پرونده هفته: چالش زیرساخت(۳) | یک پیشنهاد به دولت: استفاده از فاینانس چین برای توسعه زیرساخت ورزشی


پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ۰ ۳۳۷
متافوتبال - ورزشگاه فقط شامل زمین چمن مناسب، رختکن مدرن و صندلی های شیک نمی شود. معماری ورزشگاه باید به گونه ای باشد که بتواند تبدیل به بخشی از هویت فوتبال، شهر و تیم مربوطه اش شود.

تابستان سال‌ گذشته برای انجام پروژه ای اقتصادی به کارگاه ساخت سد و نیروگاه چم شیر واقع در 5 کیلومتری شهر گچساران رفتم. این سد قرار است آب شرب و برق استان های خوزستان، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد را تامین کند و از پروژه های ملی و مهم کشور محسوب می شود. پس از بازدید از کمپ های مختلف این کارگاه بزرگ، خانه ای متفاوت در نوک یکی از تپه های اطراف، توجه ام را جلب کرد. از مهندس ناظر پروژه جریان آن خانه را جویا شدم. پاسخش مرا در تمام مسیر 300 کیلومتری بازگشت به شیراز، به فکر فرو برد. آن خانه مربوط به یک خانوم چینی و چند تن از همکاران هم وطنش بود که در واقع پیمانکار پروژه به حساب می آمدند. البته به گفته مهندس ناظر، آنها کار خاصی انجام نمی دادند و فقط از محل پول بلوکه شده ایران در چین، منابع مالی پروژه را تامین می کردند. در این بین خودشان هم احتمالا چند درصدی از هزینه انجام شده را به عنوان کار مزد به جیب می زدند و از مزایای تحریم غیرمنصفانه ایران بهره مند می شدند. درواقع چینی ها در این پروژه – و پروژه های مشابه – بابت پولی که ما در حساب های آنها داریم و نمی توانیم به دلیل تحریم های بانکی به داخل انتقال دهیم، منفعتی باد آورده را صاحب می شوند.

 

چندی بعد برای تماشای یکی از بازی های فجرسپاسی شیراز  -که آن موقع هنوز در لیگ برتر حضور داشت-، به ورزشگاه حافظیه رفتم. این ورزشگاه پیر و فرسوده که در دل شهر خوش آب وهوای شیراز قرار دارد هنوز هم محل جمع شدن بسیار از جوانان شهر است. جوانانی که البته مجبورند برای تماشای بازی تیم محبوشان روی صندلی های زمخت و پلاستیکی – و بعضا حتی سیمانی – ورزشگاه بنشینند و بدون کمترین امکاناتی 90 دقیقه از تیم شان حمایت کنند. تماشاگران در شیراز و البته سایر شهرها برای خرید یک خوراکی کوچک مجبورند چندصد متر از محل برگزاری بازی دور شوند. مثلا در شیراز شما برای خوردن یک ساندویچ فلافل ناقابل مجبورید تا دم در حافظیه بروید. البته این موضوع در تهران هم خیلی متفاوت از شهرستان ها نیست و تماشاگران برای خرید یک میان وعده غذایی استاندارد مجبورند قبل از آمدن به ورزشگاه نیاز خود را تامین کنند. چرا که در ورزشگاه آزادی به غیر از یک نوع ساندویچ دست ساز و یک مدل بستنی یخی دو رنگ – که نگارنده تا به حال نمونه اش را جز در ورزشگاه آزادی مشاهده نکرده – چیزی گیرشان نمی آید.

