با استفاده از قراردادهای صوری تجاری پول شخصی خود را به تیم تزریق میکنند. بسیار ساده و ممکن است. در نهایت مسئول یوفا اعتراف کرد که «ما نمیتوانیم جلوی ورود سرمایه به فوتبال را بگیریم». این حرف منطقی است. اگر کسی بخواهد برای باشگاه خودش هزینه کند در نهایت نمیشود جلوی این کار را گرفت و یوفا صرفا به دنبال تخفیف شرایط برای عادلانهتر کردن رقابت است.
در میلان اما مسئله حداقل فعلا، ابدا به این ابعاد نرسیده و فقط بخشی از قرارداد فروش در حال اجرا شدن است. در این میان یک انتقاد اما بجاست و شاید هنوز پاسخ مناسبی به آن داده نشده. اینکه مالکان جدید گرچه در پروسه خرید و سپردن اداره باشگاه به مدیران ایتالیایی دقیق و حرفهای عمل کردهاند اما دقیقا چه کسانی هستند و زمینه اصلی فعالیتشان چیست؟ ابهام در این زمینه میتواند به اعتبار و هویت باشگاه میلان ضربه بزند.
مارکو فاسونه در کنار مالکان جدید که هنوز کسی درست آنها را نمیشناسد!
خریدهای جدید
میلان فعالیت خود را در بازار نقل و انتقالات بسیار زود شروع کرد. هم به دلیل تعهد به برلوسکونی و هم این که هدفهایی از مدتها قبل مشخص بود. از جمله اولین خرید فصل متئو موساکیو که با مبلغی در حدود 20 میلیون یورو از ویارئال به میلان پیوست. موساکیو برای حدود دوسال مورد توجه میلان بود اما به دلیل عدم توانایی میلان برای پرداخت مبلغ خرید، قرارداد بارها به تعویق افتاد تا سرانجام امسال و پس از تکمیل انتقال مالکیت باشگاه نهایی شد تا هواداران بالاخره امیدوار شوند با زوج رومانیولی-موساکیو دفاع وسط میلان حداقل دو بازیکن اصلی مطمئن خواهد داشت که نه مانند زاپاتا پتانسیل این را داشته باشند که هر فرصت نصفه و نیمه حریف را به موقعیت گل تبدیل کنند و نه مانند پالتا مدام پنالتی اخراج بدهند! اما سیر وقایع به شکل حیرتآوری هواداران را با چیزی فرسنگها ورای توقعشان مواجه کرد. خرید لئوناردو بونوچی از یوونتوس چیزی بود که هیچکس تصورش را هم نمیکرد. فراموش نکنیم که میلان برای چهارمین فصل پیاپی غایب بزرگ چمپیونزلیگ خواهد بود و بونوچی یکی از بهترین مدافعان میانی حال حاضر دنیاست. بازیکنی بدون نقطه ضعف بارز و با خصوصیات بازیسازی فراتر از یک دفاع میانی. گواردیولا و کنته در کشاکشی آشکار هردو آرزوی آوردن او به تیم خودشان را داشتند که ناگهان خبر رسید میلان کار را تمام کرده است. آنهم با مبلغی باورنکردنی. چیزی در حدود 35 میلیون پوند. در حالی که شاید چلسی و منچسترسیتی حاضر بودند حتی تا دوبرابر این مبلغ هم بپردازند اما بونوچی میخواست در ایتالیا بماند و تیم مدیریت میلان این پرونده محرمانه را به خوبی تا لحظه آخر پیش برد. بونوچی بزرگترین شوک تابستان بود و بعید است هیچ انتقالی تا این اندازه دور از انتظار انجام شود. حتی رفتن احتمالی نیمار به پاریس به لحاظ غیرمنتظره بودن به پای خرید بونوچی نخواهد رسید.
