داستان عجیب فوتبال آبادان


شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ ۱ ۲۵۷
اخیرا یادداشتی از جانب عده ای از دوستداران فوتبال در آبادان به دست ما رسیده که به علت حساسیت موضوع ، آن را در معرض دید و خوانش بازدیدکنندگان محترم می گذاریم . وب سایت متافوتبال بر عهده خود دید تا با باز نشر این یادداشت، زوایایی از ظلمی که به فوتبال آبادان می شود را روشن نماید.

از آنجایی که این یادداشت سوالات بسیاری را به ذهن متبادر می نماید و با توجه به مستندات مستتر در این مرقومه و مدارکی که در دست است و در حال حاضر اجازه ی انتشار آنها را نداریم، بدون پیش داوری و با توجه به در نظر گرفتن واقعیت و منطق حاکم بر روند آشکار نمودن حقیقت، سراغ موضوع می رویم و همچنین، جهت اعتلای راه پیشرفت فوتبال در هر منطقه از کشور؛ ضمن مطرح نمودن حقایق و ابهامات، آماده ی دریافت مدارک و استدلالات مربوطه هستیم.

سوال اساسی این است که چه اتفاقی برای فوتبال آبادان، به عنوان یکی از خاستگاه های همیشگی فوتبال ایران افتاده است؟ چگونه است عده ای از پیشکسوتان فوتبال در آبادان نامه ای را امضا کرده اند و برحسب نامه ی موجود، خود را پیشکسوت واقعی دانسته و دیگرانی که در این درخواست جا ندارند را غیر واقعی یا ناموجود می دانند. دراین میان شایستگی قضاوت به چه کسانی تعلق دارد؟ جالب اینکه همین پیشکسوتان درخواست دارند مدیریت قبلی که به علت عدم نتیجه گیری در خطر تعویض قرار دارد، تثبیت شود و این مهم بدون آینده نگری و در نظر گرفتن اینکه اگر قرار بود این مدیریت نتیجه بگیرد این شانس قبلا داده شده و آزموده را آزمودن خطاست، انجام شده است، مگر اینکه کسانی که در مورد مدیریت تیم ها تصمیم می گیرند و یا نظر می دهند، مصمم باشند در بر روی همین پاشنه بچرخد. نکته ی دیگری که قابل تعمیق می باشد این است که چگونه می شود مدیریتی با عدم نتیجه گیری واضح و آشکار، مورد حمایت عده ای و نه تمام پیشکسوتانی قرار می گیرد که خود را محق دانسته و با جانبداری از جریانی، با وجود مردودی در صعود به لیگ برتر، از آن پشتیبانی می نمایند که به نظر می رسد در این خصوص سوای ظواهر و قرائن موجود، حقایقی وجود دارد که چنانچه کسی یا کسانی اطلاعاتی در این مورد دارند، دلسوزانه، این رسانه را از آن مطلع نمایند.

بدیهی است که باب این بحث و تبادل نظر مفتوح بوده و دعوت به عمل می آید با تضارب آرا در رفع سوالات و ابهامات موجود روشنگری لازم به عمل آید و چراغی روشن فرا راه فوتبال آبادان قرار گیرد تا مجددا اسباب صعود و سرافرازی این تیم پرطرفدار و قدیمی فراهم آمده و حق را به حق دارش که همان فوتبال آبادان می باشد، برساند.

 

همانگونه که اکثریت قریب به اتفاق فوتبال دوستان علی الخصوص آبادانی ها که نتایج فوتبال را به طور کلی و لیگ دسته یک کشور در فصل 93-92 را به علت حضور تیم فوتبال صنعت نفت آبادان، به صورت ویژه دنبال می کردند، در جریانند؛ تیم فوتبال صنعت نفت علی رغم تمام انتظاراتی که می رفت، در این فصل به موفقیتی دست نیافت. این در حالی اتفاق افتاد که ضمن در اختیار داشتن امکانات بسیار وسیع و گسترده که همانا استفاده از تمام اماکن ورزشی متعلق به پالایشگاه آبادان بود که در نوع خود تقریبا هر گونه امکانی را پوشش می دهد، بودجه هنگفتی که هر گونه تسهیلی که وابسته به منابع اقتصادی می باشد را ساده فراهم می نماید و میزان آن  چیزی بین 10 الی 15 میلیارد تومان بوده، در اختیار این باشگاه قرار داشت.
با مد نظر قراردادن ادعاهای مدیرعامل باشگاه در ابتدای فصل که مدعی داشتن امکانات و تشکیلاتی بود که حتی توان برگزاری مسابقات آسیایی را نوید می داد و استفاده از حداکثر پتانسیل و حمایت توان موجود شهری و حتی به نوعی استانی و بر حسب ظاهر با به کار گرفتن تیم مدیریتی و فنی بسیار قوی که بدون شک و تردید اسباب صعود به لیگ برتر را فراهم نموده و در جام حذفی نیز خوش خواهد درخشید، آنچه نباید بشود شد و مدینه فاضله ای که وعده ی آن بر اساس توهم و نه واقعیت داده شده بود، به وضع کنونی منجر گردید. تا اینجای قضیه پرسش برانگیز بودن بسیاری از اقداماتی که طی سپری شدن این دوره ی مدیریت که در نوع خود کم نظیر می باشد بالاخره می توان گفت که هر باشگاهی حق دارد در فراز و فرود روند شرکت در لیگ و در مسابقاتی این چنینی به توفیق لازم دست پیدا نکند اما چنانچه در این سیر تکمیلی و تکوینی ابهاماتی وجود داشته باشد که این روند نزولی را تسریع ببخشد بسیاری از اذهان فوتبال دوستان را به خود مشغول می نماید که مطرح نمودن آنها کلیت سوء مدیریتی را که اعمال شده عیان و برملا می نماید :
1-    چرا و چگونه ضمن در دست داشتن این بودجه ی هنگفت که اکثر قریب به اتفاق تیم های دسته یک و بسیاری از تیم های لیگ برتر از آن محروم بوده اند و الفبای موفقیت در چنین لیگی داشتن امکانات مالی کافی می باشد، بازماندن از صعود به لیگ برتر اتفاق می افتد؟

