نویسنده
نوید صرافمتافوتبال – فرانک لمپارد 37 سال پیش در چنین روزی یعنی 20 ژوئن 1978 چشم به جهان گشود.
لمپارد را میتوان نه تنها یکی از هافبکهای برتر انگلستان بلکه یکی از برترین هافبکهای جهان فوتبال نامید. وی توانست دومین هافبک برتر فوتبال جهان در سال 2005 شود و این نشانگر بازی حرفهای و بدون نقص فرانک است.
فرانک جیمز لمپارد در 20 ژوئن 1978 در رومفوردِ لندن در انگلستان پای به دنیا گذاشت. او فرزند فرانک لمپارد سینیور؛ مدافع سابق انگلیس و بازیکن پیشین تیم وستهام یونایتد است. مادرش هم از خانوادهی فوتبالی و معروف ردپفها است
آغاز کار حرفهای
وی در ماه جولای سال 1994 به عنوان کارآموز به باشگاه وستهام یونایتد پیوست. همان باشگاهی که پدرش دستیار
سرپرست آن بود. یک سال بعد به طور رسمی با این باشگاه قرارداد بست. در اکتبر همان سال به تیم سوانسیسیتی قرض داده شد و در همان باشگاه نخستین بازی لیگ خود را انجام داد و یک گل به ثمر رساند. درخشش او باعث شد سران وستهام او را در ژانویه 1996 به تیمشان بازگردانند. لمپارد بازیکن ثابت تیم جوانان وستهام بود و در کاپ قهرمانی جوانان سال 1996 کاپیتان تیم شد. سالهای 98 و 99 سالهای پرباری برای او بود. فرانک در آن سال به تیم اول وستهام پیوست و حتی یک بازی هم روی نیمکت ذخیرهها ننشست و همواره در ترکیب اصلی وارد میدان شد. او در کنار بازیکنان مطرحی همچون جو کول، مایکل کاریک و ریو فردیناند، ستون اصلی تیم را تشکیل دادند. اما با جدایی فردیناند که دوست صمیمی لمپارد بود، از آن تیم و همچنین خروج پدر و داییاش از باشگاه، فرانک نیز تصمیم گرفت آنجا را ترک کند.
با اینکه میگفتند او علاقهی خاصی به لیدز یونایتد و آستون ویلا دارد، ولی ترجیح داد به باشگاه چلسی بپیوندد و در لندن ماندگار شود.
راهی لندن شد
لمپارد، 15 مـِی سال 2001 با یازده میلیون پوند با چلسی ملحق شد. پیشرفت او در استنفورد بریج، کند اما ارزشمند و امیدوارکننده بود. هرچند که در فصل اول حضورش در این تیم، او مهرهی ثابت و همیشگی تیم بود ولی در فصل دوم تحتالشعاع درخشش جیانفرانکو زولا قرار گرفت و دچار افت شد. با روی کار آمدن رومن آبراموویچ، فرانکی نیز مجدداً شکوفا شد و خود را به عنوان یکی از برترین هافبکهای اروپا به همه شناساند. سالهای2004 و 2005 یکی از موفقترین فصلهای تاریخ چلسی بهشمار میرود و لمپارد در مرکز این موفقیت میدرخشید. او با حضور در تمامی 38 بازی تیم توانست 13 گل به ثمر برساند که برای یک هافبک بسیار قابل توجه است. بازی او در لیگ قهرمانان اروپا آنقدر زیبا بود که کارلوس آلبرتو (کاپیتان سابق برزیل) یوهان کرایوف ( یکی از اسطورههای فوتبال هلند) هر دو او را یکی از بهترین هافبکهای اروپا معرفی کردند. سرانجام در انتهای آن فصل لمپارد جایزهی بهترین فوتبالیست سال را از آن خود کرد. او در سال بعد بهتر ظاهر شد، بهطوری که خوزه مورینیو او را بهترین بازیکن دنیا لقب داد.
خداحافظ لندن
فرانکی سرانجام در ابتدای فصل 15-2014 از چلسی جدا شد و به منچستر سیتی پیوست. این انتقال هواداران چلسی را به دو دسته تقسیم کرد؛ کسانی که لمپارد را یک خائن میدانستند و کسانی که او را یک اسطوره خوانده و از زحماتش تشکر کردند. تعداد گروه دوم به مراتب بیشتر از گروه اول است.
