روندهای تاکتیکی برای جام جهانی 2018


دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۳ ۰ ۳۱۴
متافوتبال - با توجه به بدعت هایی که در این جام گذارده شد، و بازی های کمابیش برابر تیم ها، همچنین با توجه به گردش آزاد اطلاعات در جهان، پیش بینی می شود که در سال 2018 شاهد ورژن تکامل یافته ی جام بیستم باشیم. در این مقاله تلاش شده است تا گوشه هایی از این تغییرات تاکتیکی مورد بررسی قرار گیرد.

منبع: espnfc.com

مترجم: آرش گنجی

شصت سال پیش، هنگامی که تاکتیک ها برای اولین بار تغییر کردند، رقبا دچار حیرت شدند. مدافع انگلیسی، سید اون، که به واقع با مردمی پس پشت پرده ی آهنین مواجه شده بود، گفت: "مثل بازی کردن با افرادی بود که از فضا آمده بودند."

تیم مجارستان دهه 1950 با 9 نفر عازم حمله می شد. اگر مدافعان قرن بیست و یکم از نحوه ی توقف یک خط حمله چندلایه اطمینان ندارند، مدافعان پس از جنگ جهانی دوم به تمامی در برخورد با یک چنین تهاجمی گیج و متحیر می ماندند.

برای جام جهانی 2018 می شود به راحتی پیش بینی کرد که دیگر هیچ تیمی با سبک و سیاق  تماماً انقلابی و تهاجمی مجارستان دهه 1950 وارد میادین نشود. رازها دشوارتر از هر زمان دیگری پنهان می مانند، اخبار و اندیشه ها به یمن تکنولوژی نوین به مراتب راحت تر در جهان گردش می کنند. حتا کره شمالی که منزوی ترین رژیم دنیاست، توانست تیم خود را به جام جهانی 2010 اعزام کند.

تمام پیشرفت هایی که صورت می گیرند با این هدف است که اشتباهات قدیمی دیگر تکرار نشوند. سالها، باشگاه های اروپایی با تغییر شماره پیراهن بازیکنان تلاش می کردند که رقبا را گیج کنند، مثلاً یک دفاع راست را با شماره 11 را به میدان می فرستادند و حال آن که فقط پیراهن این دو مدافع با هم عوض شده بود.

در حالی که مربیان نسبت به گذشته مهارت های بیشتری کسب کرده اند، پیش بینی این که کدام تیم می تواند شگفتی ساز شود دشوار است. بیش از نیمی از تیم های جام جهانی در ظرف همین چند هفته مربیان خود را عوض کردند و به طور قطع می توان گفت برای جام بعد دقیقاً همین 32 تیم به جام جهانی راه نخواهند یافت.

اگر تاکتیک های این تورنومنت از سوی مربیان دیکته می شوند، واقعیت این است که طبیعت پاره وقت فوتبال بین المللی آن هایی را که در انتهای دوران حرفه ای خود می باشند، جذب می کند. اما آن ها به نظر می آید که دیگر منبع اندیشه های نوین نیستند. ویسنته دل بوسکه، روی هاجسون، اسکولاری، اوتمار هیتزفلد و فابیو کاپلو کار بدعت آمیز چندانی در این جام نکردند. فقط یک تاکتیک دان 62 ساله ی منعطف مانند لوئیس فان خال توانست با این سن خود برخی کارهای بدعت آمیز انجام دهد.

فوتبال بین المللی ممکن است از فوتبال باشگاهی عقب بیافتد. تنها موارد استثنا شاید در قاره آمریکا باشد. در این ناحیه فوتبال ملی و باشگاهی هنوز شانه به شانه هم در حرکتند.

باری، مسئله مهم تر این است که آیا روندهایی که در این جام مشاهده کردیم آیا در جام بعد نیز ادامه خواهند یافت. سبک بازی کردن با سه مدافع که در جام قبل در آستانه انقراض بود، در این جام توسط شیلی، کاستاریکا، مکزیک و هلند احیا شد. شاید این سبک در بازی برابر تیم هایی که با دو مهاجم کار خود را شروع می کنند هنوز قابل فهم تر است.

سئوال این است که شاید مربیان بیشتری می خواهند بازیکن بازیساز خود را به عقب بکشانند آن چنان که رافا مارکز در مکزیک چنین نمونه ای بود، یا این که بازیکنان بیشتری را در نقش مدافع به کار گیرند تا غیبت مدافعان برجسته را جبران کنند.در غیر این صورت، شاید مربیان به همان چهار مدافع اکتفا کنند. به هر حال این نیز از دیگر روندهایی است که در این جام مشاهده کردیم.