یک تیم در سطح اول اروپا که در بیش از یک جبهه حضور داشته باشد، برای موفقیت نیاز به حداقل 4 مدافع میانی آماده دارد. خطر مصدومیت و محرومیت در این پست بسیار بالاست و اگر بازیکنان جایگزین کیفیت مناسبی نداشته باشند باعث از دست رفتن امتیازهای حیاتی خواهد شد. اتفاقی که برای میلان در فصل گذشته افتاد. حالا با دوخرید جدید و حفظ رومانیولی، میلان پس از سالها در دفاع وسط کمبود مهره نخواهد داشت. البته زاپاتا، گومز و پالتا هنوز هیچکدام از تیم جدا نشدهاند و رودریگو الی هم با پایان قرارداد قرضی به میلان بازگشته است. قابل تصور است که حداقل دو نفر از این بازیکنان (احتمالا زاپاتا و گومز) در تیم بمانند.
در دفاع کنار هم میلان دوبازیکن جدید به تیم اضافه کرده، ریکاردو رودریگز دفاع چپ سوییسی از ولفسبورگ و آندرهآ کنتی دفاع راست از آتالانتا. با توجه به نمایش نوسانی و مصدومیت پیاپی آباته، دیشیلیو و آنتونلی و کیفیت پایین بازیکنان جایگزین که در مقطعی حتی به فیکس شدن وانجیونی انجامید، به نظر هردو خرید کاملا لازم بود. خصوصا که دیشیلیو هم به یوونتوس رفت.
اما کنتی، شخصا فکر میکنم او بهترین خرید میلان در این پنجره است!
بازیکنی که هم اینتر و هم یوونتوس به او علاقه داشتند اما او اعلام کرد فقط دوست دارد به میلان برود و به دستمزد و پیشنهادات بالاتر هم اهمیتی نخواهد داد چون از کودکی هوادار میلان بود و حقیقت این است که چنین علاقه و تعصبی در فوتبال امروز بسیار کمیاب است. اما فقط این نیست. آندرهآ با 23 سال سن بدون تردید از بهترین مدافعان کناری ایتالیاست. او در فصل گذشته با بازیهای درخشان و به ثمر رساندن 8 گل (آماری باور نکردنی برای یک دفاع راست) از مهمترین مهرههای آتالانتا در مسیر کسب رتبه چهارم سریآ و صعود مستقیم به لیگ اروپا بود. کنتی سرعت مناسبی دارد و در رفت و برگشتها بسیار موثر عمل میکند. از آن دست بازیکنانی است که به طور ذاتی برای بازی کنار خط ساخته شده. در حمله کوبنده و در دفاع باهوش است. شیوه اضافه شدنش به موج حمله و زاویه حرکتش از کنار خط به سمت مرکز زمین بسیار جالب است. برعکس بسیاری از مدافعان کنار که علاقه دارند در امتداد خط به دروازه حریف نزدیک شوند و از فضای رهاشده گوشه خط دفاع استفاده کنند، کنتی علاقه زیادی دارد که بعد از عبور از خط نیمه به تدریج از خط طولی فاصله بگیرد و با موقعیت شناسی ذاتی که دارد معمولا مسیرهای خلاقانهای انتخاب میکند. نکته دیگر اضافه شدن او به حمله زمان طراحی از جناح مخالف است. بازهم بسیاری از مدافعین کناری برای اطمینان از خالی نشدن پشت سر و پرهیز از ریسک ضدحمله از سمت خودشان، ترجیح میدهند فقط زمانی به حمله اضافه شوند که وزن مسیر طراحی حمله به جناح خودی متمایل باشد و در غیراینصورت نزدیک میانه زمین میمانند تا آماده دفاع از ضدحمله باشند یا اینکه توپهای برگشتی را بازیابی کنند. کنتی اما به طور مداوم به موازات موج حمله تیم نفوذ میکند، حتی اگر توپ درست در سمت مخالف زمین باشد. این کار به انرژی و دوندگی بسیار زیادی نیاز دارد و البته گلهای زیادی که به ثمر رسانده نتیجه مستقیم این شیوه بازی است.
