نویسنده
نوید صرافمتافوتبال – اینزاگی با رویای تبدیل شدن به «سـِـر الکس فرگوسنِ میلان» هدایت این تیم را بر عهده گرفت اما بر خلاف آرزو و انتظار اینزاگی، وی پس از یک فصل حضور روی نیمکت روسونریها در شُرف اخراج از این تیم است.
پایان کار فیلیپو اینزاگی در آث میلان نزدیک است. این شایعه که «اینزاگی فصل آینده در میلان نخواهد بود» یک ماه پیش بهصورت غیر رسمی از سوی بخش ورزشی بیبیسی اعلام شده بود و اکنون پس از گذشت یک ماه این شایعات رنگ واقعیت به خود گرفت. در حقیقت تنها اعلام رسمیه این خبر باقی مانده که آن نیز به زودی انجام خواهد شد.
اینزاگی با رویای تبدیل شدن به «سـِـر الکس فرگوسنِ میلان» هدایت این تیم را بر عهده گرفت. او میخواست به اندازهی یک عمر همانند فرگی در میلان باقی بماند و به افتخارات بسیاری با تیم محبوبش دست یابد: «رؤیایم این است که فرگوسن میلان شوم چون این باشگاه به من همه چیز داده است. رئیس همیشه در فکر پیشرفت است و مسلم است که میخواهد باشگاهش به قهرمانی و افتخار برسد. خواستهی همهی آنها از من این است که خوب کار کنم و میدانم که حتی در شرایط سخت حمایتم خواهندکرد. به همین دلیل است که با سختکوشی و اتحاد، جامها و افتخارات مختلف از راه خواهند رسید. فقط میخواهم تا جایی که میشود در اینجا ماندگار باشم.» اینها سخنان پیپو در گفتوگو با روزنامهی کوریره دلو اسپورت در اوایل ماه مـِی بود.
اما بر خلاف آرزو و انتظار اینزاگی، وی پس از یک فصل حضور روی نیمکت روسونریها در شُرف اخراج از این تیم است.
مصدومیتهای پیاپی بازیکنان دست اینزاگی را بسیار تنگ کرد و او نتوانست با دستی باز و خیالی آسوده ترکیب تیماش را به تناسب هر بازی به میدان بفرسد اما واقعیت این است که این مربی 41 ساله، هیچگاه روی نیمکت میلان احساس راحتی و آرامش نکرد. تیم تحت هدایت او در فصلی که گذشت هیچ نشانهای از پیشرفت از خودش به جای نگذاشت. میلان در طول فصل هرگز نتوانست بیش از دو پیروزی متوالی کسب کند. مشکیوقرمزپوشان میلان در فصلی که گذشت بارها در مسابقات موفق میشدند که از رقیبشان پیش بیافتند اما در حفظ این برتری تیمی کاملاً ناکارآمد نشان داده و قافیه را به رقیبان میباختند. این در حالی بود که بازیکنان این تیم، 13 بار با کارت قرمز در این فصل جریمه شدند. کارتهایی که از لحاظ فنی باید باعث حفظ نتیجه میشد اما با وجود انجام خطاهای سنگین و پیدرپی و تن دادن به 13 کارت قرمز، باز هم میلانیها موفق به حفظ پیروزیشان نشدند.
از سوی دیگر اعضا تیم به هیچ عنوان به مربیشان اعتماد و اعتقاد نداشتند. به عنوان مثال اینزاگی زمانی که تورس را به خدمت گرفت در مورد او گفت: «من به فرناندو اطمینان میدهم که دورانی تازه و طلایی را در میلان سپری کند. ما به کمک او میتوانیم میلان را به دوران شکوهش باز گردانیم و بیشک تورس از حضور در میلان راضی خواهد بود».