2-    در حالی که تیم های فوتبال لیگ دسته یک با حداقل ساختار تشکیلاتی، با ساختاری کارآمد و تیم های مدیریتی صادق و دلسوز و بدون ادعا، به کسب نتایج در خور و شایسته نایل شدند، نفت آبادان با آن دبدبه و کبکبه ی کادر مدیریتی و فنی، طرفداران خود را به کسب سهمیه آسیایی و صعود مستقیم به لیگ برتر امیدوار نمود و در نهایت تعجب، تمام رشته های مدیریتی پنبه شد و سرانجام از کوزه ی وجود آقایان همان تراوید که در وجودشان بود.
3-    در حالی که زیر گوش آبادان، تیم فوتبال نفت مسجد سلیمان با ابتدایی ترین امکانات و بودجه ای نزدیک پنج میلیارد تومان با در نظر گرفتن اینکه فاقد استادیوم با داشتن امکانات کافی بودند، خیلی سریع و قدرتمندانه با اتخاذ تدابیر و تمهیدات لازم و اعمال مدیریتی شایسته و کار آمد نقیصه ها را برطرف نموده و بسیار سرافرازانه صعود به لیگ برتر را با یک مربی بی ادعا برای اولین بار تجربه نمودند که این یک اتفاق تاریخی بود و جای تقدیر و تشکر و تبریک فراوان دارد. در این بین، تفاوت بین ادعا و عمل و همچنین، سره از ناسره نیز مشخص گردید.

4-     با اتمام فصل به نظر می رسد در کنار تعویض کادر فنی، مدیریت باشگاه صنعت نفت که سالی پر از عدم موفقیت را پشت سر گذاشته بود جهت جلوگیری از اعتراضات بی شماری که از اعمال سوء مدیریتی ناشی شده بود، میدان را جهت حضور تشکیلاتی جدید و تازه نفس خالی نماید، اما در کمال تعجب و در اقدامی بی سابقه جهت استمرار فعالیت مردودی که میراث آن باقی ماندن در لیگ دسته یک بود، بر ابقای خود پافشاری نمودند و با لطایف الحیل و بسیج نمودن خودی ها که به عنوان کارمندان اجرایی در تشکیلات خود به کار گرفته بودند، تحت عنوان پیشکسوتان واقعی فوتبال آبادان که هسته ی مرکزی آن را کمیته فنی باشگاه که از جانب مدیر عامل به این شغل گمارده شده اند، طی نامه ای بر فعالیت مدیریت قبلی و مدیرعامل اصرار دارند و با تعدادی امضاء تحت نام پیشکسوتان واقعی فوتبال آبادان انحصارا این حق را برای خود قائل شده و از بقیه ی شهروندان آبادانی حق قضاوت را سلب نمودند. حال انصاف و عدالت در اینجا محلی از اعراب دارد یا نه، قضاوت به عهده ی گوش شنوا می باشد و دیده ی بصیرت بین!!!

5-    شاه بیت غزل و شاهکار موجود در این مصیبت نامه که به واقع بازتابی است از نشستن در سوگ انصاف و عدالت، بررسی این موضوع است که چه میزان نفع و سود، ماحصل اتخاذ چنین روشی است که در قبال آن عزت و کرامت انسانی به چالش کشیده می شود و دیگ به جوش آمده ی آز و طمع آمده، دیده بر تمام منطق ها و اصولی که می توانند ضامن رعایت قواعد بازی باشند، می بندد.
در حالی که بر اساس شواهد و قرائن، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند که اهالی این شهر بتوانند تیمی در لیگ برتر داشته باشند، لیک متاسفانه، خوردن این راحت الحلقوم به چنان لقمه ی گلوگیری مبدل شد که هنوز که هنوز است ابعاد فاجعه آمیز آن دامن گیر است.

گویا همچنان انگیزه و اراده ای وجود دارد که با به کارگیری فعالیت امتحان پس داده هایی مردود که تحت الحمایه ی جریانی قرار دارند که با گماردن مدیران نالایق، مربیان نالایق را به کار می گیرند و با استخدام بازیکنان نالایق که دلالان نالایق توصیه می نمایند و لیدرهای نالایق که چنان تشکیلات نالایقی را به راه می اندازند، ماحصل ، همین می شود  که طی یک سال اخیر بر فوتبال نفت آبادان گذشت.
 


نازک آرای تن ساق گلی
که به جان کشتم
و به جان دادمش آب     
ای دریغا به برم می شکند.


جمعی از هواداران و پیشکسوتان فوتبال آبادان

 


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها

مقالات مرتبط