شاید برای رسیدن به اوج لازم باشد کمی روی قدرت بدنی و فیزیکش کار کند اما در سایر زمینهها بازیکنی کم نقص است. او به زودی محبوبیت زیادی در میلانو خواهد داشت. این خصوصیات فنی، به اضافه علاقهاش به میلان و حتی شیوه دویدن تماشاییاش روی پنجه پا به این محبوبیت کمک خواهد کرد!
با جدا شدن دیشیلیو و وانجیونی، احتمالا آنتونلی، آباته و کالابریا در تیم خواهند ماند.
کنتی فصل گذشته در برگامو بازیهایی فراتر از انتظار به نمایش گذاشت و با آتالانتا چهارم شد
خریدهای میلان در خط میانی نیز از این لحاظ قابل توجه هستند که با توجه به نیاز تیم انجام شده نه صرفا عطش خرید ستاره و خرج کردن پول. لوکاس بیگلیای آرژانتینی که فصلی درخشان را با لاتزیو پشت سر گذاشت در سن 31 سالگی همچنان کیفیت بسیار بالایی از خود نشان میدهد. تسلط روی توپ و قدرت بازیسازی از عمق و تنظیم ضرباهنگ تیم چیزی است که از او هم در لاتزیو و هم تیم ملی آرژانتین دیدهایم. برخی او را به دلیل آرژانتینی بودن و کمی شباهت ظاهری با فرناندو ردوندو مقایسه میکنند. بازیکنی که در یک انتقال بزرگ سال 2000 از رئال به میلان آمد اما به دلیل مصدومیت زودهنگام و طولانی نتوانست درخششی داشته باشد و سرانجام با فقط 15 بازی طی چهارسال بازنشسته شد. هواداران میلان البته او را فراموش نخواهند کرد چون در سال دوم مصدومیتش از باشگاه خواست دستمزدش را کاهش دهند چون زمانی که بازی نمیکند احساس خوبی از دریافت این همه پول ندارد. کاری که در همان زمان هم عجیب بود چه رسد به حالا. البته میلان هم او را تا پایان قراردادش در تیم نگهداشت.
حالا بیگلیا تقریبا در همان سن و سال ردوندو به میلانو آمده تا برای هواداران یادآور خاطرات آن سالها باشد. به هر حال تیمی که یک آرژانتینی در ترکیب داشته باشد همیشه دوست داشتنی تر است!
از سوی دیگر میلان فرانک کسیه 20 ساله را نیز از آتالانتا به خدمت گرفته. یکی دیگر از ستونهای این تیم در فصل درخشان گذشته. کسیه جوان، دینامیک خستگی ناپذیر، تکنیکی و شوت زن شاید یکی از بهترین گزینهها برای قرار گرفتن کنار رجیستا در ترکیب سه نفره خط هافبک مونتلا باشد. برای این پست نیاز به بازیکنانی است که دارای قدرت بدنی بالا و در عین حال دینامیک باشند. فصل گذشته میلان بازیکنان زیادی را امتحان کرد، کوچکا، پولی، سوسا، پاشالیچ، ماتی فرناندز و برتولاچی که هیچ کدام به اندازه کافی خوب نبودند. به جز بوناونتورا که در بسیاری مواقع به دلیل نداشتن مهره به عنوان وینگر به بازی گرفته میشد، بقیه بازیکنان خود را آماده بازی در سطحی بالاتر نشان ندادند.
چالهان اوغلو خرید دیگر میلان است. بازیکنی بسیار با استعداد با تکنیک ظریف و فانتزی و ضربات ایستگاهی ویرانگر. هاکان توانایی بازی به عنوان هافبک هجومی و همینطور کنارههای خط میانی را دارد. نگرانی درباره او ضعف فیزیکی است که مونتلا چند بار به آن اشاره کرده. به نظر برای بازی در سریآ نسبت به بوندسلیگا باید به لحاظ فیزیکی پیشرفت کند. در صورتی که موفق شود، احتمالا میلان 6 سال پس از رفتن پیرلو دوباره یک ضربهآزادزن قهار را در ترکیب خواهد داشت.