ازدواج پنهانی
النا رایوز سی ساله؛ همسر فرانک لمپارد، شش سال پیش به صورت کاملاً پنهانی با یک جوان اردنی به نام نائل اسد ابورمیله ازدواج کرده بود. در آن زمان او در دبی کار میکرد و مهماندار هواپیما بود. این ازدواج به قدری پنهانی صورت پذیرفت که حتی مادر النا هم چیزی از آن نمیدانست. سه سال بعد و قبل از طلاق از ابورمیله، در آوریل سال 2002، النا ستارهی چلسی را در لندن ملاقات کرد و پس از جدایی از همسر اولش، با فرانکی نامزد شد. ابورمیله سیوسه ساله در یک خانهی سه اتاقه در شهر امان، به همراه خانوادهی پرجمعیتش که متشکل از پدر و مادر و هشت خواهر و برادرش است، زندگی میکرد. خانهای که قابل قیاس با خانهی هشت میلیون پوندی فرانک لمپارد در لندن نبود. لمپارد دربارهی النا میگفت: «او با همهی دخترانی که میشناختم فرق داشت. هیچوقت در خواب هم نمیدیدم که با یک دختر اسپانیایی ازدواج کنم.» وقتی از فرانک دربارهی ازدواج قبلی النا پرسیده شد بسیار قاطعانه گفت: «ما نمیخواهیم دربارهی آن هیچگاه صحبت کنیم.»
با این حال این دو چند سال پیش از یکدیگر جدا شدند و فرانک از سال 2009 با کریستین بریکلی وارد رابطه شد. فرانک و کریستی در سال 2011 نامزد کردند.
یک روز از زندگی لمپارد
زنگ موبایل من همیشه راس ساعت هشت صبح به صدا درمیآید تا مرا از خواب ناز بیرون بکشد ولی به لطف وجود بچهها اغلب قبل از اینکه زنگ موبایل به صدا درآید بیدار هستم. وقتی آنها میروند، وقت من هم بیشتر میشود ولی مثل این است که در تنهایی سردرگم میشوم. سه ربع فرصت دارم که به محل تمرین بروم. به خود زحمت دوش گرفتن را نمیدهم. فقط دست و صورتی میشویم و لباسی عوض میکنم.
تمرین حدود یک ساعت و نیم طول میکشد. بعد دوش میگیرم و ناهار میخورم. بعد از ناهار سعی میکنم برای خودم برنامه خاصی نریزم و به خانه برگردم. البته کارهای دیگری همچون کارهای خیریه یا رفتن به مدارس برای تشویق بچهها به ورزش کردن هم دارم. روزی را که برای لونا پیراهن شمارهی هشت چلسی را خریدم به خوبی یادم هست. وقتی لباس را خریدم به النا نشان ندادم و به سرعت به طبقهی بالا رفتم و پیراهن را تن لونا کردم. وقتی پایین آمدم و چشم النا به لونا افتاد به چشمانم نگاه کرد و گفت: «این بچه با این لباس از این خانه بیرون نمیرود!»
رابطهی من و مادرم بسیار صمیمانه است. بگذارید خودم بگویم، من یک بچه ننهی واقعی هستم. ما خیلی شبیه به هم هستیم. هر دو احساساتی هستیم و هر دو خجالتی. پدر تاثیر زیادی در حرفه من داشت ولی این مادرم بود که مرا مرد بار آورد. زیاد تابع مد نیستم. من و کریستین هفتهای دو بار برای شام بیرون میرویم، ولی بقیه شبها در خانه شام میخوریم و بیشتر وقتها غذایمان سالاد و سیبزمینی سرخ کرده و مرغ است. گاهی من هم به او کمک میکنم و چیزی میپزم و اکثر مواقع خوب از آب در میآید. روبهروی تلویزیون مینشینم و فیلم تماشا میکنم. پیش از خواب زنگ موبایلم را تنظیم میکنم. بعد کمی کتاب میخوانم.
متافوتبال - تحلیل بازی دو تیم چلسی و منچسترسیتی که با پیروزی یک بر صفر آبیپوشان به پایان رسید و بدین ترتیب مردان ساری، اولین شکست سیتزنها را رقم زدند.
متافوتبال - منچسترسیتی تیمی با اصالت یا باشگاهی تازه به دوران رسیده؟
متافوتبال - منچستر سیتی در فینال سوپرکاپ انگلیس مقابل چلسی به پیروزی رسید و عنوان قهرمانی را بدست آورد و پپ افتخاری دیگر را کسب کرد
متافوتبال - فوتبال خود زندگی است؛ پر از عشق، اشک، لبخند، اميد، تلاش و جنگیدن تا آخرین لحظه برای بدست آوردن هدف...