با این همه ای کاش کمبود ورزشگاه های ما تنها به نداشتن تسهیلات لازم برای تماشاگران محدود می شد. مشکل مهم تر استادیوم های ما – به غیر از مجموعه ورزشی آزادی -، نداشتن زمین چمن مناسب، رختکن استاندارد، سرویس های بهداشتی تر و تمیز و سایر امکانات لازم برای انجام یک بازی فوتبال است. این درست که در چند سال گذشته سعی شده اشکالات ورزشگاه های فوتبال رفع شود تا AFC  بتواند آنها را برای برگزاری لیگ قهرمانان آسیا تایید کند اما غریبه ای که بین مان نیست، باید اعتراف کرد که اغلب ورزشگاه های ما عناصر اولیه یک ورزشگاه طراز اول را ندارند. دولت نهم و دهم هم اگرچه سعی کرد با ساخت ورزشگاه های جدید این معضل حیاتی برای توسعه فوتبال – و البته سایر ورزش ها را – رفع کند و حتی توانست از لحاظ آماری به سرانه ورزشی کشور بیفزاید اما آیا شما تا به حال به ورزشگاه های تازه ساخته شده این مرز و بوم سری زده اید؟! معماری های عجیب که گهگاه فاصله پایین ترین ردیف سکوهای تماشاچیان را به 10 متری زمین می رساند، در کنار کامل نشدن فازهای رفاهی ورزشگاه باعث شده تا این سازه های جدید، نافرم تر از قدیمی ها به نظر بیایند. با احترام به تمام سازندگان و مهندسان ورزشگاه های نوظهور باید گفت هیچکدام از آنها نمی تواند تماشاچی را به حال و هوای استادیوم های نظیر امجدیه، آزادی، تختی و حتی همین حافظیه شیراز ببرد. ورزشگاه هایی که - برعکس مدل های جدیدشان – انکار برای تماشای فوتبال ساخته شده بودند و حسی عجیب را در تماشاچیان به وجود می آوردند. ورزشگاه های نوظهور اما کمتر فاقد چنین فاکتوری هستند. به همین دلیل هم تا کنون نتوانسته اند به «برند» تبدیل شوند. شاید به همین خاطر هم هست که با وجود ساخت ورزشگاه های جدید در چند سال گذشته، ایران هنوز نمی تواند میزبان یک مسابقات معمولی در آسیا باشد. ما در قیاس با کشورهای جنوب خلیج فارس مانند قطر، امارات و حتی بحرین هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت دچار نقصان زیرساخت هستیم و مطمئنا راه حل این مساله ساختن فله ای ورزشگاه نیست. ورزشگاه فقط شامل زمین چمن مناسب، رختکن مدرن و صندلی های شیک نمی شود. معماری ورزشگاه باید به گونه ای باشد که بتواند تبدیل به بخشی از هویت فوتبال، شهر و تیم مربوطه اش شود.

 

حل کردن این مشکل البته خیلی هم مشکل به نظر نمی رسد. این درست است که بودجه کشور دچار کسری است و اکثر پروژه های عمرانی با مشکل تامین منابع مواجه شده اند اما دولت موفق دولتی است که بتواند تهدیدهای موجود را به فرصت تبدیل کند  و از این فرصت ها به نحو احسن استفاده کند.

به اول یادداشت بر می گردم؛ ایران منابع ارزی گسترده ای در کشور چین دارد و تحریم های بانکی مانع از انتقال این پول به ایران شده‌اند. دولت در چند سال گذشه مشکل مالی پروژه هایی نظیر سدسازی و پتروشیمی را با استفاده از "فاینانس" چین حل کرده است و توانسته با پرداخت درصدی به طرف چینی، هم قسمتی از پولش را زنده کند و هم نگذارد پروژه های عمرانی اش روی زمین بماند. دولت جدید هم این تاکتیک را در دستور کار خود قرار داده و همچنان از آن استفاده می کند؛ نمونه اش مصاحبه اواخر مهرماه سال گذشته عباس آخوندی، وزیر مسکن و راه سازی دولت یازدهم : " یک سری منابع مالی اولیه برای پروژه متروی فرودگاه امام خمینی (ره)داریم و به دنبال آن هستیم تا این منابع اولیه را با فاینانس چین پیوند بزنیم که اگر این موضوع رخ دهد می‌توان استفاده بهینه از این منابع داشت." پس حل کردن مشکل زیرساخت ورزش ما خیلی هم پیچیده نیست.

چین می تواند یکی از بزرگ ترین مشکلات ورزش ما را حل کند. هم با استفاده از منابع مالی بلوکه شده خودمان و هم با استفاده از تجربه و توان فنی معماران و مهندسان سازه های ورزشی اش که توانسته اند از پس ساخت مجموعه های ورزشی المپیک 2008 پکن به خوبی بر بیاید. آنها می توانند تکنولوژی، تجربه و البته منابع مالی خودمان را برایمان به ارمغان بیاورند و در کمترین زمان، پروژه های ورزشی بزرگی را در ایران بسازند.

 

رسول مجیدی پیش‌تر در مورد کمبود زیرساخت ورزشی مطلبی هم در اینجا نوشته بود.
هم‌چنین پانته‌آ اربابی هم در همین مورد مطلبی در اینجا نوشته است.

برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها

مقالات مرتبط