از هافبکهای فصل گذشته برتولاچی، پاشالیچ، پولی و کوچکا از تیم جدا شدند و احتمال جدایی سوسا و ماتی نیز وجود دارد. ابهام بزرگ اما وضعیت کاپیتان مونتولیوو است. خصوصا با به خدمت گرفتن بونوچی و شایعات مربوط به کاپیتان شدن او و مصدومیتهای پیاپی مونتو، به نظر میرسد جدایی او حداقل غیرممکن نیست. اگر از من بپرسند اما خواهم گفت که بهتر است او در تیم بماند. حداقل برای دوران گذار و حتی اگر نتواند زیاد بازی کند. در بازیهای پیش فصل و دیدار رفت پلیآف لیگ اروپا برابر کرایووا مونتولیوو نمایش نسبتا خوبی داشت، نگرانی مهم درباره مونتو مصدومیتهای پیاپی اوست.
اما بازگشت پرقدرت بوناونتورا از مصدومیت و نمایش درخشان او در بازی تدارکاتی برابر بایرن در کنار خریدهای جدید احتمالا خیال مونتلا را تا حد زیادی از بابت خط میانی راحت کرده است.
ریکاردو مونتولیوو کاپیتان میلان با آمدن بیگلیا کار سختی برای حضور در ترکیب اصلی دارد
در خط حمله میلان تاکنون فقط یک خرید عمده داشته. آندره سیلوا از پورتو. ملیپوش مستعد پرتغالی که بدون سروصدا و حاشیه به میلان اضافه شد. سیلوا بازیکنی است که هم توانایی حضور در نوک حمله را دارد و هم میتواند به عنوان مهاجم سایه به بازی گرفته شود. شم گلزنی بالایی دارد و در بازگشت به عقب و کمک به بازیسازی تیمی هم معمولا موثر عمل میکند. کمی در پرس موثر ضعف دارد که در ایتالیا ایراد بزرگی خواهد بود اما با توجه به سن کم، قطعا با هدایت درست میتواند این مشکل را برطرف کند. او اگر همینطور به پیشرفت ادامه دهد به زودی ارزشی بسیار بیشتر از 32 میلیون پوند هزینه شده خواهد داشت.
بازیکن جدید دیگر در خط حمله بورینی است. کسی که 5 سال پیش به عنوان یکی از استعدادهای مهم ایتالیا شناخته میشد اما او پس از دوران ناموفق در رم و لیورپول به ساندرلند رفت و سرانجام با سقوط ساندرلند به چمپیونشیپ به سفر ادیسه وارش در انگلستان خاتمه داد و به ایتالیا برگشت. میلان برای او هزینه زیادی نکرده و بورینی با قرارداد قرضی و با حق خرید 5 میلیون پوندی به تیم اضافه شده است. با توجه به اینکه فابیو فقط 26 سال دارد این میتواند فرصت مهمی برای او باشد تا دوباره تواناییهایش را ثابت کند. لاپادولا از تیم جدا شده و باکا نیز احتمالا خواهد رفت. در میلان صحبت از خرید یک مهاجم دیگر است. نامهای بزرگی مانند موراتا و اوبامیانگ و بلوتی مدتها مطرح بود اما حالا به نظر احتمال هرسه بسیار کم است و گزینه مطرح باقیمانده کالینیچ مهاجم فیورنتیناست. علاوه بر این پاتریک کوترونه بازیکن پریماورا که از فصل گذشته گاهی اسمش در ترکیب 23 نفره تیم رد میشد، حالا قرارداد حرفهای امضا کرده و به تیم اصلی آمده است. او حتی در بازیهای تدارکاتی فیکس بازی کرد و با دو گل برابر بایرن نشان داد که به هیچ وجه نباید او را دست کم گرفت. به نظر من میلان با داشتن سیلوا و کوترونه با آوردن یک مهاجم اسمی گرانقیمت شانس درخشش این دو استعداد مهم را کم میکند. در صورت خرید بازیکن جدید، بهترین گزینه مهاجمی در حد کالینیچ با قیمت معقول است تا رقابتی نزدیک در جهت پیشرفت هرسه بازیکن شکل بگیرد.