اگر هافبک های دفاعی از دفاع وسط تیم اهمیت بیشتری یافته اند، این نتیجه این امر است که بازیکنان سرعتی در نقش مهاجم برای انجام ضدحملات نقش پررنگ تری پیدا کرده اند. در هر صورت، آن چه در این جام دیدیم این بود که بازیکنان در نقش هافبک دفاعی بیشتر از مهاجمان مورد تشویق و تمجید هواداران قرار گرفتند. حتا تیم قهرمان جام، یعنی آلمان هم تلاش کرد تا با یک مهاجم به گل دست یابد و او کسی نبود جز میرو کلوزه، شاید تنها تیمی که به رسمی غیرسازشکارانه بازی می کرد همان شیلی بود که بدون یک مهاجم واقعی تیم خود را به میدان فرستاد.

اما از نقش بازیکنان آزاد نیز نباید غافل شد، در این مورد بهترین نمونه شاید آرین روبن باشد. این مرد هلندی شاید مانند مسی یا جیمز رودریگز یک ستاره نبود، اما به عنوان بازیکنی که در میانه میدان نقش آفرینی می کرد به مراتب راحت تر می توانست به کارهای تیمی سرعت ببخشد. زمان ثابت خواهد کرد که توانایی این سیستم چه اندازه کارآمد خواهد بود.

مسی، رودریگز و نیمار بیشتر از هر کس دیگری این گمان را به وجود آوردند که یکه و تنها تیم خود را به پیروزی می رسانند. اما مشاهده همین جام نشان داد که با اتفاقات غیرمترقبه این تکیه بیش از حد به یک بازیکن می تواند دردسرساز شود.

اما هلند بیشتر شبیه تیمی بود که بر پاشنه دو ستاره می گردد، فان پرسی و روبن. هلند به لحاظ تاکتیکی پراهمیت ترین تیم جام بیستم بود. ضدحملات مستقیم آن ها پادزهر فلسفه تیکی تاکای اسپانیا بود.

vann gaal-article.jpg

هلندی ها اسپانیا را 5-1 شکست دادند و این در حالی بود که 36 درصد مالکیت توپ از آن هلندی ها بود و با همین سبک شیلی را شکست دادند در حالی که سهمشان از مالکیت توپ 32 درصد بود. اما این اتفاق یک بار دیگر هم افتاده بود و زمانی که رئال مادرید به رهبری آنجلوتی توانست بایرن مونیخ به رهبری گواردیولا را شکست دهد. در آن بازی هم سهم مادریدی ها از مالکیت توپ 31 درصد بود. همه این ها حاکی از یک روند دیگر است و آن این که دیگر مالکیت توپ نه-دهم فوتبال نیست.

اما با توجه به این که جامی را شاهد بودیم به مراتب پر گل، یک ضد گرایش نیز شکل گرفت و آن این که برخی تیم ها نیز نمی خواستند از کار دفاعی غافل شوند. ایران در این میان شاید یکی از منفی ترین تیم های حاضر در برزیل بود، یعنی با تکیه محض به کار دفاعی حتا شانس آن را داشتند که آرژانتین را شکست دهند.

مهم ترین عاملی که تاکتیک ها را برای مدت زمان چهار سال تعیین می کند عاملی است ساده: بازیکنان. فوتبال بین المللی حکم می کند که هر چه قدر هم که یک مربی بزرگ باشد، باید از منابعی که در اختیار دارد بهره مند شود، یعنی همان منابعی که بر خلاف فوتبالی باشگاهی، بسیار هم محدود هستند. در این خصوص باز بهترین نمونه تیم ملی هلند است که با توجه به امکانات خود به راحتی از سیستم 2-5-3 به 3-3-4 و به 4-2-4 انتقال پیدا می کرد و حتا در این بین دروازه بان اول خود را با دروازه بان دوم خود عوض و کرد و تیم را پیروزی رساند.

شاید بررسی همه این روندها نگاهی دقیق تر از کم و کیف جام جهانی 2018 به ما بدهد. شاید یک درس مهمی که از این جام گرفتیم این بود که اگر ابداعات تاکتیکی نوینی فعلاً در دست نیستند، تنوع بتواند جای بدعت را بگیرد.


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها

مقالات مرتبط