اما چند ماه بعد فرناندو، میلان را به مقصد اتلتیکو مادرید ترک کرد! تورس پس از پیوستن به روخیبلانکو گفت: «زمانیکه من تصمیم گرفتم به میلان بروم به این خاطر بود که دقایق بازی بیشتری به دست آورم و به من گفته شده بود که بازیکنی کلیدی برای آنها خواهم بود. متأسفانه، بعد از چند ماه من دیگر جایی در برنامههای مربی نداشتم»
همین امر و موارد مشابه این باعث شد بازیکنان تیم دیگر اعتقادی به صحبتهای اینزاگی نداشته باشند و پس از آن بود که شکایت بازیکنان از فیلیپو روز به روز بیشتر شد. زمانی که یک بازیکن با مربی دچار مشکل شود چارهی کار مشخص است؛ حل مشکل و یا خارج کردن بازیکن از ترکیب تیم. اما اگر اکثر بازیکنان تیم با سرمربی اختلاف نظر پیدا کنند و به تصمیماتش اعتقادی نداشته باشند، نمیتوان از آن تیم انتظار نتیجهگیری و موفقیت داشت. اینزاگی نیز هیچگاه در صدد رفع این مشکل بر نیامد. او مدام در مصاحبههایش پس از شکست از جملهی «از بازیکنانم بیش از این نمیتوانم انتظار داشته باشم» استفاده میکرد. در حقیقت او با تکرار این جمله روحیه و کیفیت بازیکنانش را مورد حمله قرار میداد.
در این بین فراموش نکنید که سیلویو برلوسکونی که در ابتدا سنگ اینزاگی را بر سینه میزد، در ماههای اخیر به شدت پشت او را خالی کرد. وقتی سه ماه پیش از رئیس میلان در خصوص آیندهی اینزاگی سوال شد، برلوسکونی حاضر نشد از مربی تیمش حمایت کند و به جملاتی کلی بسنده کرد و گفت: «ما برخی اوقات دیدگاه متفاوتی نسبت به هم داشتیم اما آیندهی اینزاگی بحثی است که ما در زمان مناسب خود در مورد آن گفتگو خواهیم کرد». این امر که مدیر یک باشگاه در کوران مسابقات پشت مربیاش را خالی کند، قطعاً تاثیر منفی بر روند تیم میگذارد و این همان کاریست که برلوسکنی 3 ماه پیش انجام داد. البته اشتباهات برلوسکونی به همین جا نیز ختم نشد. وی در طول فصل بارها و بارها تصمیمات اینزاگی را مورد سوال قرار داد و در مصاحبههای رسمیاش به وضوح به دخالت در کار سرمربی تیماش اشاره میکرد. شایان ذکر است که سیلویو در زمان آنچلوتی نیز همین رفتار را انجام میداد که با مقاومت کارلتو دخالتهایش بسیار محدود شده بود اما پیپو نه کاریزمای آنچلوتی را داشت و نه کارنامهاش را.
اگر بخواهیم بی پرده سخن بگوییم باید اذعان کنیم که فیلیپو به هیچ عنوان آمادگی نشستن بر روی نیمکت روسونریها را نداشت. در واقع او هم همانند کلارنس سیدورف، دیگر اسطورهی میلانیها، با تصمیمات غلط به مهرهای سوخته تبدیل شد. کسی که اگر پس از کسب تجربههای کافی سکان هدایت روسونریها را قبول میکرد شاید به آرزویش یعنی تبدیل شدن به فرگوسنِ میلان دست میافت اما اکنون او همانند سیدورف اسطورهای سوخته در موزهی میلان است.
برلوسکونی به زودی 48 درصد سهام باشگاه را به آقای بی خواهد فروخت. سرمایهگذاری که برای هزینه کردن در میلان هیچ شکی به خود راه نخواهد داد. او به اندازهای ثروتمند است که میتواند حتی با باشگاههای بزرگ جهان همچون رئال مادرید، بارسلونا و منچستریونایتد برای جذب بازیکن مورد نظرش وارد رقابت شود. اما حیف که پیش از حضور این تیم قدرتمند، اینزاگی قربانی شد.
متافوتبال - به مناسبت سالگرد تاسیس میلان دوس داشتنی...
متافوتبال - به بررسی آنالیز فنی بازی دو تیم یوونتوس میلان، که با پیروزی 2 بر صفر بانوی پیر به پایان رسید، میپردازیم.
متافوتبال - چند خطی به بهانهی جدال یووه و میلان و تقابل هیگوآین با تیم سابق خود!
متافوتبال - بازگشت بونوچی به یووه، پس از آن جدایی عجیب و غریب، اتفاقی بود که کمتر کسی احتمال رخ دادنش را میداد. با این حال، این مدافع باتجربه باردیگر به خانه بازگشتهاست.