کسیه و رودریگز دو خرید جدید تیم در بازی PES 2018
چالشهای تاکتیکی و مشکل هماهنگی
عصر چهارشنبه فاسونه در کنفرانس مطبوعاتیحاشیه مراسم قرعهکشی لیگ گفت:
«از چالشهای آوردن 10 بازیکن جدید به رختکن آگاهیم»
پرسش مهمی که پس از نگاه کردن به لیست طولانی خریدهای میلان در هر ذهنی شکل میگیرد این است که آیا هماهنگی این همه بازیکن جدید نیاز به زمانی طولانی تر از پنجره بین دوفصل ندارد؟ آیا بازیکنانی که درک تاکتیکی و فردی مناسبی از هم تیمیهای خود ندارند قادر هستند کیفیت سابقشان را در میلان نیز به نمایش بگذارند؟
این نگرانی کاملا بجاست و از جمله رییس باشگاه پیداست که در برنامه ریزی میلان برای فصل آینده چنین موضوعی لحاظ شده است. اما باز هم باید به شرایط خاص میلان نگاه کرد. اگر نقطه ضعفهای میلان در 5 سال گذشته را لیست کنیم و بخواهیم مهمترین عوامل ناکامی در رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا را نام ببریم، کیفیت پایین بازیکنان در صدر لیست خواهد بود.
حقیقت این است که وقتی مشکل نداشتن بازیکن با کیفیت است، راه دیگری جز خرید بازیکن با کیفیت وجود ندارد. به همین سادگی.
بنابراین میلان با آوردن بازیکنان جدید مسلما چیزی از دست نخواهد داد. علاوه برآن اینکه در میان بازیکنان تیم کمتر از انگشتان یک دست هستند کسانی که سابقه حضور بیش از دوفصل در میلان داشته باشند. مونتولیوو، آباته، دیشیلیو، زاپاتا و یکی دو نفر دیگر. از این جمع تاکنون به جز دیشیلیو کسی از تیم جدا نشده، بنابراین اتفاقی که در میلان افتاده این است:
جایگزینی تعداد بازیکن جدید بیکیفیت با بازیکنان جدید با کیفیت!
به نظر نمیرسد در این فرآیند مشکلی وجود داشته باشد.
معمای دیگر ترکیب میلان در فصل آینده است. مونتلا فصل قبل نشان داد که به روش 4-3-3 با دو بال هجومی علاقه دارد. در این ترکیب سه هافبک مرکزی متمرکز بازی میکنند. رجیستا در مرکز خط میانی قرار میگیرد و دو هافبک دیگر همزمان هم مرکز زمین را پوشش میدهند و هم در فاز حمله بازوی حمایتی وینگر سمت خود هستند. به جز معدود دفعاتی که تیم به شدت به گل نیاز داشت، میلان همواره با یک مهاجم نوک بازی میکرد. ابهام ماجرا اینجاست گه اگر مونتلا بخواهد دوباره با این تاکتیک بازی کند، برای اینکه اتفاقات فصل قبل در خط حمله تکرار نشود باید چهار یا حداقل سه بازیکن آماده برای پست وینگر داشته باشد. در حال حاضر فقط سوسو در سطح قابل قبولی قرار دارد و اگر بنا را بر این بگذاریم که بوناونتورا به پست اصلی اش منتقل شود، میتوان گفت صرف خرید بورینی که هنوز باید تواناییاش را اثبات کند برای این پست کافی نیست. البته فراموش نکنیم که نیانگ هم با پایان قرارداد قرضی از واتفورد برگشته و با توجه به نمایش خوب در بازیهای پیشفصل به نظر میرسد نظر مونتلا نسبت به فروش او عوض شده. اما با این وجود بازهم به نظر توجه به این پست کلیدی به نسبت سایر مناطق زمین کمتر بوده و به همین دلیل تحلیلگران ایتالیایی در این مورد مشغول گمانهزنی هستند و احتمال میدهند مونتلا روش بازی تیم را تغییر دهد.
ترکیب 4-3-3 میلان مطابق تاکتیک فصل گذشته
از سوی دیگر خرید بونوچی و موساکیو این امکان را به مونتلا میدهد که به ترکیب سه دفاعه نیز فکر کند. تاکتیکی که فصل قبل فقط دقایق کوتاهی، آن هم برای اضافه کردن بازیکن به فاز حمله به کار گرفته شد. ترکیب سه دفاعهای که در آن از میان رودریگز، کنتی و سوسو دو نفر هافبک کناری باشند. کسیه، بیگلیا و بوناونتورا در میانه زمین بازی کنند و سیلوا در کنار کوترونه یا خرید فرضی بعدی میلان در خط حمله بازی کنند.
راه دیگر ترکیب 3-4-2-1 است. با سوسو و چالهان اوغلو پشت سر تک مهاجم.
ترکیب سه چهار سه با حضور سوسو و چالهان اوغلو پشت سر مهاجم نوک
احتمال دیگر این است که ترکیب اصلی میلان سیستم 4-4-2 معروف ایتالیایی باشد. با یک رجیستا که قطعا بیگلیاست و یک ترکواتریستا که میتواند چالهان اوغلو باشد. کسیه و بوناونتورا هم دو بال لوزی خواهند بود سوسو میتواند نفر سوم این پست باشد یا حتی به خط حمله در کنار سیلوا منتقل شود.
4-4-2 لوزی ترکیب کلاسیک ایتالیایی
در مجموع مونتلا به دلیل نداشتن ابزار کافی در اولین فصل حضورش زیاد مجال بروز ایدههای شناور تاکتیکی و انعطاف پذیری در ترکیب را نیافت، چیزی که امسال به نظر بسیار بیشتر در میلان خواهیم دید.
خریدهای جدید هنوز نه در همه پستها اما در برخی مناطق زمین رقابت برای فیکس شدن ایجاد خواهد کرد که احتمالا تمرین خوبی برای فصلهای سنگینتر پیشرو (در صورت صعود به چمپیونزلیگ خواهد بود).
هواداران بی صبرانه منتظر شروع فصل جدید هستند و آمار صعودی فروش بلیط یک ماه مانده به آغاز فصل به روشنی این هیجان را نشان میدهد. به نظر میلان برای هدفگذاری زیاد بلندپروازانه رفتار نخواهد کرد و مجموعه مدیریت باشگاه در قدم اول به بازگشت به چمپیونزلیگ فکر میکنند که با توجه به هزینههای انجام شده برای باشگاه ضروری است. زیرا در غیر اینصورت امکان بالانس هزینهها و درآمد حتی در بازه چهارساله مورد توافق با یوفا از دست خواهد رفت.
میلان یک ماموریت فوری و ضروری دارد: بازگشت.
متافوتبال - سرمربی سابق میلان و سویا به نیمکت تیم ملی فوتبال ایران نزدیک شده و به احتمال جانشین کارلوس کی روش میشود.
متافوتبال - با وجود مذاکرات دامنه دار و گسترده باشگاه دالیان ایفانگ با روسونری برای نقل مکان یانیک کاراسکو به باشگاه ایتالیایی, نراتزوری با هدف جذب این بازیکن به باشگاه چینی نزدیک شده است
متافوتبال - طبق گزارشات ساری، مربی چلسی به دنبال جذب شاگرد سابق خود است
متافوتبال - باشگاه میلان برای تقویت خط میانی خود به دنبال جذب هافبک شیلیایی بارسلونا است.